نگاهی به فیلم گوش بُری آمریکایی American Hustle

نگاهی به فیلم گوش بُری آمریکایی American Hustle

  • بازیگران: کریستین بیل ـ امی آدامز ـ بردلی کوپر و …
  • فیلم نامه: دیوید اُ راسل ـ اریک وارن سینگر
  • کارگردان: دیوید اُ راسل
  • ۱۳۸ دقیقه؛ محصول آمریکا؛ سال ۲۰۱۳
  • ستاره ها: ۳ از ۵

کمی کوتاه تر، کمی جمع و جورتر

خلاصه ی داستان: ایروینگ روزنفیلد شیادی ست که با همکاری سیدنی، زنی باهوش و زیبا، مردم را تلکه می کنند و روز به روز به ثروت خود می افزایند تا اینکه لو می روند و یک مأمور اف بی آی به نام ریچی دیماسو، آن ها را دستگیر می کند. ریچی که عطش گیر انداختنِ خلافکارهای کلّه گنده را دارد، به ایروینگ پیشنهاد می دهد که با شمّ شیادی خود، به او کمک کند تا بتواند به باند خلافکارها نفوذ کند. آن دو به همراه سیدنی، گروهی تشکیل می دهند …

یادداشت: همان شروع فیلم، جایی که ایروینگ روزنفیلدِ کلاهبردار، جلوی آینه دارد موهای مصنوعی خودش را به کله اش می چسباند و خیلی هم با دقت این کار را می کند، با تم اصلی کار آشنا می شویم: آدم هایی که دائم می خواهند خودِ واقعی شان را پنهان کنند و چهره ی دیگری از خود بروز دهند. اتفاقاً خودِ ایروینگ هم در قسمتی از فیلم می گوید: (( ما حتی سرِ خودمونم کلاه می ذاریم )) و این کلاه گذاشتن، تا انتهای داستان، تم اصلی کار را شکل می دهد. ایروینگ تا بُنِ دندان در کلاهبرداری و زیر آبی رفتن، غرق شده اما ظاهرش را آنطور شیک نگه می دارد، گیرم که حالا گاهی هم شکمِ بی قواره اش را خیلی واضح از زیرِ پیراهنش ببینیم. سیدنی هم ماجرایی مثلِ ایروینگ دارد. او هم دختری بوده که از جای پستی شروع کرده ولی کم کم پیشرفت کرده و بعد با آشنایی با ایروینگ، بیش از پیش به ثروت و اعتماد به نفس  رسیده است. اینکه او برای خود اسمی دیگر برمی گزیند و بعد در نقطه ی حساسی که عاشق ریچی، مأمور اف بی آی شده، اسم واقعی خودش را می گوید هم دلیلِ دیگری بر این مدعاست که آدم های داستان نمی خواهند آن چیزی باشند که چهره ی واقعی شان است. سیدنی هم مانند ایروینگ می خواهد آنی باشد که در واقع نیست. می خواهد تظاهر کند تا شاید گذشته ی بی مقدارِ خود را بپوشاند. اینگونه است که دو شخصیت اصلی داستان، هر دو در حال کلاه گذاشتن بر سرِ دیگران و از آن مهم تر بر سرِ خود هستند، همانطور که آدم های دیگر. کارماین پولیتو ( جرمی رنر )، به عنوان شهردارِ محبوبِ مردم هم در واقع کسی نیست جز آدمی متظاهر و رشوه بگیر که در زیرِ چهره ی مردم دوستِ خود، دست در کارهای کثیفی دارد و این دایره ی گسترده ی مخفی شدن زیرِ چهره ی موجه، در مورد دنیای فیلم بسیار بارز و واضح است. حتی در ایده ای طنزگونه، ریچی را هم می بینیم که در حالِ فر کردنِ موهایش است و انگار او هم همانند شخصیت های کلاهبردار، قابلیت این تغییر هویت و کَسِ دیگری بودن را دارد.

اما از آنجایی که فیلم نامه، آنقدر شاخ و برگ پیدا می کند و آنقدر وارد داستان هایی فرعی می شود، به سرانجام رساندنِ تمِ فوق الذکر و جمع بندیِ آن به نتیجه ی درخوری نمی رسد. شاخ و برگ هایی مانند ماجرای همسرِ ایروینگ که زنی ست بی قید و جسور که اتفاقاً هموست که با وراجی هایش باعث می شود نقشه ی ایروینگ و ریچی لو برود و در ادامه، حسادت های بین او و سیدنی بر سرِ ایروینگ هم حاشیه ی دیگری ست که بر پیکره ی اثر اضافه شده تا علاوه بر ماجراهای کلاهبرداری، شاهد داستانک مانندِ دیگری هم باشیم. از سوی دیگر، قسمتی هم به کشمکش های تکرار شونده و کش آمده ی بین ریچی و رئیسش اختصاص می باید که هر بار ریچی از رئیس امکاناتی می خواهد که بتواند وارد باند خلافکارها بشود و رئیس هم هر بار امتناع می کند. اینطوری ست که فیلم بیش از حد شلوغ و پر ترافیک به نظر می رسد در حالیکه می توانست خیلی کوتاه تر و جمع و جورتر از این حرف ها باشد تا لااقل تمِ اصلی اش هم در این شلوغی ها گم نشود و ابتر نماند.

کلاهبردارها ...

کلاهبردارها …

 یادداشتِ « دفترچه ی راهنمای خوش بینی »، فیلمِ دیگرِ دیوید اُ راسل در « سینمای خانگی من » ( اینجا )

۳ دیدگاه به “نگاهی به فیلم گوش بُری آمریکایی American Hustle”

  1. hosein گفت:

    من تیکه آخرش رو نفهمیدم که چطور از بردلی کوپر یه متهم ساختن.منظورم همون جاییه که بش گفتن اتاق وکیل رو اشتباه رفتی

  2. reza گفت:

    فیلم داستان ضعیفی و گنگی داشت ولی بازی ها خوب ببودن مخصوصا کریستن بل، جنیفر لارنس هم مثل همیشه زیبا

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم