نگاهی به فیلم عمل کشتن The Act of Killing

نگاهی به فیلم عمل کشتن The Act of Killing

  • با حضور: اَنوَر کونگو ـ هرمان کوتو ـ عدی ذوالقدری و …
  • کارگردانان: جاشوا اوپنهایمر ـ ناشناس
  • ۱۱۹ دقیقه، محصول دانمارک، نروژ، انگلستان؛ سال ۲۰۱۳
  • ستاره ها: ۴ از ۵
  • این یادداشت روی سایتِ « بوطیقا » منتشر شده است. ( اینجا )

 

کابوسِ بی انتها

 

خلاصه ی داستان: انور کونگو و همدستانش، کسانی بودند که در دهه ی ۶۰ میلادی، بعد از برکناری دولت توسط ارتش اندونزی، با انگ کمونیست بودن، مخالفین ارتش را قتل عام می کردند. حالا بعد از سال ها، انور و همدستانش، هنوز مشغول زندگی هستند و گرچه دیگر پیر شده اند و میدان عملِ سابق را ندارند، اما داغِ ننگِ قتلِ هزاران نفر، با انواع و اقسامِ روش های ترسناک، روی پیشانی آن هاست. انور کنگو و بقیه، مقابل دوربین، بی محابا، از آدم کُشی هایشان حرف می زنند …

 

یادداشت: با مستند ساده ای طرف نیستیم. با اثری طرفیم که روح و جانمان را می آزارد و مجبورمان می کند فکر کنیم به اینکه آدم ها چرا در شرایطی، کارهایی می کنند که نباید بکنند؟ این شرّ، که ناگهان سر می رسد، چگونه چیزی ست و چطور ناگهان خودش را نشان می دهد؟ « عمل کشتن »، ترسناک و تأثیرگذار و هراس انگیز است چرا که درست آن مرکز آدم ها را هدف قرار داده و آنهم با چه جسارت و صراحتی. قهرمانان ( ؟! ) این فیلم، شبه نظامیانِ تا پیش از این ترسناکی هستند که سرخود، به دلایلی واهی، هزاران نفر را به کشتن داده اند. انور کنگو به عنوان عامل اصلی این جنایت ها، جلوی دوربین، نحوه ی کشتنِ مخالفین را شرح می دهد و هیچ ابایی هم از این کار ندارد. همانطور که عدی ذوالقدر، یکی دیگر از شبه نظامیانِ همدستِ انور، که در اعدام مخالفین، مشارکتی مستقیم داشت و حتی به گفته ی خودش، پدرِ دوست دخترش را به جرمِ چینی بودن، به قتل رساند، بی محابا رو به دوربین اعلام می کند که: (( قتل بدترین جرمیه که می تونی مرتکب بشی، بنابراین کلیدش پیدا کردنِ راهیه که احساس گناه نکنی. )) و حتی جلوتر، در جواب مصاحبه کننده که پرسیده کارهای شما جنایت جنگی محسوب می شود، می گوید: (( من لزوماً با قوانین بین المللی موافق نیستم. )) و بعد ادامه می دهد که مگر صدام حسین سلاح کشتار جمعی نداشت؟! مگر سرخپوست ها توسط آمریکایی ها کشته نشدند؟ چرا کسی به خاطرش مجازات نشد؟ او حتی ترسی از این ندارد که به دادگاه لاهه به عنوان جنایتکار جنگی فراخوانده شود و خیلی راحت عنوان می کند که: (( من گناهکار نیستم! پس لطفاً منو به لاهه احضار کنید! )) و بعد با خنده می گوید که در اینصورت مشهور خواهد شد! خونسردیِ این آدم در مقابل جنایت هایی که کرده، خونِ انسان را سرد می کند. هر چند که او، در بازسازیِ صحنه ی قتل ها و شکنجه هایش، از دیدنِ اینهمه قساوت، دچار ترس می شود و به همکارانش می گوید که با دیدنِ این چیزها، مردم خواهند فهمید که ما بی رحم بودیم نه کمونیست ها، اما همچنان با خونسردی، روی حرف و اَعمالِ خود، پایدار می ماند. اوپنهایمر سعی نکرده حتی از این آدم های سابق بر این بی رحم و قسی القلب، شمایلی شیطانی درست کند. همین عدی ذوالقدر، در صحنه هایی جداگانه، با دختر و همسرش، در پاساژهای شیک اندونزی، قدم می زنند و اجناس را می بینند و فیلمساز به زندگی روتین او اشاره می کند. اینکه او هر چند آنطور ترسناک بوده، اما بهرحال یک مرد خانواده هم هست و اهل همسر و فرزند. همچنان که انور کنگو هم در قسمت هایی، ایده ها و عقایدی دارد که به کلی با شمایل جنایتکارِ او متفاوت است و عمق این مستند هم از همین نکات است که شکل می گیرد. او در هنگام بازسازیِ شکنجه هایش، وقتی صدای اذان را می شنود از گروه فیلمبرداری می خواهد که دقایقی دست از کار بکشند تا اذان تمام شود. او را گاهی در کنار نوه های کوچکش می بینیم که بهشان عشق می ورزد و گاهی در کنار بچه غازهای خانگی اش که به آن ها توجه می کند. او از اینکه نوه اش بچه غاز را آزار داده، کمی نارحت می شود و اینجاست که می توانیم به خوبی، تناقضِ روحِ پیچیده ی آدمیزاد را با تمام وجود درک کنیم. آدم یادِ این جمله ی الیور استون می افتد که جایی در مصاحبه ای گفته: (( اینطور نیست که مردم یا خوب باشند یا بد. من مطمئن هستم رهبر دست راستی های السالوادور، به هرحال پدر خوبی برای فرزندانش است. هر چند می دانیم چه جنایت هایی مرتکب شده است. این در مورد همه صادق است. )) اما وقتی سویه ی شرّ آدمیزاد، از روی بی فکری و مسخ شدگی، رو نشان بدهد، دیگر هیچ چیز نمی تواند جلودارش باشد و این مستندِ عجیب، به همین نکته اشاره دارد. و البته در نگاهی عمیق تر، فیلم اشاره می کند به وجودِ شرّ و پلشتی در تمام آدم ها. دیالوگی که انور کنگو رو به دوربین می گوید، بسیار راهگشاست: (( چرا مردم جیمز باند تماشا می کنن؟ برای دیدن اکشن. چرا درباره ی نازی ها فیلم تماشا می کنن؟ برای دیدن قدرت و سادیسم. )) او به شکلی واضح به سویه ی شرّ آدم ها اشاره می کند و در صحنه ای دیگر، این موضوع، بیش از پیش، نمایان می شود، جایی که انور، نوه های کوچکِ خود را پای تلویزیون می نشاند تا شاهد بازسازی صحنه های شکنجه ی او باشند و البته هشدارِ عوامل پشت صحنه بی فایده است که می گویند این صحنه ها برای بچه ها، مناسب نیست. انور با چهره ای بشاش، صحنه ها را به بچه ها نشان می دهد و عجیب اینکه بچه ها، با اشتیاق و بدون ناراحتی و خم به ابرو آوردن، فیلم را تماشا می کنند! از کجا معلوم که نوه های او هم در آینده، کسانی نشوند مثل خودِ او؟!

انور کنگو در تمام این سال ها، با کابوس از خواب بیدار شده و در قسمتی از فیلم، شروع کابوس هایش را چشمِ بازِ یکی از قربانیانش می داند که او با دستِ خود سربه نیستش کرده بود. فیلمساز سعی می کند با شیوه ی فیلم در فیلمی که پیش گرفته، کابوس های انور کنگو را بازسازی کند و به عمقِ او نفوذ کند و پیش چشمانمان بیاورد. در صحنه های بازسازیِ شکنجه ها، وقتی خودِ انور، در معرضِ شکنجه قرار می گیرد و در نقش یک کمونیست ظاهر می شود، به شدت تحت تأثیر قرار می گیرد و توانِ ادامه ی کار را ندارد. انگار حالا وقتی در موقعیت شکنجه شده ها قرار گرفته، تازه فهمیده که چه کارِ ترسناکی انجام داده است. در پایان فیلم، صحنه ی به شدت رعب آوری شکل می گیرد که مو بر تنِ آدم سیخ می کند؛ انور که حالا فهمیده کارهای سابقش چقدر وحشتناک بوده و فهمیده که انگار دیگر خلاصی از دستِ کابوس های شبانه و فکر و خیال های ترسناک، امکان پذیر نیست، به محلِ قتل عامِ عده ی زیادی از کمونیست ها می آید، یعنی همان جایی که او شخصاً حمام خون به پا کرده، و ناگهان در حالتی عصبی، شروع می کند به عق زدن های مکرر و در حد خفگی. تحت تأثیرِ این صحنه ی رعب آور قرار نگرفتن، غیرممکن است. پیداست که این پیرمردِ نحیف، که پیش از این صحنه هم، جلوی دوربین، با دیدنِ بازسازی جنایت هایش، که توسط خودش و همدستانش بازی شده است، تحت تأثیر قرار گرفته و شروع به گریه کرده بود، حالا فهمیده که چقدر احمقانه و بی فکر و بر سرِ هیچ و پوچ، آدم هایی را نابود کرده و داغ این عمل تا عمر دارد، با او خواهد ماند. در این صحنه، او را پیرمردِ ناتوانِ درمانده ای خواهیم یافت که هیچ راهِ گریزی ندارد. خلاصی از این کابوس غیرممکن است.

اَنوَر کُنگو پشتِ دوربین ...

اَنوَر کُنگو پشتِ دوربین …

 

۸ دیدگاه به “نگاهی به فیلم عمل کشتن The Act of Killing”

  1. رضا گفت:

    « در پایان فیلم، صحنه ی به شدت رعب آوری شکل می گیرد که مو بر تنِ آدم سیخ می کند؛ انور که حالا فهمیده کارهای سابقش چقدر وحشتناک بوده و فهمیده که انگار دیگر خلاصی از دستِ کابوس های شبانه و فکر و خیال های ترسناک، امکان پذیر نیست، به محلِ قتل عامِ عده ی زیادی از کمونیست ها می آید، یعنی همان جایی که او شخصاً حمام خون به پا کرده، و ناگهان در حالتی عصبی، شروع می کند به عق زدن های مکرر و در حد خفگی.»

    البته این برداشت شماست ولی اون عق زدن‌ها ناشی از سیگاره!
    من با چشم خودم کسایی رو دیدم که بدتر از این عق زدن و کسی رو هم نکشتن!

    • mt گفت:

      چی میگی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    • سهیل گفت:

      خیلی باور پذیر نیست آدمی که صدها نفر رو کشته و با نوه اش خیلی راحت میشینه و فیلم شکنجه رو ببینه حالا تو اون لوکیشن عذاب وجدان بگیره و عق بزنه…. برداشت من یا سیاه نمایی اون طرف بود که میخواست بگه من متاثر شدم از اون اتفاقات گذشته و یا به خاطر بیاد آوردن صحنه ها حالش بد شد… دلیلی برای عذاب وجدان نمی بینم. ضمن اینکه اون صحنه در اوایل شورع فیلم هست که موهای شخصیت هنوز رنگ نشده ام احتمالاا تو تدوین در اواخر فیلم قرار داده شده…
      در کل یکی از بهترین مستندهایست که تا امروز دیدم ….

      • damoon گفت:

        بالاخره کسی که به راحتی آب خوردن، آنهمه آدم را با دستان خودش کشته، هم عذاب وجدان می گیرد و هم متأثر می شود، حتی اگر سنگ باشد. دیدن فیلم شکنجه با نوه، منافاتی با عق زدن های از سرِ استیصال و عذاب روحی ندارد به نظرم. در کل، جمله ی آخرتان، ما را با هم در یک مسیر قرار می دهد! ممنون از شما.

  2. محسن گفت:

    جالب بود که بازسازی شکنجه ها و قتل ها با وجود اینکه تصنعی(به عمد) و تقریبا بدون جذابیت های سینمایی انجام شده ولی به شدت تاثیرگذار و ناراحت کننده ست. دقیقا مصداق جلمه ای که کارگردان تو اواخر فیلم به انور میزنه و تفاوت احساس انور وقتی شکنجه میشد رو با احساس کمونیست ها براش توضیح میده. ما واقعا چون میدونیم قتلی در پشت این صحنه ها بوده آزار میبینیم. و این فیلمیه درباره آزار دادن (عمل کشتن همیشه با ازار دادن همراهه) و طبیعیه که کارگردان هم سعی کرده تو صحنه هایی که در آخر فیلم میبینیم انور رو تا جایی که میتونه آزار بده.

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم