از میانِ فیلم های جشنواره ی سی و دومِ فجر: نگاهی به فیلم خانه ی پدری

از میانِ فیلم های جشنواره ی سی و دومِ فجر: نگاهی به فیلم خانه ی پدری

  • بازیگران: مهدی هاشمی ـ اصغر هاشمی ـ مهران رجبی و …
  • نویسنده و کارگردان: کیانوش عیاری
  • ۹۰ دقیقه؛ سال ۱۳۸۹
  • ستاره ها: ۴ از ۵

روزگار غریب

خلاصه ی داستان: حکایت پنج نسل از یک خانواده در خانه ای که مردانش، رازی را در زیرزمینِ آنجا مدفون کرده اند و قرار است هیچ وقت، هیچ کس از آن بویی نبرد …

یادداشت: گاهی وقت ها، نوشتن درباره ی فیلم هایی که مورد علاقه ات بوده اند و به هیجانت آورده اند، کار سختی ست. اینکه بخواهی آن چیزی که واقعاً حس می کنی را منتقل کنی تا بقیه هم قدرش را بدانند، به این راحتی ها نیست. اثر جدید عیاری ( که دوست دارم ایشان را ” استاد” خطاب کنم. در زمانه ای که این لقب، به هر کسی بسته می شود و ارج و قربش را از دست داده است ) همانطور که انتظارش می رفت، فیلمی ست تکان دهنده و بی نظیر با شروعی نفس گیر و موحش از یک قتل. قتل دختری توسط پدرش به خاطر مسائل ناموسی. این از آن سکانس هایی ست که در سینمای ایران نظیرش را تاکنون ندیده بودم؛ صحنه پردازی و فضاسازیِ مثل همیشه بی نظیر و منحصر به فردِ آقای عیاری، جنس طبیعیِ بازی ها و دیالوگ ها، همه و همه باعث ایجاد سکانسی تکان دهنده می شود که دیدنش کار هر کسی نیست. عیاری، بی محابا و بی رحمانه به فضای مردسالارانه، متعصبانه و ضد زن جامعه ی ایران می تازد و این نگاه دگم و خرافی را در طول یک تاریخ هشتاد ساله بررسی می کند. تمام فیلم داخل حیاط و زیرزمینِ مخوفِ خانه ای قدیمی می گذرد و ترجیع بندِ درِ چوبی خانه و نگاه مردان خانه از روزنه های زیرزمین به حیاط و بچه هایی که در آنجا بازی می کنند، در واقع جلو رفتنِ زمانِ داستان را به ما گوشزد می کند. ما هیچ وقت از این خانه بیرون نمی رویم. هر چه هست، در همین جا اتفاق می افتد و هر رازی که هست، همین جا باید مدفون بماند برای همیشه. محتشم، تنها شخصیتی ست که از اول تا به آخر در داستان حضور دارد و یک جورهایی می شود گفت شخصیت اصلی ست. او با همراهی پدر، خواهر را سر به نیست می کند و در طول سالیان دراز، سعی می کند این راز را مخفی نگه دارد اما این کارِ ساده ای نیست. مردانِ این خانواده، چنان گرفتارِ تعصب و خرافه اند و چنان جو مستبدی بر فضا حاکم است که وقتی می گویم عیاری، بی محابا همه چیز را نشان داده، بیراه نگفته ام. همچنان که پدر دخترش را می کشد ـ که برای نشان دادنِ بی اهمیتیِ موضوع هیچ گاه نمی فهمیم قضیه ی ” بی ناموسی ” در واقع چه بوده ـ در نسل بعد، دامادِ خانواده هم با شدت و کتک به سراغ همسرش می رود و باز جلوتر، در نسل بعدتر، محتشم به زور می خواهد دخترش را شوهر بدهد. این فضای به شدت مستبدانه و زورگو، با جلو رفتنِ نسل ها، همینطور جلو می رود و بر فضای کلی این خانواده سایه می اندازد. عیاری با یک موشکافی مثال زدنی، جامعه ی خودمان را به خودمان نشان می دهد و چقدر هم تأثیرگذار این کار را می کند. او نشان می دهد که هر چقدر هم در این خانه ( که در معنایی کلی تر، همان جامعه ی ماست ) مردها حکمرانی کنند، اما در همیشه روی یک پاشنه نخواهد چرخید. زمانه عوض خواهد شد. آدم ها تغییر خواهند کرد و جسد دختر برای همیشه آن زیر مخفی نخواهد ماند. اصرارِ دخترِ محتشم برای باز کردن قفل زیرزمین، از همین تغییر روزگار صحبت می کند، از همین شکستن فضای مردسالارانه و یک طرفه و متعصب. اینکه همسرِ پسرِ محتشم یک دانشجوی دکتراست که بر سر بالینِ چروکیده و ناتوانِ محتشمِ سکته کرده حاضر می شود و معاینه اش می کند و در واقع به دادش می رسد، همان طعنه ی عیاری ست به این جامعه ی مردسالار. هیکل نحیف و خمیده و ناتوانِ محتشم، در حالیکه دیگر حتی نمی تواند حرف هم بزند، حکایتِ به پایان رسیدن یک دوران است.

دقت عیاری و تمامی عواملش از گریمور گرفته تا طراح صحنه و لباس و بقیه در ساختن و پرداختنِ مدت زمانی هشتاد ساله آن هم تنها در یک خانه، طوری که این گذشت زمان حس شود، فهمیده شود، دقتی ست بی نظیر. برای نمونه نگاه کنید به آن موبایل به قول آن روزها گوشت کوبی که پسرِ محشتم ( شهاب حسینی ) از جیبش بیرون می آورد و به خوبی متوجهمان می کند که در اواسط سال هفتاد هستیم. یا مثلاً وقتی درِ ورودی خانه باز می شود، متوجه دیوارِ کاشی کاری شده ی روبروی خانه می شویم که تا پیش از این و در نسل های گذشته، کاهگلی بوده. از همه مهمتر بحث گریم و باورپذیر در آوردنِ پیری و تغییر قیافه ی بازیگران است که در اینجا با ظرافت رعایت شده است. مثل جایگزین شدنِ مهدی هاشمی به جای برادرش اصغر هاشمی برای نقش محتشم در سنین پیری.

مردان ...

مردان …

۵ دیدگاه به “از میانِ فیلم های جشنواره ی سی و دومِ فجر: نگاهی به فیلم خانه ی پدری”

  1. سینا گفت:

    خانه پدری عالی بود.بخصوص کارگردانی عیاری.اما یه چیزی که تو سینمای میرزا کوچک رشت آزارم دادخنده ی تماشاگران بود.نمی دونم چرا سر بعضی سکانس ها سینما از خنده منفجر می شد.حتی سکانس حیرت آور اول فیلم هم مدام با خنده تماشاگران همراه بود.اوج خنده هاشون تو سکانس پیری مهران رجبی بود وقتی داخل زیرزمین می شه و با حنجره ی مصنوعی با دستگاه حرف می زنه.هرکی بیرون سالن بود فکر می کرد داریم فیلم کمدی می بینیم.می خوام بدونم تو سینماهای شهرای دیگه هم همینطور بوده؟
    این رشتی ها فقط دنیال خندیدنن کاری ندارن دارن چکار می کنن یا چی می بینن در هر صورت نیششون بازه .چیزی هم حالیشون نمی شه.کلا مردم شادی ان.

    • damoon گفت:

      خنده در سکانس تکان دهنده ی ابتدایی، به نظرم نوعی ساز و کار روانی ست برای تماشاگر تا آن لحظات تکاندهنده را به نوعی کم اثر کند و با یک فاصله گذاری، خیال خودش را راحت که: من دور هستم از این لحظه ی ترسناک. در واقع خنده ی واقعی نیست، خنده ی عصبی ست. خنده ای ست برای اینکه خیال خودش را راحت کند. البته این میان حتماً هستند افرادی که مشکلِ « نافهمی » دارند که آن مطلبش جداست! خنده به زمان پیری مهران رجبی هم احتمالاً به پیشینه ی این بازیگر برمی گردد و تصوری که تماشاگر از او در فیلم های طنز دارد. من اگر جای استاد عیاری بودم، هیچ وقت مهران رجبی را برای این نقش انتخاب نمی کردم… اما در هر حال، نباید فراموش کرد که تماشاگرِ ما هم هنوز قدرت تمیز ندارد.

      • سلام گفت:

        عجب جمله ای::قبل ازدیدن جمله شما با این جمله شما کاملا موافقم که فرمودید:
        من اگر جای استاد عیاری بودم، هیچ وقت مهران رجبی را برای این نقش انتخاب نمی کردم

        آخه مردِ مومن: وودی آلن میگه: کمتر در نقش جدی باز میکنم چون مردم تا مرا در سینما در یک نقش جدی ببینند میگن: این دلقکه باز اومد.

  2. فرشید قنبری گفت:

    من این فیلم رو دوشنبه دیدم. تا از سینما اومدم بیرون تو تلگرام خبر اومد که توقیف شده.

    به نظر من فیلم بسیار باارزشی بود که دیدنش برای هر ایرانی واجبه.
    چندتا نکته منفی دیدم
    ۱-بازیگر نقش ملوک: خیلی ضعیف بود.
    ۲- مهران رجبی …
    ۳- صحنه مردن مادر میتونست به قدرت قتل اول فیلم کوبنده باشه

    بهترین صحنه ها فیلم
    قتل دختر با سنگ
    تاب بازی دختر بچه های در فصل های مختلف
    زخمی شدن دختر محتشم با چوب پرده (زخم پیشانی)
    دیالوگ اخر محتشم رو تخت … پدرم..

    درود به شرف کیانوش عیاری

  3. 小津安二郎 گفت:

    سلام . من عاشق عیاری هستم و به نظرم مثل ایشون نداریم در ایران.
    درباره خانه پدری یکم قضیه متفاوت هست برای من. من یک نقدی خواندم درباره این فیلم-در یکی از مجلات- که منتقد چند ایراد از این فیلم گرفته بود ، که من با چند تا از این ایراد ها موافقم.البته قبل از نقد هم به این مشکلات فیلم پی برده بودم. یکی اینکه فیلمنامه می‌تونست بهتر باشه. مثلا وقتی یکی از شخصیت ها می خواد راز رو برملا کنه یا چیزی شبیه این ، پشت سر هم میگه قبرستون. در نگاه اول شاید بد نباشه،ولی آیا نمی شد استاد عیاری یکم فیلمنامه رو پر ملات تر می نوشت. یک ایراد دیگر که منتقد گرفته بود – و من قبول ندارم- نشان دادن زنان ، به صورتی پست و حقیر است. اینکه چرا دختر خودش رو خیس می کنه و … اینجا رو شدیدا مخالفم! فکر کنید شما را ببرند در زیر زمین ، تنها ، بخواهند بکشند… خب چی میشه؟! قطعا می‌ترسی! تا این حد هم می ترسی! اتفاقا نقطه قوت فیلم همین سکانس و بخش اول هست. چون استاد خیلی به جزئیات توجه کردند. مثلا همون جا که سیخ رو فرو می کنند توی زمین تا ببینند واقعا دختر کشته شده یا خیر… و بعضی چیز های دیگر که واقعیت هستند (کلیت فیلم همینطوری هست. محتوای فیلم) و باید به تصویر کشیده بشوند ، حقیقت هایی که خودمون انجام دهنده آن هستیم یا هر روز با آن دست و پنجه نرم می کنیم ولی چشممون رو می‌بندیم.حالا به شکل های مختلف.که اینها هم در جزئیات کار میبینیم.ولی به نظرم در بخش های بعدی یکم افول می کنه که به همون فیلمنامه مربوط هست.
    کلا کار های ایشون ، همیشه یک محتوای اجتماعی خیلی مهم داره، و ساختن اینجور فیلم ها خیلی سخته. چون کارگردان اگر اشتباه کنه، فرم خوبی نداشته باشه،قطعا با فیلم خوبی هم مواجه نخواهیم بود. اینطوری بیشتر یک شعار،یک اعتراض هست تا یک فیلم. استاد عیاری در بودن یا نبودن،شبح کژدم،بیدار شو آرزو ! و… در فیلمنامه و میزانسن (در خانه پدری هم میزانسن فوق العاده ایشون رو می بینیم) و کلا فرم فیلم موفق بوده و در نتیجه محتوا هم به ما رسیده. اما من فکر می کنم ایشون فیلم های بهتری از خانه پدری ساخته اند و این فیلم کامل ترین فیلم استاد نیست. در ضمن امیدوارم دیگر با مهران رجبی کار نکنند‌! به نظرم خوب بازی نمی کنه ایشون! از بازی رجبی خوشم نیومد در این فیلم و حتی بیدار شو آرزو!

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم