بخشی از نمایشنامه ی « عیش و نیستی » اثر تیری مونیه

آنیبال: این قانون زندگی است. وقتی زنی موفق می شود که مردی را گیر بیندازد و به گوشه ای ببرد تا او را مثل استخوان بجود از همان لحظه تأسف می خورد که چرا استخوان درشت تر نیست.

۱۴ دیدگاه به “بخشی از نمایشنامه ی « عیش و نیستی » اثر تیری مونیه”

  1. میله بدون پرچم گفت:

    خیلی هم درست گفته!! بستگی داره از چه زاویه ای دیده بشه…!!
    البته از شوخی گذشته قابل تامله

  2. حسن گفت:

    منم با نظر اول موافقم … البته علتشم اینه که زندگی قانون خاصی نداره که …

  3. محمد گفت:

    برو بابا این کمبود های تو و البته اونو نشون میدی
    پ.ن:اونو اسشاره به نویسنده نمایشنامه دارد

    • damoon گفت:

      من معمولاً نظرات توهین آمیز را هم منتشر می کنم تا خوانندگان خودشان همه چیز را قضاوت کنند. بهرحال نوع ادبیاتِ هر کسی، نشانه ی اعتماد به نفس، قدرت و شخصیت اوست. کسی که هنوز تشخیص نمی دهد، این جمله ای از یک نمایش نامه است که از زبان یکی از شخصیت های آن ادا شده، با نوع خاص دیدگاهی که در خودِ نمایشنامه نمود دارد و مضمون جمله به معنای تعمیم پذیری یا درست و غلط بودن آن، به شکلی مستقل نیست، همان بهتر که در جوابش سکوت اختیار کنیم.

      • hasti گفت:

        وقتی شما یک جمله از نمایشنامه جدا میکنید اینطور برداشت میشه که کل نمایشنامه مضمون همون یه جمله رو میرسونه.فکر میکنم اونایی که راجع به این جمله نظر دادند هم با من هم عقیده باشند و نظرشون واسه اون یه جمله نیست واسه کل نمایشنامست با جمله های چرتی مثل همین!

        • damoon گفت:

          اولاً کسی که کلیت یک متن را نخوانده، حق اظهارنظر درباره ی کلیت آن را ندارد و حق این را هم ندارد که دو خط از صد صفحه نوشته ی یک متن ( حالا هر متنی ) را به کلیت آن تعمیم بدهد. اگر چنین کرد به این کار می گویند، سطحی نگری و ساده انگاری. واضح بود؟ این فقط یک جمله است که شخصیت اصلی داستان، بر زبان می آورد و نشانگر ایده ی اوست و نه شخص دیگری. وقتی چیز به این سادگی را متوجه نمی شوید، دیگر چه می توان گفت؟

  4. ejab گفت:

    با سلام …
    دوستان عزیز:
    این نمایشنامه داره از شبکه چهارم باز پخش میشه! هر کی می خواد ببینه و در موردش قضاوت کنه بسم الله
    ۹۴-۱۰-۰۲ چهارشنبه شب ساعت ۱۲ تا ۱ قسمت اول پخش شد

  5. sam گفت:

    دامون جان انتخاب خوبی بود.
    من دوست دارم یکم جمله مونیه رو عوض کنم یا شاید تکمیلش کنم.
    درست در لحظه تاسف خوردن زن برای آن قضیه تواما دارد در پوست خود نمیگنجد که چیزی برای جویدن گیر اورده . در واقع در درجه اول مهم اینست که چیزی برای جویدن گیر بیاوری . و مفاهیمی از جمله به اسارت در آوردن ، محبوس کردن ، محروم کردن از آرزوهای کوچک یک مخلوق عادی و….. اصولا در درجه های بسیار پایینتری از اهمیت در نظر او هستند.

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم