کج سلیقه گی، خوش سلیقه گی

کج سلیقه گی، خوش سلیقه گی

سلیقه را واجب است آدم ها در زندگی شان داشته باشند. اینکه یک نفر خوش سلیقه باشد، بستگی به خیلی چیزها دارد: نوع پرورش در خانواده، محیط، مدرسه، اطرافیان و عوامل وراثتی. در کوچکترین جزئیات زندگی هم می شود سلیقه به خرج داد، ظرافت داشت و روحِ خودت و بقیه را متعالی کرد. حتی می شود در ریختنِ خورشت روی برنج هم سلیقه به خرج داد، می شود جوری این کار را کرد که وقتی آن را جلوی شخصی می گذاری، دهانش آب بیفتد، حتی اگر گرسنه نباشد، گرسنه اش شود. می شود در نحوه ی چیدنِ لباس ها در کمد هم سلیقه به خرج داد یا در نحوه ی چیدنِ کتاب ها در کتابخانه و یا در لباس پوشیدن و حتی در نحوه ی چیدنِ وسایل داخل یخچال.

در جامعه ی ما، کج سلیقه گی بیداد می کند، به در و دیوار شهر نگاه کنید، به مجسمه های زمختی که اینطرف آنطرف، وسط میدان ها کار گذاشته اند و بویی از ظرافت و زیبایی نبرده اند، به نقاشی های بدریخت و بی سلیقه روی در و دیوار خانه ها و آپارتمان های شهر، به تابلوی مغازه ها که همه شان یغر هستند و با فونت هایی زشت و رنگ هایی جیغ و بی تناسب، روی سر درشان نصب شده اند، به پرده نویسی های بدرنگ و بدریختی که در کوچه و خیابان زیاد می بینیم و روی همه شان هم معمولاً تبریکی، تسلیتی یا جملات مذهبی ای نوشته شده، به این ها که نگاه کنید، آنقدر چشم آزارند که روح را خسته می کنند. در سطح شهر، خیلی کم چیزی می بینید که به روح تان آرامش بدهد، هر چه هست، شعار است و نهیب و برحذر داشتن و تهدید.

فیلم ها هم خوش سلیقه و بدسلیقه هستند. فیلم های خوش سلیقه، چشم نوازند، جذب کننده اند و در صحنه هایی خاص، موهای تن تان را سیخ می کنند. تک تک کادرهای فیلم های خوش سلیقه، کار شده و روی حساب و کتاب است. اما فیلم های بدسلیقه، ریخت و پاشند و بی ذوق. نه تنها داستانِ درست و حسابی ای ندارند بلکه حتی یک نمای جذاب هم در آن ها نمی بینید که روح تان را تازه کند. فیلم های خوش سلیقه، حاصل از گروهی خوش ذوق و سلیقه است و فیلم های بدسلیقه حاصل از گروهی ریخت و پاش و بی کیفیت.

گاهی پیدا می شوند آدم هایی که با سلیقه و ذوقِ خوب شان، آدم را به هیجان می آورند و باعث می شوند حتی شده برای لحظه ای، مکث کنیم، ذوق کنیم، لبخند بزنیم و کمی کِیف کنیم. عکس های زیر را از سر درِ یک کتابفروشی گرفته ام. وقتی سر درِ کتابفروشی را دیدم، چنان ذوق زده شدم که بی اختیار به سمتش رفتم و چند عکس گرفتم. خودتان ملاحظه می کنید که آقای کتابفروشِ خوش ذوق ( که جوانی بود همسن خودم ) چطور با یک ایده ی خوب، چنین چیزی خلق کرده است. این ایده آنقدر خوب بود که وارد کتابفروشی شدم، از کتابفروش بابت آن تشکر کردم. البته محیط کتابفروشی هم آنقدر جذاب و جمع و جور و نقلی و بسیار شیک بود که نشان می داد این آقای کتابفروش، بسیار خوش ذوق و هنرمند است.

بله، سلیقه را واجب است آدم ها در زندگی شان داشته باشند.

 

عکس ها طبعاً از نگارنده است!

عکس ها طبعاً از نگارنده است!

 

۸ دیدگاه به “کج سلیقه گی، خوش سلیقه گی”

  1. سمانه گفت:

    خیلی هم زیبا و شیک
    خوبه آدم می بینه بعضی ها هنوز ذوق و شوق دارن…

  2. حسین رازی زاده گفت:

    سلام
    با ارزوی قبولی طاعات وعبادات

    ایده جالبیه

  3. hasti گفت:

    کتابفروشی کجاست؟

  4. NOBODY KNOWS گفت:

    ممنون از شما آقای دامون که حتی در سفرهاتون هم به فکر ( سینمای خانگی ) هستید

  5. چه عکس زیبایی و چه کتابدوست خلاقی
    میشه لطفاً آدرس این کتابفروشی را بهم بگید؟
    من خودم ساکن ساری هستم.

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم