نگاهی به فیلم من همسرش هستم
- بازیگران: نیکی کریمی ـ مصطفی زمانی ـ میترا حجار و …
- فیلم نامه: نازنین لیقوانی
- کارگردان: مصطفی شایسته
- ۱۰۰ دقیقه؛ سال ۱۳۹۰
- ستاره ها: ۱ از ۵
آبِ یخ
خلاصه ی داستان: شهلا و امیرحسین زندگی سردی را می گذرانند. وقتی در یک تصادف، شهلا با مردی که ظاهراً قبلاً عاشقش بوده آشنا می شود، همه چیز تغییر می کند …
یادداشت: صحنه های پایانی فیلم، آبِ سردی ـ و حتی یخی! ـ است بر پیکره ی اثر که تا یک جاهایی خوب و منظم پیش رفته بود. آبِ سردی که ناگهان همه چیز را فرو می ریزد و فیلم را به حضیض می کِشاند. اینکه چطور و با چه ترفندِ سهل انگارانه ای گره گشایی صورت می گیرد و نقشه ای که شهلا برای امیرحسین کشیده، آشکار می شود، بماند، موضوعِ عجیب تر برمی گردد به ماجرای خودِ همین نقشه ای که شهلا کشیده؛ سئوال اینجاست که اصلاً هدفِ او چه بوده؟ چرا باید کاری کند که باعث شود امیرحسین به او شک کند؟ می خواهد به چه نکته ای برسد؟ اینکه مثلاً درجه ی نامرد بودنِ مرد را نشان دهد که چطور او ( مرد ) به شهلا خیانت می کند اما طاقت خیانتِ شهلا را ندارد؟ یا اینکه می خواسته غیرتِ مرد را به جوش بیاورد که بیشتر در فکرِ زن و زندگی اش باشد؟ از آنجایی که اصولاً شیمیِ بینِ شهلا و امیرحسین در نیامده ( این ها چرا اینقدر با هم بد هستند؟ امیرحسین چرا اینقدر بداخلاق است؟ مشکل چیست؟ ) در نتیجه نمی توانیم انگیزه ی درست و حسابی ای پشتِ این عمل شهلا بیابیم و در ادامه این سئوالِ خطرناک در ذهن شکل می گیرد که: (( خب، که چی؟ )). باز اگر شخصیتِ شهلا و انگیزه ی رابطه ها خوب پرورش می یافت، می شد این نقشه را باورپذیر از آب در آورد و حداقل به یکی از دو سئوالِ بالا، جوابی قانع کننده داد، اما در شکلِ کنونی و برای شخصی مثل شهلای این داستان، عملِ او زیادی غیرقابلِ باور و عجیب و در عین حال بی معنا جلوه می کند. و انگار که همین آبِ سرد بر پیکره ی فیلم چیزِ کمی باشد، هنوز دو دقیقه نگذشته که فیلم نامه نویس، غافلگیریِ دیگری را برای تماشاگر ایجاد می کند؛ کسی که به امیرحسین زنگ می زده در واقع از طرفِ شهلا نبوده، بلکه زنِ مردی بوده که شهلا با او تصادف کرده. ( البته این موردِ اخیر آنچنان غافلگیرکننده نیست چونکه ما از همان اول هم به این گزینه فکر می کنیم! ) و حالا از این گره گشاییِ جدید باید به چه نکته ای برسیم؟ که شهلا واقعاً یک خیانتکار است؟ اصلاً کمی که به این پیچ و خمِ بی معنا دقیق بشوید، کاملاً گیجتان خواهد کرد. فیلم به معنای واقعی کلمه، بلاتکلیف است. همه چیز را نیمه کاره رها می کند بدون اینکه جوابی برایش داشته باشد. رابطه ی منشی و امیرحسین، دچار تنش می شود ( که ماهیت همین رابطه هم اصلاً مشخص نیست ) و بعد هم چون منشی خودش را صاحب حق می داند، از طرفِ امیرحسین اخراج می شود اما در دو سکانس بعد، منشی برمی گردد و همه چیز به حالت عادی برمی گردد و دیگر هم معلوم نمی شود نتیجه ی رابطه ی این دو به کجا می خواسته برسد. از سوی دیگر، موتورِ فیلم خیلی دیر راه می افتد. تازه در دقیقه ی پنجاه است که با تلفنِ زن، شک در دلِ امیرحسین بوجود می آید. دعوای مختصری بین او و شهلا شکل می گیرد و دوباره همه چیز فراموش می شود تا یک ربعِ دیگر که باز هم زنِ مشکوک زنگ می زند و امیرحسین باز هم به شهلا گیر می دهد که کجا بودی و چه می کردی و در نهایت هم این بحث، به دعوا کشیده می شود. یعنی روندِ مشکوک شدنِ امیرحسین، هیچ منطقی ندارد و فیلم نامه نویس، هر جا که دلش خواسته، این دو صحنه ی بسیار کوتاه و ناکافی را کاشته و بعد هم در پایان، به سردستی ترین شکلِ ممکن، در آن سکانس بی معنای مهمانی دوستانه، سر و تهش را هم آورده. امیرحسین چطور دوباره به همان راحتی، از شکّش دست برمی دارد و انگار که عاشقِ شهلا شده باشد، لباسِ او را بغل می کند و می گرید؟!
فیلم بسیار سطحی بود اصلا معلوم نبود آیا شهلا خیانت کرده یا نه؟
از نیکی کریمی بعید بود در این فیلم بازی کند
اما زنهای خانه دار ایرانی خوب به تصویر کشیده شدند
این فیلم جزو فیلمهای باز (معنی را باید هر فردی با سلیقه و فکرش حدس بزنه و فکر میکنم که فیلم نامه با کپی برداری از چند فیلم قدیمی مانند قیصر (صحنه آتیش گردون کنار آب ) و چند فیلم بعد انقلاب موفق به خلق چنین اثر مزخرفی شده واقعا که ….
نقدی که وارد کردید کاملا به جا بود. بیشتر سکانس ها با هم ارتباطی نداشت. فیلم نامه که افتضاح بود، بیخودی برای ادم شک بوجود می اورد آخرشم جواب هیچکدو از شک ها رو نداد…
جدای از مسائل اصلی که در فیلم وجود داشت، یک نکته ای توجه من را به خودش جلب کرد ازدواج در سن خیلی بالا ( چه در دختران و چه پسران) در آدم هایی بود که در این فیلم وجود داشتند…
راستی، اینکه آدم خیلی خیلی تصادفی تووی شهر به این بزرگی تویی اینهمه بزرگراه بزنه به ماشینه پسر همسایه قبلیشون( آره ارواح عمه اش) خیلی کلیشه ای و غیر قابل باور نیست!
با توجه به ظرافتی که فیلم نامه نویس در پرداخت این اتفاق تصادفی به کار می برد و همچنین با توجه به مفهوم نهفته در پسِ فیلم نامه، میزان کلیشه ای بودن آن ممکن است تغییر کند.
با سلام
متاسفانه نقد بسیار ضعیفی بود . مشخصا” هیچ درکی از زندگی مشترک و روابط عاطفی رو نمیشه برای نقد کننده متصور شد .
من بعنوان یک بیننده معمولی کاملا” حس کردم که شهلا فقط میخواست توسط شوهرش دیده بشه .
طلاق عاطفی رو میشد توی فیلم به وضوح حس کرد .
در مجموع عمل خیانت در این فیلم تقبیح شده بود و یک هشدار بود برای زنانی که بوی آشپزخونه میدن …
سلام
تجربه ها در زندگی واقعی، فقط بخش کوچکی از دنیای فیلم را تشکیل می دهند، چیزهای مهم تری این میان وجود دارد.
با سلام
در مورد گنگ بودن فیلم و اینکه اخر فیلم بیننده رو بلاتکیف رها میکرده که شکی نیست اما میخوام چن نظر در مورد شخصیت شهلا بدم و همچنین چن تا از دیالوگ های طلایی خانم کریمی که زن جدا از یک مادر بودن یک زن هم هست و کسی سالها بعد بهش مدال فداکاری رو نمیده بلکه میگه عجب ادم احمقی بود که گند زد به این همه سالهای جوونیش.
دریافتی که من از این فیلم داشتم شهلا تا حدودی خیانت رو پیش رفته بود تا بتونه انتقام بگیره اما دید که ذات درونیش با این همخونی نداره و از این موقعیت برای برگردوندن شوهرش به زندگی استفاده کرد.
در مورد شخص ناشناس به نظرم نه همسر عشق قدیمی شهلا بوده و نه مهناز بلکه از طرف مرجان (معشوقه ی امیرحسین) بوده.
در مورد امیرحسین که یکدفعه عاشق زنش شد به نظرم اینو باید از مردها پرسید که وقتی میبینن عشق یا زن اونها خواهان داره و دارن از دستش میدن تازه برای اونها ارزشمند میشه و به این میگن غیرت ولی من میذارم حسادت.
جدا از گنگ تمام شدن فیلم در کل فیلم اموزنده ای بود و توجه دقیق به زنهای خانه دار و صبوری مثل شهلا داشته.
به نظرم از مرجان نبود چون اگه دقت کنید وقتی رفت محل کار معشوقه سابق برای دادن اون بسته پول، اون خانومی که اونجا بود چپ چپ نگاش کرد حالا اون خانوم زنش بوده یا معشوقه اون آقا معلوم نیست
عالی بود… نقد و خوندم ابهامات ذهنم از فیلم از بین بره …نقد هم در ی حدی به جا بود اما ابهامات من با توضیح شما از بین رفت و بنظر من بسیار منطقی بود🌹
بنام خدا بسیار فیلم خوبی بود و تاثیربرانگیز۰ اقای مصطفی شایسته تبریک میگویم و همچنین از کارگردان فیلم بسیار فیلم خوبی بود من دوبار دیدمش ممنونم عاشق مصطفی زمانی هستم موفق باشید.
نمی شد از مرد دیگه ای به جای مصطفی زمانی استفاده کنند؟
این همه فاصله سنی آخه!
یا به جای نیکی یه زن جوونتر می ذاشتند.
مثلا تو فیلم «آل» مصطفی زمانی و زنش خیلی به هم میومدند به خاطر سنشون.
به نظر من فاصله سنی حس نمی شد.
حس نمیشه؟؟؟نیکی کریمی هر چقدرم ارایش کنه و گریم بشه بازم صورتشو و قیافش داد میزنه که پیر شده، نیکی کریمی حتی به گلزار که فاصله سنی زیادی ندارن هم نمیاد خلاصه باید بدونن که نیکی دیگه پیر شده و هر نقشی نباید بهش بدن
سلام اتفاقا نیکى کریمى اصلا پیر نشده وصورتش خیلى صاف و خشکل و جوون هس
جوون موندن ادم هم از روى پوست وچهره هس که معلوم میشه ودقیقا توى یکى از سکانسهاى این فیلم صورت صاف و شفافش از نزدیک پیداس
از نظر من انتخاب خوبى بوده
خوب مشخصه وقتی پوست صورتشو شدیداً می کشه پوستش صاف می شه الان بیخود نیکی کریمی چشماش شبیه چینی ها نشده چون پوستشو خیییییییلی کشیدن بسه دیگه : ) خخخخخخ نیکی پیر شده بابا تعصب بی جا ممنوع بزارین جوونا بیان توی میدون
خب زن ها زودتر از مردا شکسته میشن این طبیعیه..با توجه به اینکه شهلا مادر دوتا بچس و همه دردسراشون با مادرشون بود ..مردی که با وجود دوتا بچه به فکر عشق و حالشه بایدم ترگل ورگل بمونه
راست میگی دقیقا
در مورد فاصله ی سنی که اصلا قرار بوده حس بشه خانم بزرگتر از آقاست تا حدودی که نشون بده یکی از دلایل سردی رابطه بیشتر بودن سن خانم از همسرشه…
این از این
در مورد خیانت هم کاملا واضح بود که خیانتی صورت نگرفته و خانم کریمی از قصد داره وانمود میکنه که توجه همسرشو جلب کنه و اگه اینو متوجه نشدید من متعجبم آیا اصلا فیلم و دیدید؟!!! مطمئنید؟!!
برخورد تصادفی با یه آشنا بعد از سالها هم که خب ممکنه برا هر کسی پیش بیاد…
فقط دوتا چیز مبهم تو این فیلم بود که یکیش کسی بود که زنگ میزد که یا از طرف میترا حجار بود یا احتمال قوی تر خانمی که توی دفتر مرد بود خانم کریمی رو شناخت و احتمالا از رابطه ی قدیمی خبر داشت
مرد رو دوست داشت و فکر کرد شاید برگشت نیکی کریمی می تونه خطرناک باشه…..
شماره مطب یه جراح زیبایی رو که به راحتی می شه پیدا کرد موبایل هم که روز تصادف خانم کریمی به مرد داده بود….
و مسئله ی مبهم اصلی این بود که من نفهمیدم آخرش با هم موندند ؟کریمی آخر فیلم راجع به صیغه ی زمانی و حجار قبل از این ماجرا صحبت میکنه یا از هم جدا شدند…
در کل فیلم خوبی بود.
سلام.
بله دقیقا بنظر بنده تمام تفاسیر شما درست بود…ولی اونی که گفتید به خاطره سن و سال باهم سرد بودند و قبول ندارم چون سن و سال اونا تو دنیای واقعی باهم فرق داشت نه تو فیلم…و هیچ بیننده ای نمیتونه همچین برداشتی داشته باشه….
و اما راجع به پایان فیلم که همه داستان رو در یک دیالوگ شهلاخلاصه کرد، (بنظرم باید اونو با سکانسی چیزی نشون میداد).
در کل فیلم نشون داد که امیرحسین مشکلش این بود که میتونست همزمان عاشق چند نفر باشه.. و نشون داد که بعضی از مردارو هرچیم براشون تلاش کنی باز همون بیوفاییند که هستند…..
شهلای به اون خانمی و خوشکلی بستشون نیست و تنوع طلبند..
سلام بنظر من فیلم خوبی بود فقط نیکی کریمی خیلی سرد ویخ بازی کرده ولی از نظر اینکه فرمودید فیلم معلوم نیست اخرش چی میشه به نظر شما فیلم بخاطر الی گنگ تر نبود اصلا اخرش معلوم نبود الی مرده یا نه ؟ فیلم من همسرش هستم خیلی خوب بود در ضمن نیکی کریمی اصلا خیانت نکرده و تلفن هم از طرف زن عاشق قبلی شهلا بود
فیلم درباره الی، که آخرش «الی » رو توی سردخونه نشون داد. فیلم درباره الی درباره دروغ گفتن، اصرار بی جا و عذاب وجدان بعدش بود.
فیلم درباره الی، پایان باز نداشت. اما موضوعات زیادی برای فکر کردن داشت.
سلام به همه ی دوستان.به نظر من فیلم خوبی بود ولی روند فیلم خیلی جالب نبود و میتونست بهتر باشه.
چون در همه سکانسها پاسخی برای سوالات ذهن بیننده داده نشد بطور کلی فیلم گنگ و مبهمی بود .
سلام واقعا متاسفم برای نویسنده کارگردان و بازیگراش واقعا که بسیاربسیار ضعیف بود سروته نداشت اصلا کی به کی بودنش مشخص نبود نیکی کریمی ازش بعید بود همچین فیلم ضعیفی رو بازی کنه خیلی بد بود حیف وقتی که براش گذاشتم شمام نذارید
به نظر من فیلم جالبی بود… فقط اخرشو متوجه نشدم که امیرحسین با شهلا موند یا با مرجان ازدواج کرد؟
زیاد فکرش را نکنید! مهم نیست!
آخی!
حالا شما زیاد به خودتون سخت نگیرید…
اصلا چه کاریه……. والا!
:)))))))))
ببخشید شما؟!
بلههههههه،؟!
کی؟!
من؟!
هان؟!
کیههه؟! کیههههههههههه؟!
درو کی بسته؟!
تو کی هستی؟!
چی؟!!!!
آهان!!!
:))))))))))))
فیلم ضعیف بود و فیلم نامه بسیار بسیار ضعیف بود و اینکه فیلم هیچ چیزی برای گفتن نداشت و اینکه بخوایم توی فیلم نشون بدیم شهلا یک زن خانه دار یا به قول منتقد اشپزخانه هست و امیرحسین داره به زنش خیانت میکنه ۱۵ دقیقه بیشتر زمان نمیبره چیزی که فیلم ۶۰ دقیقه سعی میکرد به مخاطب بگه…… نقدی که سایت منتشر کرده خوب بود و بسیاری از مشکلات فیلم رو گفته………. بازم اینکه فیلم نامه نویس بسیار بسیار بسیار بسیار بسیار مبتدی بود
سلام. فیلم بسیار بسیار زیبا و در خور تاملی بود. من چرت و پرت های شما رو درمورد ضعیف بودن فیلم نمیفهمم بنظرم شما آدمهایی هستین که به خودتون اجازه فکر کردن تحلیل کردن نمیدید وگرنه اینقدر سنگ اینو به سینه نمیزدین که پس رابطه فلان و فلان و این دیالوگ و آن لوکیشین پس چی شد؟….. گذشت اون زمان که فقط کارگردان فکر میکرد ونقش رو میبست بجای همه مخاطبا تصمیم میگرفت . الان شما خودتونین که باید پیش بینی کنی فیلم رو صحنه هایی که نمایش داده نمیشه رو تصور کنی .
اوکی؟ حل شدین دیگه؟
من فکر می کنم با این توضیحات و بیانات روشنگرانه شما، جناب دامون هنوز «اوکی» نشده! چطوره به جرم این جسارت بزرگی که کرده و نقدی نوشته که باب میل شما نیست، تنبیه و مجازاتی درخور برای ایشون در نظر بگیرین، باشد که درس عبرتی برای بقیه که «به خودشون اجازه فکر کردن و تحلیل نمیدن» بشه که دیگه «چرت و پرت» ننویسن!!!
مساله اینجاست که شما اصلاا کلا یه جای دیگری سیر میکنی دوست عزیز!
:))))
هههه! الان شما فکر کردید جناب فکور و ابن افاضات را فرمودی؟!
ببخش دوست من، فلذا اینقدر OUT هستید که حقیقتا آدمی انگیزه جواب دادن را هم پیدا نمبکند،!!
:))))))))
بی خیال عزبزم
شما تخمه ژاپنی تون رو میل بفرمایید!!
:)))
من کلا با منطق اینکه فیلم پایان بازه و خودت باید حدس بزنی مشکل دارم … یه داستانی رو شروع کردن ، این همه هزینه کردن، ما این همه وقت گذاشتیم و روایتی رو که برامون تعریف کردن رو دنبال کردیم و فقط آخرش رو گذاشتن به عهده خودمون ؟؟؟ اگر با این منطق بخوایم پیش بریم بهتر نیست از اول خودمون قصه بنویسیم و از اول خودمون داستان بسازیم و اصلا فیلم نبینیم؟؟؟؟؟
ضمنا من احساس کردم صدای پخش شده تو فیلم که زنگ میرد همون صدای مهنازه
یعنی این فیلم به طرز وحشتناکی ضعیف بود!
هرچند نمیتوان منکر شمه ها و رگه های مثبت هم بود ولیک من حیث المجموع این فیلم سطح بسیار پایینی داشت که حتی به درد اکران در سینما نمیخورد و حداکثر میتوانید در سینمای خانگی جا بگیرد.
تازه در این نقد با ارفاق و تسامح برخورد شده و بنظر میرسد نخواستن زیاد گیر بدهند و به چند اشاره اکتفا کرده و …. وگرنه اگر لطف نقاد نویسنده مطلب نبود می بایست جای جای این اثر به چالش کشیده میشد!
والبته از یکطرف ، شاید این فیلم ، حقیقتا ارزش توجه و تامل و وقت گذاشتن بیش از این را هم نداشت..
بهر حال…
.
در مورد دوستانی هم که در به طرفداری از فیلم پرداختند و (نقد) ِ این فیلم آبکی را (گناه نابخشودنی و کبیره) دانستند ، بایسنی اشاره کرد که خب این فیلم برای همین سطح مخاطبان ساخته شده و… بالاخره فیلم هایی از این دست هم همیشه مخاطبانی دارند که……! همانطور که سینمایب هایی همچون اخراجی و معراجی ها و سراجی ها و خوشگل درخت نارگیل ها و… از سوی عده از از عزیزان پسندیده میگردد!!
همانطور که سریال هایی همچون کیمیا و سیمیا و دو برادر و هشت خواهر و…..
انتظار زیادی نیست! والا!
خب فیلمساز براساس سنجشی که ار سطح شعور مخاطبشانش داشته فیلم ساخته و طبیعتا سطح فیلم شناسی و فهم سینمایی افراد با همین گرایشات و سلایق و نظرات مشخص میگردد.و کاملا مشخص است که پستدکنندگان این فیلم چقدر «التماس دعا» تشریف دارند!
در هر صورت بگمانم کل بحث را میتوان با یک حمله خطاب به سازندگان فیلم جمع بندی کرد:
(( انا لله و انا الیه راجعون! ))
والسلام علی من اتبع الهدی!! :))))) صلوات……
با شما موافقم که هر فیلمی تماشاگرانی در همان سطح داره
فیلم جذابی بود.اما فقط در حد یک سرگرمی. چیزی برای یادگیری نداشت.علاوه بر اینکه بعضی صحنه ها واقعا بی ربط بود.مثلا منظور از اون کمد دو میلیونی که شهلا هم به دوستش نشون داد و هم آخر فیلم اونو خریده بود چی بود؟؟
یا مثلا وقتی دوست شهلا تماس گرفت و برای مهمونی دعوتش کرد، شهلا با شوهرش قهر بود ولی گفت ببینم برنامه امیرحسین چیه؟؟و جالبه زن و شوهری که لام تا کام باهم حرف نمیزنن و جدان، با هم در اون مهمونی شرکت میکنن!!!
یا حتی تخصص آقای دکتر که معلوم نیست زنانه یا زیبایی!!
به طور کل باید این فیلمو فقط دید! اگر بخوای بهش گیر بدی سرتاپاش ایراده.
به نظر من هر فیلمس فقط اونجاش مهمه که آخرش چیشد فیلمایی که تهشون به قول خودشون باز در اصل بی سر و تهه ما فیلم‌میبینیم تا یه داستانی رو تجربه کنیم نه اینکه آخرشو خودمون درست کنیم وگرنه خیالبافی تو ذات همه انسانها هست …
تهش چی شد؟؟
امیر حسین با مرجان ازدواج کرد و زن و بچه اشو فراموش کرد ؟؟ یا به راه راست هدایت شد … 😑😐😑😐😑
آخرش چیشد…؟؟؟؟؟؟؟
مصطفی زمانی با منشیش ازدواج کرد و نیکی کریمیو تنها گذاشت
فکر میکنم اینو خواست اخر فیلم نشون بده ک با هر شیوه و نقشه ای شهلا سعی کرد توجه همسرشو جلب کنه اما نتونست و باز هم امیرحسین رفت سراغ مرجانی ک احتمالا تماس های تلفنی از سمت اون بوده,مسخره بودن فیلم مهمونی اخر و نگاه های عاشقونه امیر و بغل کردن شال شهلا و گریش و همچنین گنگ بودن تخصص دکتر امیر بود ! درحالی ک شهلارو تنها گذاشت.
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت تمام دوستان
بنده به دلیل وقت کمم فقط توانستم تعدادی از نظراتو بخونم
و متوجه نشدم که این سوالی که من الان میخوام بپرسم
توسط کسی بیان شده یا نه ؟/ ممنون میشم کمکم کنید
فقط برای من این سوال شد که صدای مزاحم توو فیلم
کی بود اون کلفته که زنگ زده بود پس کی خبرارو میداد
میشه جواب منو بدید ؟؟/
کی خبرارو به گوش امیر حسین یا همون مصطفی زمانی میرسونده
دختره خدمتکاره که نبوده پی کی بودهههههههههههه؟؟؟
اقا دوست ندارید جواب منو بدید ؟؟؟ یه سوال کردیما ؟؟؟؟
اونی که زنگ میزد همون خانمی بود که وقتی شهلا رفت محل کار عشق قدیمیش شهلا رو چپ چپ نگاه کرد..احتمالا همسر یا نامزد اون آقاست که به طریقی شماره شوهر شهلا رو پیدا میکنه و میخواد خطر شهلا رو دورکنه
البته صدایی که ما پشت خط میشنویم دقیقا صدای همون دختره ست که میاد خونه شهلا رو تمیز میکنه..واین اشکال بزرگیه..چون حالا که ما می فهمیم اینی که زنگ میزنه این دختره نیست پس چرا دقیقا صدای خوده بازیگرشه؟
سلام
من تو شرایط شهلا قرار گرفتم…احساس میکردم هر کاری میکنم نمیتونم همسرم و به زندگی برگردونم واسه همین این راه امتحان کردم دفعه اول شماره خودم تو گو شیم با یه اسم آقاsave کردم و به خودم پیام میدادم به عنوان اینکه یه آقا داره بهم پیام میده ؛ولی خوب همسرم به شماره تماس گرفت و فهمید …سری بعد تصمیم گرفتم یه شخص حقیقی وجود داشته باشه ولی نه اینکه من واقعا به همسرم خیانت کنم فقط خواستم همسرم و تحریک کنم واسه همین با یه نفر هماهنگ کردم تا واسم پیام بده ولی خوب اون اقا از این شرایطسوء استفاده کرد و در مقابل پیام احوالپرسی من پیامهای مزخرفی واسم فرستاد و …همسرم گوشی و ازم گرفت و همه چی بر علیه من تموم شد همسرم به مادرشون گفتن و مادرشون تلاش میکردن ما از هم جدا شیم چون وانمود شده بود که من خیانت کردم ؛خوب همسرم هم مثل امیر حسین این فیلم یه هو یادش اومد که دوستم داره و جلوی همه ایستاد و گفت من همسرم و دوست دارم و اشتباه کردم بهتون این جریان و گفتم و…؛همسرم نزدیک به سه – چهار سال عوض شده و همه چی و کنار گذاشته و من بچمون شدیم تموم زندگیش ولی خوب با به وجود اومدن این مشکلات من دیگه آدم قبل نیستم و دوست داشتن یا نداشتنش و خیانت کردن و نکردنش واسم مهم نیست……….
خواستم فقط بهتون بگم دلیل ساختن این فیلماواسه کسایی که لمسشون کردن قابل درک
به نظرت ارزششو داشت؟؟؟زندگی کنار شوهرتو میگم؟ منم تقریبا مثل توام. من راه طلاقو انتخاب کردم و دردسراشو هم میکشم ولی شوهر فاسد من هرگز حاضر نبود سالم زندگی کنه و روز به روز پنهانکارتر میشد و متاسفانه مسله ای که من تو این فیلم و فیلمهای ایرانی باهاش مشکل دارم کتک خوردن زن توسط شوهرشه.. وقتی شوهرم منو میزد واقعا فکر میکردم حق داره چون مرد خونه ست!!! پسرا هم در جوونی این فیلمها رو میبینن و فکر میکنن باید زن و بزننو کارگردانهای محترم این بی فرهنگی و ظلم به زتها رو نشون ندید لطفا عواقبشو نشون بدید.
متاسفم
در کل فیلم بدی نبود..میتونم بگم متوسط بود…اوایل فیلم شهلا به طور اتفاقی با عشق قدیمیش تصادف میکنه و چون روابطش با شوهرش سرده و ازطرفی به رابطه شوهرش با زن دیگه ای بو برده تصمیم میگیره ازش انتقام بگیره ولی بعدش می بینه آدم خیانت نیست بنابراین تصمیم میگیره از این فرصت استفاده کنه. با همکاری دوستش زری و اون دختر خدمتکار شرایطی رو فراهم میکنه که امیرحسین بهش شک کنه بلکه حس غیرت و حسادتش بجوش بیاد و دست از کاراش برداره و دوباره عشق به زندگیشون برگرده(که البته بنظر من این اصلا روش درست و موثری نیست چون هزارتا اما و اگر توشه…اگر یهو مرده غیرتی شد و زد و کشتش چی…اگه تا همیشه تو ذهن مرد بعنوان یک زن خیانتکار بمونه و نتونه ثابت کنه همش الکی بوده چی..اونوقت چه سودی برده از این نقشه)
با وجود تمام اشکالات فیلم خوشحال شدم که نیکی کریمی به شوهرش خیانت نکرد…اونجاشم که تو مهمونی امیرحسین عاشقانه همسرشو نگاه میکرد قشنگ بود..به دلم نشست…
اونی که زنگ میزد خود شهلا بود که میخواست حسادت همسر و توجهش رو جلب کنه واسه همین دوستش بهش گفت این کار ها رو ول کنه
فیلم بسیار َضعیفی بود تهیه کننده هنوز با خودش کنار نیامده بود که دقیقا چه پیامی رو میخواد بده یه جا میخواست با تلفن ها شک تو دل مرد بوجود بیاره یه جای دیگه بدون دلیل شک رو از دل مرد پاک می کرد و همه چیز مثل روز اول می شد
خیلی مزخرف بود
حیف وقت
سلام – به نظر من مثل بیشتر دوستان فیلم ضعیفی بود .بازی بی احساس مصطفی زمانی هم علاوه بر فیلمنامه در ضعیف بودن فیلم بی تاثیر نبود.داشتان فیلم خیلی گنگ بود و تقریبا هیچ هدفی پشت این داستان نبود یا حداقل میشه گفت حس نمیشد.بازی نیکی کریمی علی رغم داستان ضعیف فیلم درخشان بود.نقش های کمرنگ زیادی وجود داشت که انگار نویسنده بی هدف فضای فیلم رو شلوغ کرده بود. دیالوگای بی هدف هم کم نبود.پرخاشگری بچه ها، مشکل داشتن امیرحسین با مهناز،نمیشد فهمید که به چه دلیله.مثلا چرا امیر حسین در کلاس نقاشی اسم شهلا رو با فامیل خودش گفت؟فقط میشه گفت دیالوگ های بی هدف…
سلام. تلفن از طرف مرجان بود و اون خانم تو دفتر ی رابطه ای باهاش داشت. اگه دقت کرده باشید وقتی امیرحسین رفت کلاس نقاشی مربی شهلا رو با فامیلی خودش نشناخت و تو دفتر هم شهلا فامیلی فکرت و گفت پس کسی نبوده که از قبل خبر داشته.و اینکه ی جایی مرجان گفت کسی که از شوهرش دور میشه… معلوم بود در جریانه. آخر فیلم هم معلومه با هم موندن. شهلا واسه خونش وسیله میگیره امیرحسین زود میاد خونه. کمک میکنه. در کل فیلم بدی نبود بستگی به نگرش بیننده داره
لازم نیست دلیل هر اتفاق فیلم کاملا مشخص باشه. از دیدگاه من این فیلم داستان زندگی خیلیها بود و علت تصمیم شهلا(همانطور که در سکانس اخر بیان میکنه) انتقام از امیرحسین بود و اینکه بگه منم میتونم ی همچین کاری کنم،(با این که عملا خیانت رو ناپسند میدونست.
نتیجه ای که قراره از این فیلم گرفته بشه اینه که اگه مرد خیانت کرد نباید زن خیانت کنه و بسوزه و بسازه و توجیه دو همسری
فیلم نامه این فیلم ،خیلی ضعیف بود ، در حد انشا معمولی ، چرا نیکی کریمی این نقش رو بازی کرده ،!!!!!!!!!!!!!!!
بانظر اقاى صابرکاملا موافقم طلاق عاطفى براى زوجى ک فقط روى کار و خاندارى تمرکزدارند
این فیلمو دوست داشتم و برام ملموس بود.
اون شخصی هم که به امیرحسین زنگ میزد ،خانمی بود که در شرکت آقایی که نیکی باهاش تصادف کرده بود ،کار میکرد!
بعضی نظرها برای فیلمِ به این بی درو پیکری ؛ حقیقتا اعجاب انگیزه…تازه خیلی از نظرها درباره ی جوون یا پیری بازیگرهاست. عجب مردم جالبی داریم!
در کل فیلم خوبی بود هر چند می تونست شسته رفته تر و جذاب تر باشه.
غیر از نکاتی که اینجا مطرح شد، متوجه علت حضور دوست شهلا با بازی مریم شیرازی و شوهرش با بازی مهدی حسینی نشدم. اونم انقدر کوتاه.
چه تاثیری روی داستان یا روند فیلم داشتن؟
البته احتمال می دم سانسور صورت گرفته باشه و این دو نقش های کلیدی داشته ن که حذف شده باشه.