نگاهی به فیلم معرکه The Heat

نگاهی به فیلم معرکه The Heat

  • بازیگران: ساندرا بولاک ـ ملیسا مک کارتی ـ مایکل راپاپورت و …
  • فیلم نامه: کتی دیپولد
  • کارگردان: پال فیگ
  • ۱۱۷ دقیقه؛ محصول آمریکا؛ سال ۲۰۱۳
  • ستاره ها: ۲/۵ از ۵

 کمدی با نمره ای نه چندان بد

خلاصه ی داستان: سارا اشبرن، مأمور اف بی آی، در گیر انداختن مجرمین تبحر زیادی دارد اما به دلیل فخرفروشی به همکارانش، زیاد مورد توجه آن ها نیست و اتفاقاً همین مورد توجه نبودن است که باعث می شود رئیسش به او ترفیع ندهد و به جای این کار، او را مأمور کند که در شهر بوستون، مأموریت خطرناکی را به سرانجام برساند تا در صورت موفقیت، شاید برای ترفیعش بتواند کاری بکند. سارا راهی بوستون می شود تا در آنجا با همکاری یک مأمور زنِ بددهن و خشنِ پلیس به نام مولینز، باند خلافکار را نابود کند …

یادداشت: زمینه برای یک کمدی سرحال آماده است: مولینز و سارا، زمین تا آسمان با هم فرق دارند؛ یکی چاق است و دیگری لاغر، یکی بددهن، خشن و فحاش است و دیگری آرام و معقول، یکی ظاهری اجق وجق و بهم ریخته دارد، دیگری اتوکشیده و شق و رق است. یکی اهل عمل و اکشن و دیگری اهل منطق و مسامحه. حالا وقتی دو نفر با چنین ویژگی های متفاوت و حتی متضادی کنار یکدیگر قرار می گیرند، باید منتظر یک کمدی سرحال باشیم چرا که اصولاً خلق کمدی از تضادها و تناقض هاست که قوت می گیرد و رشد می کند. بهترین کمدی های سینما، از همین تناقض هاست که بوجود آمده اند. فیلم با صحنه هایی بامزه، به سرعت وارد داستانش می شود و سارای معقول و آرام و کمی هم خودبزرگ بین را کنار مولینز فحاش و خشن قرار می دهد. آن ها با همکاری هم باید باند خطرناک مواد مخدر را نابود کنند. شوخی هایی که در فیلم جا داده شده است اکثراً جذاب و بامزه هستند؛ فقط به عنوان نمونه می توانید نگاه کنید به صحنه ای که مولینز به مرد زنباره گیر می دهد و ابتدا با شوخی هایی معنادار و سپس با همان بددهنی های همیشگی اش، مرد را دستگیر می کند و یا صحنه ای که مولینز بر سرِ جوان سیاهپوستی که دستگیر کرده و حالا سارا دارد از او بازجویی می کند، با سارا وارد بحث و جدل می شود که دیالوگ های بُرنده و اغلب جذابش ـ مثل باقی دیالوگ های فیلم نامه ـ این صحنه ـ و اکثر صحنه ها ـ را سرپا نگه می دارد. و یا بامزه ترین قسمت اثر مربوط می شود به بگومگوی مولینز با رئیس اش که او را تحقیر می کند و رئیس پلیس که از مولینزِ بددهن به تنگ آمده و ظاهراً هم کاری از دستش برنمی آید، رو به سارا، با لحنی غمگین، از او می خواهد که سنش را حدس بزند و بعد وقتی سارا، سنی بالاتر از سن واقعی مرد را به زبان می آورد، مرد بغض می کند و می گوید که سنش خیلی کمتر از این حرف هاست ولی آنقدر در این کار حرص خورده و پیر شده که حتی پسرش هم به او می گوید بابابزرگ! این شوخی های فوق العاده ، موجب می شوند فیلم سرپا بماند و جذاب باشد و البته تا پایان هم اکثر صحنه ها، با دیالوگ هایی کوبنده و طعنه دار، همینگونه بامزه باقی بمانند. مخصوصاً شیمی بین دو بازیگر اصلی، یعنی ساندرا بولاک و ملیسا مک کارتی، خیلی خوب در کار می نشیند و قابل باور هم هست. سارا و مولینز، همانطور که از ابتدای داستان هم می توان حدس زد ( مخصوصاً برای کسانی که با قانون درام آشنایی دارند )، کم کم روی هم اثر می گذارند و حتی به هم شبیه می شوند. آغاز تحولات جایی ست که سارا مجبور است برای نزدیکی به یکی از افراد مهم باند قاچاق، در آن کلاب شبانه، طرز لباس پوشیدن و آرایش موهایش را عوض کند و کلاً آدم دیگری بشود. تغییر سارا تا به آنجا ادامه می یابد که در اواخر داستان وقتی می بیند همکارانش در حال مسخره کردن مولینز هستند، با حرکاتی که از خودِ مولینز یاد گرفته و با بددهنی و فحاشی، همه ی پلیس های جمع را خطاب قرار می دهد و حسابی می نوازد! اینجاست که کاملاً متوجه می شویم حالا سارا خیلی شبیه مولینز شده، همچنان که مولینز هم دیگر در انتها، همانی نیست که اول بود. انگار در انتها کمی آرامتر به نظر می رسد.

تا اینجا حرف های خوبی درباره ی فیلم زدم تا شاید کسانی که تصور می کرده اند با فیلمی ضعیف روبرو هستند، کمی گارد خود را باز کنند و از نگاهی دیگر ببینند. اما این قضیه دلیل بر این نیست که می شود ایراداتِ گاه بزرگ اثر را نادیده گرفت و از کنارش گذشت، چه اگر به جزئیات دقت بیشتری می شد و صِرف اینکه این یک کمدی ست، از ریزه کاری ها و شخصیت های دیگرِ داستان به راحتی گذر نمی شد، آنوقت حتماً با اثر بهتری روبرو بودیم. در حال حاضر، فیلم نامه ی فیلم دچار لکنت های زیادی ست. مثلاً نگاه کنید به ماجرای خانواده ی مولینز که از دست مولینز ناراحتند به خاطر اینکه یکی از برادرهایش را که با باند مواد مخدر همکاری می کرده، به زندان انداخته و شغلش را به روابط خانوادگی ترجیح داده است. ما در یک سکانس این خانواده ی عجیب و بامزه را می بینیم و بعد دیگر از داستان خارج می شوند، بدون اینکه تأثیر خاصی در ماجراها داشته باشند. یا مثلاً دقت کنید به شخصیت پردازی ها؛ سارا که گفته می شود آدمی ست مغرور و متکبر، که به همین علت هم همکارانش از او خوششان نمی آید، در طول داستان، چیزِ مشخصی از این غرورش نشان نمی دهد، می خواهم بگویم غرور او، چندان برای ما واضح نمایش داده نمی شود، در نتیجه وقتی در پایان تغییر می کند هم چیزی مبنی بر اینکه حالا آدم سر به زیری شده، نمی بینیم. در شخصیت پردازی هر دو زن اصلی داستان کمی سطحی نگری وجود دارد که از توانایی اثر کم می کند. یا مثلاً کل ماجرای باند خلافکار و آشکار شدن متهم اصلی، که به عنوان غافلگیری داستان مطرح می شود، بسیار سردستی برگزار می گردد، بدون اینکه مکثی روی آن صورت بگیرد و حتی بدون اینکه روابط علت و معلولی درستی بر آن حاکم باشد. در واقع سازندگان بیشتر بر جنبه کمیک و سکانس های طنز اثر تکیه بیشتری کرده اند تا دقت به تار و پود داستانشان. اینگونه است که فیلم، از حد یک کمدی بامزه فراتر نمی رود. یک کمدی بامزه که البته در همین داستان نصفه و نیمه اش هم نمره ی بدی نمی گیرد.

مأمورانِ عجیبِ پلیس ...

مأمورانِ عجیبِ پلیس …

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم