نگاهی به فیلم دایی من Mon Oncle

نگاهی به فیلم دایی من Mon Oncle

  • بازیگران: ژاک تاتی ـ ژان پی یر زولا ـ آدریان سروانتی و …
  • فیلم نامه: ژاک لاگرانژ ـ ژاک تاتی
  • کارگردان: ژاک تاتی
  • ۱۱۷ دقیقه؛ محصول فرانسه؛ سال ۱۹۵۸
  • ستاره ها: ۴ از ۵

فخرفروشانِ مدرن

خلاصه ی داستان: خواهر و شوهرخواهرِ آقای اولو، زندگی مرفهی دارند؛ آنها در یک خانه ی مدرن زندگی می کنند و کار و بارشان خوب است. آقای اولو، بیکار است و برخلاف آن ها در خانه ای قدیمی روزگار می گذراند. قرار است خواهرِ آقای اولو برای او زنی پیدا و در کارخانه ی پلاستیک سازیِ شوهرش برای او کاری دست و پا کند …

 

یادداشت: تاتی، همچنان به مظاهر مدرنیته و پیشرفت بدبین است و به آن ها می تازد. او زندگی ای را تصویر می کند که همه چیز روی یک خطِ مستقیمِ از پیش تعیین شده حرکت می کند؛ ماشین ها، پشت سرِ هم، با نظم و ترتیبی خاص، روی یک خط، به جلو می رانند. آدم های خانه ی خواهر و شوهرخواهرِ آقای اولو، برای حرکت درونِ حیاط، پاهایشان را روی موزاییک هایی که راه را مشخص کرده، قرار می دهند و حاضر نیستند به هیچ عنوان خارج از مکانِ مشخص شده، قدم بردارند. اینگونه است که زندگی مردم تبدیل شده به یک سری حرکاتِ از پیش تعیین شده ی سرد و بی روح. تاتی با نبوغ و هوشمندیِ خود، با فضاسازیِ خانه ی عجیب و غریبِ خواهرِ آقای اولو به خصوص آشپزخانه اش، با صدای تق تقِ خشکِ کفش هایی که بروی سطحِ سفتِ ساختمان های مدرن ایجاد می شود، با صدای ناهنجارِ باز و بسته شدنِ درِ حیاطِ خانه ی خواهرِ آقای اولو، این سرما و خشکی را به بیننده منتقل می کند. اولو / تاتی ( اولو در واقع همان تاتی ست. با این فرق که اولو ناخواسته و نادانسته آن نظمِ بیروحِ محیط را بهم می ریزد اما تاتی، خواسته و دانسته )، به عنوانِ شخصیت اصلیِ داستان، کم کم سردیِ موجود در زندگی آدم های دور و برش را به گرما تبدیل می کند. نگاه کنید به آن سکانس مهمانی و مهمان های دماغ سربالایی که با دسته گل آب دادن های اولو، کم کم از آن حالت رسمی خودشان خارج می شوند. اولوی از همه جا بی خبر، با بهم ریختنِ فضای خشکِ اطرافش، بیانیه ی تاتی در بابِ ضررهای زندگیِ مدرن را به بیننده منتقل می کند. وقتی ماشینِ شوهرخواهرِ اولو، مثل همیشه، روی یک خط از پیش تعیین شده به سمتِ محلِ پارکِ ماشینش می رود و برخلافِ همیشه، با دوچرخه ی اولو مواجه می شود که آنجا توقف کرده، آغازِ تحولی ست که اولو شروعش کرده است. جلوتر، در حالیکه همیشه با ماشین به دنبالِ خواهرزاده ی اولو می رفتند تا او را از مدرسه بگیرند، اینبار اولو با یک ارابه به دنبالِ خواهرزاده اش می رود. او نه تنها، محیطِ زندگی آدم های دور و برش را تغییر می دهد بلکه محیطِ خشکِ کارِ آدم ها را هم عوض می کند و در روندِ بی نقصِ یک کارخانه ی تولیدِ پلاستیک، اختلال ایجاد می کند تا اینگونه، بیش از پیش، شاهدِ تاختنِ تاتی به این نوع زندگی باشیم. در این فیلم، بچه ها، شیطنت هایشان و بازی هایشان در واقع نمادی می شود از روحیه ی ذاتاً پر شر و شورِ آدم هایی که ابزارِ پیشرفت، آن ها را تبدیل کرده به انسان هایی اتوکشیده که فقط بلدند فخرفروشی کنند. تاتی برای نشان دادنِ این روحیه ی رقت بار، شوخی بی نظیرِ فواره ی ماهی را تدارک دیده که شاهکار است: خواهرِ اولو، هر بار، بعد از شنیدنِ صدای زنگِ در، ابتدا با فشار دادنِ دکمه ای، فواره ی ماهی را روشن می کند و بعد در را باز می کند. اما زمانی که مثلاً شوهرش یا آقای اولو پا به درونِ حیاط می گذارند، او دوباره فواره را خاموش می کند، چون بهرحال آن ها آشنا هستند و احتیاجی به اینگونه فخرفروشی ها نیست! تقابلِ شادی اولو و مردمِ کوچه در یک بارِ ارزان قیمت، و تفریحِ خواهر و شوهرخواهرِ اولو در یک بارِ گرانقیمت، که همه ی آدم هایش تنها نشسته اند و به نوای ویولن مردی گوش می دهند که اسکناسِ دراز شده به سمتش را روی هوا می قاپد و بعد دوباره به نواختنش ادامه می دهد، نشانگرِ نظرِ تاتی درباره ی زندگیِ بی روحِ آدم های مثلاً پیشرفته است. آدم هایی که خودشان به دستِ خودشان، زندانی می شوند و مظاهرِ پیشرفت به جای فراهم آوردنِ یک زندگی سالم و ساده، بلای جانشان می شود؛ دقت کنید به سکانسی که خواهرِ اولو به مناسبت سالگرد ازدواجشان، یک درِ اتوماتیکِ پارکینگ برای همسرش هدیه می آورد که در نهایت، به خاطرِ گذشتنِ سگ پاکوتاهشان از جلوی چشم الکترونیک، هر دو داخلِ پارکینگ گیر می کنند و دنبال راهِ نجات می گردند و از این شوخی های فردِ اعلا، در این فیلم، زیاد پیدا می شود.

اما به نظر می رسد اگر روند داستان، کمی منسجم تر بود و اینقدر از داستانی به داستانِ دیگر نمی پریدیم، با فیلمِ یک دست تری مواجه می بودیم؛ در یک قسمت، قرار می شود، اولو، خواهرزاده اش را با خود به گردش ببرد. جلوتر، خواهر اولو تصمیم می گیرد برای او زنی بگیرد که به سرانجامی نمی رسد و بعدتر، ماجرای خرابکاری های اولو در کارخانه ی پلاستیک سازی را شاهدیم که موجب نامتمرکز شدنِ فیلم می شود. اما بهرحال موجب نمی شود که همچنان اذعان نکنم، ژاک تاتی، یک نابغه ی به تمامِ معنا بود.

دایی و خواهرزاده ...

دایی و خواهرزاده …

فیلم های دیگرِ ژاک تاتی، در « سینمای خانگی من »:

ـ ترافیک ( اینجا )

ـ زنگ تفریح ( اینجا )

۲ دیدگاه به “نگاهی به فیلم دایی من Mon Oncle”

  1. کریگ شوارتز گفت:

    به نظرم یکی از کارهای جذاب دیگه ای که جتاب تاتی تو این فیلم انجام داد بازی گرفتن از اون سگهای بامزه بود.
    ظاهرا سگها بدون برنامه ریزی قبلی وارد صحنه شده بودن و ژاک عزیز با ذوق و شوق زیاد ازشون فیلمبرداری کرد،کاملا بونوئلی طور!
    تا حدی که واسه دیدن سکانسشون نمیتونست صبر کنه.
    بعدم تو یه روزنامه عکسشون رو چاپ کرد و بهشون لقب “ستاره های سینما”داد.
    ممنون بابت نقدتون.
    متاسفانه همونطور که خودتون تو نقد بیل جونیور باستر گفتید خیلی کم به ژاک تاتی و باقی اون عزیزان کم توحهی میشه.
    واقعا حیف.

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم