نگاهی به فیلم این والس از آنِ تو Take This Waltz

نگاهی به فیلم این والس از آنِ تو Take This Waltz

  • بازیگران: میشل ویلیامز ـ سث روگن ـ لوک کربی و …
  • نویسنده و کارگردان: سارا پولی
  • ۱۱۶ دقیقه؛ محصول کانادا؛ سال ۲۰۱۱
  • ستاره ها: ۲/۵ از ۵

مارگو

خلاصه ی داستان: مارگو و لو، زندگی عاشقانه ای را می گذرانند. اما مارگو از شیوه ی زندگی اش با وجود عشقی که در آن موج می زند، خسته است. آشنایی اتفاقی او با مرد جوانی به نام دانیل که در همسایگی شان زندگی می کند، مارگو را دچار تردید بیشتری می نماید؛ او از یک طرف عاشق زندگی اش است اما از طرف دیگر می خواهد تجربه ی جدیدی را با دانیل از سر بگذراند، اگر بتواند بر عذاب وجدانش نسبت به خیانتی که قرار است به همسرش بکند، غلبه نماید …

یادداشت: کسی فکرش را نمی کرد سارا کوچولوی سریال « قصه های جزیره »، روزی روزگاری فیلم ساز بشود. حداقل من که آن وقت ها بچه بودم و عاشق این سریال، هیچ وقت تصور نمی کردم ممکن است باز در زندگی ام به او برخورد کنم. « این والس از آنِ تو » فیلمی رمانتیک است که لحظات خوبی دارد و شخصیتی در مرکزش قرار گرفته که شاید اگر زن بودم، بهتر درکش می کردم. مارگو، زندگی عاشقانه ای دارد اما هنوز چیزی کم دارد. او همچنان که خواهر شوهرش می گوید ( تو کلاً آدمو خوشحال می کنی )، نمی تواند دل کسی را بشکند. در صحنه ی اول هم این خصوصیت اخلاقی مارگو را دیده بودیم: او که به عنوان یک بیننده، مشغول دیدن مراسمی نمایشی به نام مراسم تحقیر عمومی است که قرن های گذشته، برای جزای گناهکاران در نظر گرفته می شد و عبارت بود از شلاق زدن مجرم در ملأ عام، مأمور می شود تا گناهکار را با شلاق بزند اما به هیچ عنوان دلش راضی نمی شود. حتی با اینکه می داند قرار نیست ضربات سنگین بر تن مجرمِ نمایشی وارد کند. این سکانس، پیش زمینه ی خوبی ست تا تردید مارگو برای خیانت کردن یا نکردن به شوهرش را پُررنگ کند. صحنه ی تکاندهنده ای که او بالاخره وارد خانه ی پسر می شود، روی تختتش دراز می کِشد اما در لحظه ی آخر، ناگهان به گریه می افتد و می گوید: (( نمی تونم دلشو بشکونم. )) ما را بیش از پیش با این تردید خردکننده ی مارگو آشنا می کند. نقاشی ای که دانیل از مارگو کشیده، به خوبی دو سویه ی این زن را به تماشاگر و البته به خودِ مارگو نشان می دهد: رویه ی شاد و رویه ی غمگین. کش و قوس های او وقتی تمام می شود که خودِ شوهر به او می گوید که می تواند برود. مارگو انگار که آزاد شده باشد، به سمت دانیل می دود تا زندگی هیجان انگیزی را تجربه کند. سارا پولی با یک ساختار جالب، این تجربه ی جدیدِ مارگو را نشانمان می دهد: دوربین، دایره وار به دور او و دانیل می چرخد و در حین چرخش، زمان می گذرد و آن ها که تجربه های پر حرارت و خاصی را از سر می گذرانند، کم کم به وضع و حال زوجی آرام و ساکن در می آیند که دیگر مثل گذشته، آن شور و اشتیاقِ با هم بودن را ندارند. انگار آتش درونی حالا خوابیده و همه چیز روی همان روال همیشگی افتاده. سارا پولی، این نتیجه ی تلخ را خیلی قبل تر به ما و مارگو گوشزد کرده بود. آنجا که در حمام استخر، اندام جوان و متناسب مارگو و شوهرخواهرش را مقابل اندام دفرمه و از ریخت افتاده ی زنان پیری قرار می دهد تا اینگونه نشان بدهد که در نهایت، هر چقدر هم پر حرارت باشیم و دنبال تجربه های جدید و گرم، انگار از بالا رفتن سن، تکرار مکررات زندگی، روزمرگی و عادی شدن اتفاق هایی که در وهله ی اول شورانگیز به نظر می رسند، گریزی نیست. مارگوی انتهای فیلم، تبدیل می شود به همان مارگوی ابتدای فیلم.

نمی تونم دلشو بشکونم ...

نمی تونم دلشو بشکونم …

۲ دیدگاه به “نگاهی به فیلم این والس از آنِ تو Take This Waltz”

  1. سینا گفت:

    فیلم سکانس پایانیش تو شهر بازی خیلی خوبه کاش یه کم درموردش می گفتی.۵/۲ یکم کم نیست.

    • damoon گفت:

      ستاره هایی که می دهم صرفاً احساس من است نسبت به فیلم هایی که می بینم؛ یک نوع بازی. آنقدرها متر و معیارِ خط کشی شده ای ندارد. درباره ی این فیلم، نظرم منفی نیست ( همانطور که خواندید ) اما تنها به اندازه ی دو و نیم ستاره دوستش داشتم.

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم