نگاهی به فیلم کلاشینکف

نگاهی به فیلم کلاشینکف

  • بازیگران: رضا عطاران ـ ساعد سهیلی ـ اندیشه فولادوند و …
  • فیلم نامه: سعید سهیلی ـ مهدی محمدنژادیان
  • کارگردان: سعید سهیلی
  • ۱۰۳ دقیقه؛ سال ۱۳۹۲
  • ستاره ها: ۲ از ۵

چیز توی کوله!

 

خلاصه ی داستان: عادل، جوانی ست که دوران سربازی را می گذراند. یک روز متوجه می شود که خواهر او که یک هنرور سینماست، از دست مردی به نام زینال، که با خواهرِ دیگرِ عادل ازدواج کرده، به شدت کتک خورده و به بیمارستان افتاده. عادل، تفنگِ خدمت به دست، نزد زینال می آید و در یک لحظه ی عصبانیت، او را با تیر می کُشد و فرار می کند. پسرهای زینال به او دنبال او می افتد و این سرآغاز گرفتاری های عادل است …

 

یادداشت: این فیلم، چندین و چند پله از ساخته ی قبلی سهیلی « گشت ارشاد » و البته چند فیلم دیگرش، بالاتر و بهتر است چون بهر حال سر و شکل بهتری دارد، داستانش را روان تر بیان می کند، آشفتگی کمتری دارد و جمع بندی نسبتاً خوبی هم دارد. لااقل مثلاً برخلاف « گشت ارشاد » می توانیم بفهمیم فیلم درباره ی چیست اما از همان جایی ضربه می خورد که می خواهد نقطه ی قوتش باشد. سهیلی، بارها، در مصاحبه هایش ابراز کرده چون هنگام نمایش فیلم « گشت ارشاد » برای او مشکل ایجا کردند، حالا او برای یک جواب دندان شکن و پر از اعتراض، « کلاشینکف » را ساخته. یک فیلمی که قرار است سراسر اعتراض باشد و نقد روزگار نامُرادی که آدم های کوچک و فقیر را نمی بیند و زیر پا له می کند. آدم هایی که زور ندارند حق خودشان را بگیرند، در نتیجه دست به دامانِ یک تفنگ می شوند تا به جای آن ها حرف بزند. آن ها با این تفنگ، نامردان را می کُشند و برای رفع و رجوع مشکلاتشان، با همین تفنگ، پول می دزدند. شخصیت های داستان در دنیایی زندگی می کنند یکسر نامرد و بی انصاف. سهیلی تمام تلاشش را کرده که بر سر همه ی کج رفتاری ها، فریاد بزند. این فریاد و اعتراض، اتفاقاً حس هم می شود. می توان دید چطور همه چیز با حرص عجین شده تا شخصیت های داستان بر سر آدم های ضعیف کُش، آوار شوند. اما وقتی این معترض بودن با شعاری بودن اشتباه گرفته شود، نتیجه اش می شود اثری که همه چیز را مستقیماً فریاد می زند و آدم ها دائم در حال دادن بیانیه هستند درباره ی جفای مردم و روزگار و این حرف ها. و البته سهیلی فقط به همین حرف ها بسنده نمی کند؛ او هر چیزی که درباره ی معضلات اجتماعی به ذهنش رسیده را در داستانِ فیلم جا داده تا حتی الامکان از فرصتی که در اختیار دارد، بیشترین استفاده را ببرد. او به همه چیز ناخنک زده؛ در طی فرار عادل از دستِ پسران زینال، او به چند نفر سر می زند و همین فرصت خوبی برای سهیلی ست تا بیانیه صادر کند. نگاه کنید به عموی عادل ( فرهاد اصلانی ) که در جای عجیب و غریبی زندگی می کند ( و فیلمساز و البته طراح دکور در این زمینه از خود خلاقیت خوبی نشان داده اند ) و پسران عادل برای اعتراف گرفتن از او، با کوبیدن روی حلب و ایجاد صدایی بلند، او را دچار تنش عصبی می کنند تا به حرف بیاید و ما اینجا اینطور برداشت می کنیم که احتمالاً عمو باید یک رزمنده بوده باشد. بعد هم عمو گریه کنان، خاک متبرکی را که لابد خاک جبهه است، روی صورتش می مالد! این نگاه شعارزده که در واقع هیچ دخلی هم به چارچوب داستان ندارد و سازی جدا می زند، در قسمت های بعدی هم به همین شکل دنبال می شود. مثلاً عادل نزد دوستش حبیب ( شهرام حقیقت دوست ) می رود تا پول عمل خواهر را از او بگیرد. حبیب در آستانه ی دامادی ست و برای چند دقیقه وارد زندگی او می شویم: او به دلیلی، روی صورت عروس اسید پاشیده و حالا مجبور است تا آخر عمر با او زندگی کند؛ این هم یک پیام دیگر! یا در جایی دیگر، عادل برای قرض گرفتن پول، نزد مردی به نام کوشکی می رود که حمام عمومی دارد. از کیفش تار سبیلی در می آورد که متعلق است به خودِ کوشکی و قولی که به پدرِ عادل داده بود. کوشکی تار سبیل را دور می اندازد و عادل را زندانی می کند تا پسران زینال را خبر کند؛ و باز یک پیام دیگر در باب مردان نامرد! یا ماجرای گوهر ( اندیشه فولادوند ) و مشکل برادرش که به خاطر قتل در زندان به سر می برد و اگر دیه پرداخت نشود اعدام خواهد شد، یا حتی ورود به داستان رضا کلاش ( رضا عطاران ) و اینکه او با مینی بوسش بچه های گدا را در خیابان ها پخش می کند، همه، پیام های دیگری هستند که سهیلی در موقعیت کوچکی که به دست آورده، به آن ها هم پرداخته تا مبادا لیست معضلات اجتماعیِ فیلمِ او کم باشد!

اما ماجرا به همینجا ختم نمی شود: فیلم نمی تواند بین لحن کمدی و به شدت تلخ داستان، تعادل برقرار کند. اصولاً تکلیف فیلمساز با لحن فیلمش مشخص نیست. حضور عطاران و بامزه بازی های جذاب همیشگی اش، به شدت بیننده را می خنداند و همین موضوع در تضاد با قسمت های تلخ ماجرا قرار می گیرد. آدم تکلیفش را با ژانر فیلم نمی داند. حتی کار به آنجا می کِشد که فیلم نامه نویس برای خنداندنِ مخاطب دست به دامان دیالوگ های دوپهلوی جنسی از زبان عطاران می شود ( مشخصاً دیالوگ های او در مواجه با گوهر و بازی با کلمه ی « چیز » و بعدتر، وقتی یک شب تا صبح را در خانه ی گوهر می گذراند، صحبت از « مذاکره » با دختر و « راه آمدن » او ) که فیلم را به سطح نازلی می کشاند، هر چند که مخاطب در این صحنه ها بیشتر و بیشتر می خندد و احتمالاً سازندگان فیلم را به مقصدشان می رساند!

ذکر شد که صحنه ی ماقبلِ پایانی، جمع بندی بسیار خوبی دارد؛ اینکه عطیه، دختر ناشنوا، تفنگ دست بگیرد و پسر زینال را ناکار کند، در روند فیلم، کاشت و برداشتِ خوبی دارد. یعنی تا قبل از این صحنه، ما یک جا دیده ایم که وقتی رضا برای رهایی عادل از دست کوشکی، با تفنگ به او حمله می کند، برای اینکه کوشکی از جایش تکان نخورد، تفنگ را به دست عطیه می دهد تا مواظب کوشکی باشد و خودش بتواند عادل را نجات بدهد. در این صحنه، برای آن حرکت نهایی عطیه، کاشتِ خوبی صورت می گیرد. ضمن اینکه در طول فیلم، از ذهنیتِ عطیه، چندین بار، صحنه ای را دیده ایم که طی آن مردی به دنبال خواهرش می دود تا او را زیر مشت و لگدِ خود بگیرد، مردی که روی بازویش خالکوبی دارد. عطیه هر بار با دیدنِ خالکوبی روی دستِ آدم های نامردِ روزگار (!) به یاد آن صحنه می افتد. حالا در صحنه ی پایانی، وقتی پسر زینال در حال کشتن عادل است، عطیه متوجه خالکوبی روی دست پسر می شود و همین عاملی ست که به جنون کشیده شود و اینبار تفنگ به دست بگیرد که در طول فیلم، برایش مقدمه چینی خوبی صورت گرفته است.

اما صحنه ی پایانی اوج نگاه شعارگونه ی فیلمساز است که به بدترین و روترین و گل درشت ترین شکل ممکن حواله ی ذهنِ مخاطب می شود تا سهیلی هیچ حرفی روی دلش نماند و همه چیز را گفته باشد.

ساعد سهیلی، نشان از بازیگر مهمی در آینده دارد ...

ساعد سهیلی، نشان از بازیگر مهمی در آینده دارد …

فیلم دیگر سعید سهیلی، در « سینمای خانگی من »:

ـ گشت ارشاد ( اینجا )

یک دیدگاه به “نگاهی به فیلم کلاشینکف”

  1. دریای زمین گفت:

    سلام نقد خوبی بود فقط دو نکته اول اینکه بخاطر کتک خوردن از زینال خانه رو ترک می کنه و بخاطر تجاوز پسرش راهی بیمارستان میشه ((لطفا اصلاح کند)) و نکته بعد این که این فیلم با این که اکثر مشکلات جامعه رو به مانشون می ده نمی خواد ما رو در تلخی خفه کنه یعنی فیلمیه که مسائل مهم و سنگینی رو یادآوری می کنه اما میشه برای زمان فراغت دید و لذت هم برد

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم