نگاهی به فیلم جک رایان: عضو جدید سایه Jack Ryan: Shadow Recruit

نگاهی به فیلم جک رایان: عضو جدید سایه Jack Ryan: Shadow Recruit

  • بازیگران: کریس پاین ـ کوین کاستنر ـ کایرا نایتلی و …
  • فیلم نامه: دیوید کوئپ ـ آدام کوزاد براساس شخصیت های خلق شده توسط تام کلنسی
  • کارگردان: کِنِت برانا
  • ۱۰۵ دقیقه؛ محصول آمریکا، روسیه؛ سال ۲۰۱۴
  • ستاره ها: ۲/۵ از ۵
  • این یادداشت روی سایت « بوطیقا » منتشر شده است ( اینجا )

 

حرکت روی همان مسیرِ همیشگی

 

خلاصه ی داستان: جک رایان که سال ها بعد از مجروح شدن در افغانستان، در بخش مالی سازمان سیا مشغول به کار می شود، در طی تحقیقاتش به این نکته پی می برد که روسیه در پی طرح ریزیِ نقشه ای برای نابودی اقتصاد آمریکاست. او مأمور می شود به روسیه برود و در آنجا ته و توی قضیه را در بیاورد …

 

یادداشت: روسیه قرار است آمریکا را کله پا کند. قرار است کاری بکند تا آمریکا دچار رکود اقتصادی بزرگِ دیگری بشود اما جک رایان، قهرمانی ست که قرار است آمریکا را از حملات روسیه در امان نگه دارد؛ جوان ساده ی آمریکایی که در ابتدای فیلم از خوابی شیرین برمی خیزد و می فهمد به برج های دوقلوی آمریکا حملات تروریستی شده و بعد از آن ناگهان تبدیل می شود به سربازی قسم خورده که حاضر است جانش را به خاطر کشورش فدا کند. آیا لزومی دارد پیام سیاسی فیلم را بیش از این باز کنم؟! هدف فیلم کاملاً مشخص است و رویارویی دو قدرت بزرگ، در قالب جک رایان که نماد آمریکاست و ویکتور چروین که نماد روسیه است، متجلی می شود. دو قطب مثبت و منفی ماجرا که یکی جوانی ست مسئولیت پذیر و عاشق پیشه که دوست ندارد خانواده و عشقش را درگیر ماجرا کند ـ که در نهایت این اتفاق می افتد و او هم آنقدر غیرتی است که به هر ترتیب شده، عشقش را نجات دهد ـ و سوی دیگر ماجرا، مردی قرار دارد در آستانه ی مرگ، خشن و بی رحم که برای رسیدن به هدف، هر کاری می کند.

دیوید کوئپ، فیلم نامه نویس فوق العاده ای ست که فیلم های مهم و معروفی مانند « راه کارلیتو » ی دی پالما، « اتاق وحشت » دیوید فینچر و یا « پارک ژوراسیک » اسپیلبرگ را در کارنامه ی فیلم نامه نویسی اش دارد و البته فیلم های خوبی مانند « پنجره ی مخفی »، « شتاب برتر » را هم کارگردانی کرده است. او و همکار فیلم نامه نویسش، در این کار، چندان برای کلیشه های رایجِ این ژانرِ به خصوص، فکری نکرده اند و همه چیز روی همان مسیر همیشگی حرکت می کند؛ هنوز هم قهرمان داستان، تمام اطلاعاتی که در اختیار داشتنشان موجب نابودی یک کشور می شود را با زدن چند دکمه، روی هارد ذخیره می کند و در طی این کار، زمان، بر علیه او، هر لحظه تنگ تر می شود و نوچه های ضد قهرمان هم هر لحظه به قهرمان نزدیک می شوند تا کلکش را بکنند که ما مطمئنیم نمی کَنَند! هنوز هم، قهرمان داستان، یک رئیس تند و صریح دارد که در موقع حساس هوایش را دارد و راهنمایی اش می کند و البته چیزی هم از زندگی شخصی اش نمی فهمیم، چون آدم توداری ست! همین حرکت روی مسیر همیشگی در کارگردانی کِنِت برانا و ساختار فیلم هم به چشم می خورد: تدوین های سریع و کوبنده و نماهای کوتاه و پر اضطراب در لحظات هیجان انگیز، چند تعقیب و گریزِ مثل همیشه جذاب و البته نماهای تر و تمیز و بسیار ساده در سایر لحظات اثر که روان هستند و قابل دفاع.

فیلم نامه به چند قسمت تقسیم شده که با پایان یافتن یک بخش، بخش دیگری آغاز می شود. مثلاً ابتدا عملیات جک رایان و همکارانش برای رسیدن به اطلاعات داخلِ کامپیوترِ چروین را می بینیم. سپس، کتی توسط چروین گروگان گرفته می شود که بخشی از ماجرا به آزادی او اختصاص می یابد و در مرحله ی بعد، همه بسیج می شوند برای بی اثر کردن حمله ی تروریست روسی که می خواهد خیابان وال استریت را بفرستد روی هوا. اگر این مسیر همیشگی، چفت و بست محکمی داشت، نمی توانستیم فیلم نامه نویسان و کارگردان را از بابت دوباره سازیِ کلیشه ها، بدون حتی یک خلاقیتِ دمِ دستی، مقصر بدانیم، اما مشکل اینجاست که فیلم خیلی ساده انگارانه با داستانش برخورد می کند و خیلی از قسمت هایش منطق درست و درمانی ندارد. مثلاً نگاه کنید به جایی که کتی متوجه می شود رایان عضو سازمان سیاست. عکس العمل او در دیالوگی که می گوید: (( خب خدا رو شکر! فکر می کردم با دختر دیگه ای رابطه داری! )) هر چند فضای بامزه و طنازانه ای ایجاد می کند اما با توجه به روحیات کتی، چندان توجیه پذیر نیست. مخصوصاً هم که وقتی کتی خیلی بی مقدمه و سریع، قبول می کند که جزوی از نقشه باشد، دیگر به هیچ عنوان نمی شود پذیرفتش. یا نگاه کنید به نحوه ی گروگان گیری کتی که باز هم خیلی راحت برگزار می شود و از آن راحت تر، نجات او توسط جک است که خیلی توی ذوق می زند.

رئیسِ تو دار و قهرمان ملی!

رئیسِ تو دار و قهرمان ملی!

 

 

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم