بخشی از رمان « کودک ۴۴ » اثر تام راب اسمیت

ـ تنها چیزی که نیاز دارم، قهرست اسم هاست.

ـ چیزی احمقانه تر از حقیقت وجود ندارد. به خاطر همین شما این اندازه از آن متنفرید. شما را می رنجاند. به خاطر همین می توانم به سادگی تو را با گفتن اینکه من، آناتولی تاراسوویچ برادسکی، دامپزشکم ناراحت کنم. بی گناهی من تو را می رنجاند، چون آرزو می کنی گناهکار باشم. آرزو می کنی گناهکار باشم، چون تو دستگیرم کرده ای.

توضیح: املای کلمات، فاصله گذاری ها، علائم و به طور کلی، ساختار نوشتاری این متن، عیناً از روی متن کتاب پیاده شده، بدون دخل و تصرف.

پی نوشت: همانطور که در بخش قبلی گفته بودم ( اینجا )، با کتاب بسیار جذابی طرف هستید. اما جدا از این، ترسیم فضای خفقان آور دوران استالین، مشت آهنینی که او با آن کشور را اداره می کند و به تصویر کشیدن اداره ی امنیتی که با ایجاد رعب و وحشت، قصد دارد بر همه چیز سرپوش بگذارد و به مردمِ بدبخت نشان دهد که همه چیز خوب است و جای هیچ نگرانی نیست، برای کسانی که اهل تاریخ و سیاست هستند، جذابیت دو برابری دارد و شاید حتی هضم برخی اصطلاحات و روابط را برایشان راحت تر جلوه دهد. کتاب با زیبایی هر چه تمام تر پوسیدگی بنیان حکومت های دیکتاتوری را به تصویر می کشد و البته مردمی که روح و جسمشان، میان این مشت آهنین، له می شود.

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم