از میانِ گفته های اهالی هنر، شماره ی شش

سیاهی لشکرها با آنکه هستند اما نقشی ایفا نمی کنند مثل گوسفندان در یک رمه. من معتقدم در جهانی با این همه گرگ اگر قادر نیستیم نقش چوپان را بازی کنیم، حداقل به سگ بودن رضایت دهیم. سیاهی لشکر بودن تحقیر شعور آدمی ست به ویژه آدمی که نام هنرمند را یدک می کشد.

اکبر اکسیر

 ***

یک جایی هست که آنجا دیگر حد توانائی آدم است، بیش از آن دیگر زور آدم نمی‌رسد. هرکس توانی دارد. من خودم را هم بکشم فلوبر نمی‌توانم بشوم. مهم اینست که حد خودم را، هرچه که هست، ششدانگ بگذارم وسط. تردیدی ندارم که اگر فلوبر در ایران به دنیا می‌آمد می‌شد یکی مثل ما‌ها. یا اگر ما‌ها در فرانسه به دنیا می‌آمدیم، اگر فلوبر هم نمی‌شدیم، دست کم می‌شدیم مثل یکی از نویسندگان خوب فرانسوی. این تحکم جغرافیا را باید پذیرفت اما تسلیم نشد و کار کرد؛ با تمام توان.

رضا قاسمی

 ***

ما باید بدنبال تعریف یک داستان برویم . قبل از هرچیز باید داستان و سوژه وجود داشته باشد . ممکن است بفرمائید همه‌چیز تعریف یک داستان است . بونوئل هم که در ابتدا فیلم‌های سورئالیستی می‌ساخت بالاخره داستانی را بیان می‌کرد.

فرخ غفاری

 ***

آن موقع چون من تنها بودم، همه ی فیلم ها را اول به من پیشنهاد می دادند اما نمی توانستم همه ی فیلم ها را بازی کنم. (!)

ناصر ملک مطیعی

 ***

مطمئناً بازیگران را به وقتش زجر می دهم؛ که البته تعمدی نیست. اما گاهی بازیگران در پذیرفتن نقش ها مشکل دارند، به خصوص مردان. مردها واقعاً دوست ندارند از دستورهای کارگردان پیروی کنند. در عوض کارگردانی و هدایت زن ها دردسری ندارد … به همین دلیل همیشه با زن ها خوب کنار می آیم.

رومن پولانسکی

 ***

مانتی هلمن و سرجو لئونه. از بقیه متنفرم؛ همه شان! به خصوص نسل آخر آمریکا. از دیدن فیلم هایشان خوابم می گیرد. « آرواره ها » حالم را بهم زد.

سام پکین پا

 ***

من اگر خلق نکنم، وجود ندارم.

اینگمار برگمان

 ***

هنر یک مقدار از زندگی بزرگتر است. به نوعی حجیم شدن زندگی است و فکر می کنم به مقدار کمی دیوانگی هم نیاز داشته باشد.

لارنس الیویه

 ***

سینما مرگ را در حین کار به فیلم در می آورد. کسی که از او فیلم برمی دارید، در فرایند پیر شدن است و روزی خواهد مُرد. بنابراین دارید دقیقه ای از مرگ را در حین کار به فیلم در می آورید.

ژان کوکتو

 ***

دغدغه من تعریف کردن یک قصه نیست، بلکه نزدیک شدن به آدم ها است. نائل شدن به درک «زندگی روزمره».

بلا تار

 ***

او [ آلفرد هیچکاک ] پرتوقع ترین، بی‌منطق‌ترین، از خود راضی‌ترین و مسخره ترین کارگردانی بود که با او همکاری داشتم. با همه این حرف‌ها او جزو بهترین و خلاقترین کارگردانان سینما نبود. هیچکاک با فاصله بسیار نسبت به دیگر کارگردان‌ها، بهترین فیلمساز دنیا بود.

اینگرید برگمن

 ***

تمام زندگی‌ام با سوال‌ها کلافه شده‌ام: چرا آن چیز این گونه است و آن گونه نیست؟ آن را چگونه توضیح می‌دهید؟ این میل مفرط به فهمیدن، به پر کردن جاهای خالی، زندگی را مبتذل‌تر می‌کند. اگر تنها بتوانیم این شهامت را بیابیم که سرنوشتمان را به شانس بسپاریم، به این که راز بنیادی زندگی‌هامان را بپذیریم، آنگاه نزدیکتر می‌شویم به آن نوع خوشبختی که با معصومیت از راه می‌رسد.

لوئیس بونوئل

یک دیدگاه به “از میانِ گفته های اهالی هنر، شماره ی شش”

  1. alimirbabai گفت:

    (مطمئناً بازیگران را به وقتش زجر می دهم؛ که البته تعمدی نیست. اما گاهی بازیگران در پذیرفتن نقش ها مشکل دارند، به خصوص مردان. مردها واقعاً دوست ندارند از دستورهای کارگردان پیروی کنند. در عوض کارگردانی و هدایت زن ها دردسری ندارد … به همین دلیل همیشه با زن ها خوب کنار می آیم)
    احسنت هر چی استاد بگه درسته !

    این جمله برگمان درباره هیچکاک رو به شدت قبول دارم ( عجب حرفی زد باید طلا گرفتش ) من نمی فهمم این فیلم های هیچکاک با داستان های صاف و اتو کشیده و روایت های یکپارچه واقعا چی برای گفتن داره در مقابل سینماگران مستقل دهه ۶۰ و ۷۰ سینما با اون همه ادعا و توانایی ؟!

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم