از هم گسیخته
خلاصه ی داستان: آوا، نوجوانی نوزده ساله است که مورد تجاوز دوست خانوادگی شان، سعید قرار می گیرد. آوا برای انتقام سعید را می کشد اما مادرِ آوا، ناهید، قتل را به گردن می گیرد. آوا که تاکنون موضوع را پیش خود نگه داشته بود، اعتراف می کند که از سعید بچه دار است و او بوده که سعید را کشته …
یادداشت: متأسفانه « من مادر هستم» درست مثل اسمِ بی ربطش، فیلم بسیار آشفته و نامنسجمی ست که هیچ جور نمی شود خط داستانی درست و حسابی را از میان سکانس های آشفته اش بیرون کشید. شخصیت هایی سطحی و بی کارکرد همراه با منطق ضعیفِ داستان و جزئیاتش، باعث می شود شاهد فیلم بسیار بدی باشیم که تنها و تنها سعی می کند روی احساسات سطحی تماشاگر تأثیر بگذارد و بس. همه چیزِ داستانِ فیلم، گنگ و نامفهوم است؛ از دعوای بین نادر و ناهید بگیرید که معلوم نیست بر سر چه چیزی با هم درگیر هستند تا اصرار آوا برای انداختنِ بچه ای که از سعید در شکم دارد در حالیکه می داند اگر بچه ـ که ناخواسته و نامشروع است ـ را به سیمین بدهد، از مجازات اعدام رها خواهد شد. از همه بدتر، تغییر عجیب سیمین از یک زن آرام و منطقی به زنی ست که تمام تلاش خود را می کند تا آوا سرش بالای دار برود. کینه ای که او از پدر آوا، نادر، به خاطر اتفاقات گذشته در دل دارد، باعث شده او پایش را برای اعدام آوا در یک کفش بکند اما معلوم نیست چرا اگر سیمین اینقدر از نادر کینه به دل دارد، این کینه را همان اوایلِ فیلم، لااقل به تماشاگر، نشان نمی دهد؟ برخورد آن ها در فرودگاه و بعد شادی و خنده شان در ماشین و در ادامه، رفتار خوبشان با هم، هیچ شائبه ای مبنی بر اینکه سیمین کینه ای از نادر به دل داشته باشد، بوجود نمی آورد اما ناگهان در پایان آنقدر از نادر متنفر شده که به هیچ عنوان حاضر نیست از اعدام دختر او بگذرد. البته فیلم بهم ریخته تر از این چیزی ست که شرحش رفت؛ شخصیت پدرام، دوست پسر آوا، چه کارکردی در داستان پیدا کرده؟ چرا در حالیکه آوا در آستانه ی اعدام است، نادر به جای اینکه ناراحتِ این قضیه باشد، ناراحتِ این است که چرا سیمین وکیلی را انتخاب کرده که با او دشمنی دارد؟! اصلاً ماجرای این وکیل در داستان چیست؟ چرا سیمین اینقدر با او صمیمی ست و از زن و بچه و زندگی او می پرسد؟ علت اختلاف وکیل و نادر چه بوده و این اختلاف چه تأثیری در داستان داشته؟ صحنه هایی که سیمین را نیمه دیوانه مقابل روانپزشک می بینیم چه اهمیتی در داستان دارند؟ چرا باید سیمین به آن حال و روز افتاده باشد؟ که فقط نویسنده بگوید از مکافات عمل غافل مشو؟! اصلاً چگونه سیمین ماجراهایی را برای روانپزشک تعریف می کند که خودش در آن ها حضور ندارد؟ و این پرسش ها را می شود همینطور ادامه داد. فیلم از مکافات عمل حرف می زند. از اشتباهی که نادر در گذشته انجام داده و حالا نتایج همان اشتباه، گریبانگیر خودش شده است.
وقتی توی ایران جیرانی کارگردان باشه فکر کنم یه گراز هم میتونه کارگردانی کنه! با اون سریال که چطوری تلاش یه زن رو برای استقلال و هویتش با خودفروشی جیرانی به تلویزیون ، به گند کشید فقط اگه کسی این ادمو دید بهش بگه چطور توی شبکه دو ایران تلاشهای زن نویسنده باید مثل فرار از زندان جانیهای خطرناک و خیلی مضر وانمود بشه!
بد نیست آدم اگه نظری داشت ، خیلی مودبانه تر و محترمانه تر بیان کنه…نظرات باهم مختلفن…من از کسی دفاع نمی کنم فقط بحث رعایت ادب هستش.
درجواب آقای حسن آقا….لطفا برادرانه خواهش میکنم منبعد به کسی که جزئی از تاریخ سینمای ایرانه و درحد کارنامه خودش چیزی به سینما ی ایران اضافه کرده رو به یه گراز تشبیه نکنیم منهای بی ادبی نهایت کم لطفیه…به نظر من حتی دربررسی آثار کم مصرف ترین وبیسواد ترین آدمهای سینمای ایران(گلزار.حیایی.بهداد.رضویان.رجبی.شاکردوست.ضیغمی.شریفی نیا.ده نمکی.رادان.کرامتی) این نوع ادبیات روا نیست هرچند امروزه همه بیننده های فیلم منتقد شده اند جه با لحن مودبانه جه غیر.مثه سایر منتقدین حوزه های غیر سینما(سیاست .اجتماع.معیشت.فرهنگ)که روزمره در تاکسی،مترو و…شاهدیم…باتشکر
یکم مودب باش شما خودت چه کاره هستی که به یک کارگردان زحمت کش حرف بد میزنی در نظر دادن مودب باشید
اتفاقا من این فیلیم رو بینهایت دوست داشتم…. خیلی از ما احساسات درونمون رو پشت لبخند ها و رفتاری آروم پنهان میکنیم تا جایی که ۱ اتفاق بد آتش زیر خاکستر رو بیدار میکنه و……………
نقد بسیار غیرمنطقی و غیرمودبانه ای بود که آشکارا عدم سواد و آگاهی نویسنده پیرامون سینما، ادبیات، داستان و هر آنچه را در این باره است می رساند.
نظرات اینچنینی را برای خودتان نگه دارید و مطالعه ی بیشتری داشته باشید.
بله! یادم می ماند: مطالعه ی بیشتر در زمینه ی سینما، ادبیات، داستان!!! چشم!
چیزایی که این فیلم به خورد بیننده میده به وفور از روی منبر شنیده میشه، آدم احساس میکنه درس اخلاقه
به مشکلاتی ام که شخصیت های فیلم رو با این شدت درگیر خودش کرده درست پرداخته نمیشه
فقط سکانس خداحافظی پایانی تاثیرگذار بود
در ضمن من هنوزم با این موضوع درگیرم که چرا اصلا آوا اعدام شد
من جای قوه قضاییه بودم اعتراض میکردم
من به فکرم اینه که این واقعا عالیه اگر یه ذره تغییراتی داشت مثلا اون اقا که اسمش سعید بود مجرد بود
من همین تازه فیلمو دیدم.والا اخراش واسه آوا خیلی گریه کردم
من همین الان دیدم خیلی هم عالی بود
فیلم چرت و پرت وبی سر وته از دست این جیرجیرک کجا می شه فرار کرد
به نظر من کل فیلم اشکال داشت مثلا سعید که دیوانه وار عاشق آواست چرا از اینکه آوا با اسم کوچیک صداش میزنه اعتراض میکنه و ازش میخواد که بهش بگه عمو معمولا اونایی که عاشقن دوست دارن اسمشون رو مرتب از معشوق بشنون
چون میخواسته هر چه بیشتر اعتمادشو جلب کنه و بهش نزدیک بشه
سلام
تنها چیزی که ازین نقد کاملا قبولش دارم این هست که سیمین چطور تمام حوادثی رو که خودش توش حضور نداشته مو به مو تعریف کرده.شیوه روایت فیلم دانای کل بوده درصورتی که سیمین دانای کل نیس و نمیبایست اینهمه جزئیات از دید سیمین تعریف میشد.اگر هرکدوم از شخصیتها میشد که درمقابل روانشناس قرارمیگرفتن و اونقسمت از ماجرا رو که خودشون توش حضور داشتن تعریف میکردن به نظر من خیلی بهتر و باورپذیرتر بود.
متاسفانه فیلم نامه به شدت بیگانه با مسائل حقوقی و قانون مجازات اسلامی است چون اصلا همسر( زوج یا زوجه) حق قصاص ندارد!!!!
تنها یک ولی دم داشته که اونم برادرش تو خارج بوده اونم اختیار تام برا قصاص رو در اختیار زن برادرش قرار داده
متاسفانه نقدی که نوشتید منصفانه و آگاهانه نیست! انگار مشکل شخصی با کارگردان یا عوامل فیلم داشتید؟ هرچند که هیچ فیلمی خالی از اشکال نیست ولی یکی از بهترین کارهای آقای جیرانی و پراز معنا و مفهوم هست…. فیلم ها ر بادقت و بدون تعصب ببینید و اگر جایی رو متوجه نشدید از بغل دستی تون بپرسید…. چون با این چراهایی که منتقد آورده انگار در طول پخش فیلم خواب بوده یا در حالت طبیعی نبوده چون همه چیز واضح و مبرهنه