بخشی از رمانِ « زندگی در پیش رو » اثر رومن گاری

فکر می کنم این گناه کارانند که راحت می خوابند، چون چیزی حالیشان نیست و برعکس، بی گناهان نمی توانند حتی یک لحظه چشم رو هم بگذارند، چون نگران همه چیز هستند. اگر غیر از این بود، بی گناه نمی شدند.

توضیح: املای کلمات، فاصله گذاری ها، علائم و به طور کلی، ساختار نوشتاری این متن، عیناً از روی متن کتاب پیاده شده، بدون دخل و تصرف.

پی نوشت: رمان های رومن گاری، پُر است از جملاتِ بدیع و فیلسوفانه و جذاب و خارق عادت از زبانِ آدم هایی که نمی توانید فکرش را بکنید که ممکن است چیزِ درست و حسابی ای از دهانشان بیرون بیاید. اما اتفاقاً می آید و نتیجه اش می شود شاهکارهای جذابِ این مردِ خاص و عجیب که آخرش هم خودش را با شلیک گلوله از پا در آورد چون دیگر کاری نداشت که در این دنیا انجام بدهد. جملاتِ عجیب و غریب و بی نظیرِ این رمانِ جذابِ آقای رومن گاری را در بخش های بعدی هم خواهید خواند … امیدوارم تکانتان بدهد و اصلاً قبلِ اینکه بخواهم آنها را منتشر کنم، بروید کتاب را بخرید، بخوانید و ببینید زندگی یعنی چه.

 

۵ دیدگاه به “بخشی از رمانِ « زندگی در پیش رو » اثر رومن گاری”

  1. ابوالفضل گفت:

    بهترین راه برای فراهم آوردن گه ( منظور هروئین است ) کاری است که لوماهات می کرد و آن این است که آدم بگوید هرگز به خودش سوزن نزده و آن وقت بچه ها بلافاصله یک تزریق مجانی به آدم می کنند چون هیچ کس نمی خواهد خودش را به تنهایی بدبخت ببیند .

  2. امیر گفت:

    واقعا کتاب نژادپرستانه ایه
    به طور مستقیم به یک فرهنگ و یک مذهب حمله کرده و یهودیارو مظلوم و زجر کشیده معرفی کرده

  3. coldplay گفت:

    این کتاب بی نظیره.فروردین امسال خوندمش.وقتی می خوندمش انقدر تاثیرگذار بود که هیچ فیلمی ندیدم تا تمومش کنم.عالیه.عالیه.مخصوصا جایی که میگه دلیلی برای خوشحالی نداشتم پس زندگی را ترجیح دادم…چقدر این جمله تلخه…
    خداحافظ گاری کوپر هم خوبه؟

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم