نگاهی به فیلم گزارش اروپا Europa Report

نگاهی به فیلم گزارش اروپا Europa Report

  • بازیگران: شارلتو کوپلی ـ میشاییل نیکویست ـ کریستین کامارگو و …
  • فیلم نامه: فیلیپ گلات
  • کارگردان: سباستین کوردرو
  • ۹۰ دقیقه؛ محصول آمریکا؛ سال ۲۰۱۳
  • ستاره ها: ۳/۵ از ۵
  • این یادداشت روی سایت « یک پزشک » منتشر شده است. ( اینجا )

تسخیر فضا

خلاصه ی داستان: عده ای فضانورد، برای یافتن حیات بروی یک سیاره، عازم فضا می شوند و در آنجا تحقیقات خود را آغاز می کنند، اما ظاهراً نیرویی مانع از آن است که این گروه، تحقیقات خود را کامل کند …

یادداشت: ذهن بشر، با آن ابعاد عجیب و غریب و بی انتهایش، همیشه به دنبال کشف چیزهای در سایه مانده، گشودن رمز و رازهای بی پاسخ مانده بوده تا عطش سیری ناپذیر خود در رسیدن به نقطه ای که شاید دیگران از رسیدن به آن عاجزند را فروبنشاند. خیال پردازی آدم ها هیچ حد و مرزی نمی شناسد و زمانی هم که این خیالپردازی ها، با اتکا به علم و دانش، جنبه ای واقعی به خود می گیرند، آنوقت است که انسان می تواند ادعا کند که گامی در این جهان به پیش گذاشته. ژول ورن زمانی که حتی فکر رفتن به عمق اقیانوس ها مثل یک خیالپردازی بیش از حد شیرین و در عین حال ترسناک بود، شخصیت هایش را با زیردریاییِ تخیلِ ذهنش به اعماق آب ها فرستاد و یا از آن هم عجیب تر، آدم هایی دیگر را به عمق زمین راهی کرد تا نشان بدهد که میل آدمی به دانستن، جزوی از حیات اوست. اما ماجرای پرواز آدم ها به آسمان و بعدتر رسیدن به فضایی دورتر، یکی از آن آرزوهای دیرینه ای ست که بشر، همیشه با آن دست و پنجه نرم می کرده. او دنبال راهی بوده تا این فضای لایتناهی را به تسخیر خود در آورد. افزایش آگاهی مرحله به مرحله ی آدمی از دنیای بالای سرش، او را بیشتر تشنه ی دست یافتن به آن کرده. در سینما، با فرو رفتن یک موشک به چشم ماه، تخیل گرایی آغاز شده و حتی چند پله جلوتر از علم، انسان ها را واداشته تا به بالای سرشان توجه کنند و به این فکر بیفتند که شاید آن بالا، کس یا کسانی مثل خودشان باشند و یا شاید اصلاً آنجا جایی باشد برای زندگی. هنر، خیلی زودتر از علم به این مهم دست پیدا می کند تا پیش زمینه ای باشد برای فرونشاندن روح سیری ناپذیر آدم ها.  آدم هایی که مثل فضانوردان این فیلم، می خواهند مرز علم و دانش را چند مرحله ای جلوتر ببرند و رازهای کیهان را کشف کنند. خیره شدن آن ها به سطح کره ای که فضاپیمایشان در آن فرود آمده، نگاه تحسین آمیز به زیبایی محیط بکری که پای هیچ بشری به آن باز نشده، حلقه ی اشکی که با دیدن این فضا در چشمانشان شکل می گیرد، همگی حاکی از همان روح سیری ناپذیر انسان هایی ست که دست یافتن به چیزهای دست نیافتنی را آرزو می کنند. اما این ماجرا، جنبه ی دیگری هم دارد که باعث به چالش کشیده شدن روحشان می شود؛ اینکه این پیشروی، این رسیدن به چیزهای تا پیش از این ناشناخته، تاوانی هم دارد که شاید همان تنهایی، خطر کردن و در نهایت مرگ باشد. آدم های این فضاپیما، با ترس ها و تردید های زیادی همراه هستند و انگار خودشان را آماده کرده اند برای اتفاقاتی که به اندازه ی همان فضای بی کران پیش رویشان، ناشناخته است. تمهید کارگردان برای القای حس ناخوشایند سرانجامی که برای این آدم ها قرار است رخ بدهد، بسیار کارساز است: آنها روی سطح سیاره ی مورد نظر فرود می آیند و در حالیکه برای گرفتن جشن، موسیقی کلاسیکی در فضا طنین می اندازد، آن ها با خوشحالی شروع می کنند به باز کردن کمربندهایشان و معلق شدن در فضا که ناگهان این تصویر قطع می شود به صندلی های خالی ای که تا یک ثاتیه قبل رویش نشسته بودند و البته سکوت مرگباری که بر فضا حاکم است. اینگونه است که ما دستگیرمان می شود نمی توان امیدی به رهایی داشت و حتی بعداً که متوجه می شویم صحبت های یکی از فضانوردان، رو به دوربین، نه مصاحبه با او بعد از رسیدن به زمین، بلکه حرف های آخرش پای دوربین است تا لحظات آخر زندگی اش را ثبت کند، امیدمان از رهایی این ها، به کلی ناامید می شود. و این ناامیدی را ما در یکی از عجیب ترین، ترسناک ترین و خفقان آورترین سکانس های این سال های سینما به بی پرده ترین شکل ممکن شاهدیم: جایی که یکی از فضانوردان، با جدا شدن از فضاپیما، امکان بازگشت به آن را از دست می دهد و حالا معلق میان حجم بی انتهای سیاهی، شاهد دور شدن آرام آرام فضاپیمایش است. فضاپیما خیلی آرام از کادر خارج می شود و فضانورد می داند که حالا باید تا ابد در این سیاهی بماند. این صحنه از آن صحنه هایی ست که حسابی آدم را درگیر می کند و حتی تصورش هم جسارت بالایی می طلبد. فضاسازی خوب کارگردان یکی از آن عواملی ست که موجب می شود این لحظات گاه دردآور و گاه شگفت انگیز ( مثل مواجهه ی این آدم ها با آن محیط ناشناخته و زیبا ) برایمان جذاب و بدیع باشد. فیلم هر چند با قطعیتی بی مورد درباره ی موجود هیولامانندی که در نهایت هویتش فاش می شود، به اتمام می رسد و هر چند نمی تواند به عمق شخصیت هایی برسد که در اختیار دارد و تنها بسنده می کند به ویژگی های بدون پس زمینه ای مثل از خودگذشتگی های کمی گل درشت و غلوشده ی آن ها، اما اثری ست که می تواند حس عجیبی منتقل کند که تا پیش از این تجربه نکرده بودیم.

سرگردان در تاریکی محض ...

سرگردان در تاریکی محض …

۲ دیدگاه به “نگاهی به فیلم گزارش اروپا Europa Report”

  1. سینا گفت:

    سکانس دور شدن فضانورد از فضا پیما رو مقایسه کن با دور شدن سندرا بولاک از فضا پیما ش تو جاذبه.هنر کارگردانی کوارن با کمک جلو های ویژه خارق العاده است.قابل مفایسه نیست.ولی درکل فیلم خوبی بود که قدر ندید.

  2. رضا گفت:

    فیلم جالبی بود چرا اینقدر کمتر شناخته شده است واقعا ….

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم