نگاهی به فیلم بورگمن Borgman

نگاهی به فیلم بورگمن Borgman

  • بازیگران: یان بیجووت ـ هادویچ مینیس ـ یروئن پرسوال و …
  • نویسنده و کارگردان: الکس فون وارمردام
  • ۱۱۳ دقیقه؛ محصول هلند، بلژیک، دانمارک؛ سال ۲۰۱۳
  • ستاره ها: ۳/۵ از ۵

 

مرموز

 

خلاصه ی داستان: کامیل بورگمن، مرد بی خانمانی ست که یک روز بعد از فرار از دستِ گروهی به سرکردگیِ یک کشیش، دمِ درِ خانه ای می رود و از صاحب آنجا درخواست می کند که به او اجازه بدهد از حمامشان استفاده کند. مردِ خانه در را بروی بورگمن می بندد اما مارینا، زنِ خانه، بورگمن را پناه می دهد و به او رسیدگی می کند و این سرآغازِ یک سقوط است …

 

یادداشت: همچنان که بورگمن و دار و دسته اش به روح و روانِ خانواده ی داستان نفوذ می کنند و از هم می پاشندشان، فیلم هم ذره ذره به زیرِ پوستِ آدم نفوذ می کند؛ مرموزانه. دقایقی شاید طولانی سپری می شود تا حس کنجکاویِ ما درباره ی قصدِ اصلیِ این آدم از ورود به این خانه و اتفاقات عجیبِ دیگر، مثل کُشتنِ باغبانِ خانه برای جایگزین شدن به جایش و همراهی یک گروه با بورگمن در این کشتار یا کششِ مارینا نسبت بورگمن، جایش را به فهمِ موضوع بدهد؛ فهمی که البته فقط به کشفِ « چگونگی » ساختارِ روایت منجر می شود و نه « چرایی » آن. نویسنده/ فیلمساز هیچگاه درباره ی اینکه بورگمن و دار و دسته اش چجور موجوداتی هستند، حرف نمی زند و این مرموز بودن است که فضای خوفناکِ داستان را بیشتر می کند و البته او با ظرافت و چیره دستی، این روندِ فزاینده ی نفوذِ بورگمن به زیرِ پوستِ خانواده ی مارینا را از آب در آورده است؛ اول از اصرار بر نگهداشتنِ بورگمن در خانه شروع می شود ( اصراری که در وهله ی اول، به نظر بی منطق می رسد؛ چرا مارینا باید به بی سر و پایی مثل بورگمن، به رغم مخالفتِ شوهرِ عصبی اش، جا و مکان بدهد؟ اما با پیش رفتن داستان متوجه می شویم که این اصرار نه از روی دلسوزی، بلکه یک عملِ غیرارادی بوده ) و بعد با کابوسی ترسناک ادامه می یابد و بعد مارینا تبدیل می شود به زنی عصبی که حتی بر سرِ دخترِ کوچکش هم فریاد می کِشد که مثلاً چرا خرسِ عروسکی اش را خراب کرده و همینطور الی آخر. همچنان که باغِ پشتِ خانه ی این خانواده توسط بورگمن و گروهش تکه تکه می شود، شیرازه ی خانواده هم از می پاشد. کارگردان در قسمتی از دکوپاژِ بسیار تر و تمیزش، این گسترشِ شر بین اعضای خانواده را به خوبی نشان می دهد: جایی که ضیافتِ شامی برقرار است و همه، از جمله بورگمن و دار و دسته اش نشسته اند و در فضایی به شدت عصبی شام می خورند؛ در نماهایی که کارگردان از اعضای خانواده نشان می دهد، آنها هیچ وقت تنها نیستند؛ گوشه ی هر کادر اختصاص داده شده به بورگمن و گروهش که آرام نشسته اند و تناول می کنند و در عینِ حال به دسترنجِ خود هم نگاهی می اندازند. آن ها موفق می شوند تک تک اعضای خانواده را از راه به در کنند؛ مستخدمِ خانواده به شکلی، مردِ خانواده به شکلی و بچه ها به شکلی دیگر . بورگمن حتی به خواب های این خانواده هم رسوخ می کند. او چنان نفوذی در ذهن و روحِ مارینا دارد که باعثِ آن فاجعه ی نهایی شود. پس تازه متوجه می شویم که شروعِ فیلم، وقتی آن کشیش و دو مردِ دیگر، خانه ی زیرزمینی بورگمن را خراب می کنند و قصدِ جانش را دارند، یعنی چه. پرسشِ اصلی اینجاست که اینها واقعاً چه کسانی هستند؟ گروهی شیطان پرست؟ گروهی تبهکار؟ یا خودِ شیطان؟ صحنه ای در فیلم هست که مارینا، که مسخِ بورگمن شده، برای دیدنِ او به اتاقی وارد می شود و به جای او، سگی می بیند که به چشمانش زل زده است. مارینا طوری که انگار تصور کرده باشد سگ، خودِ بورگمن است، شروع می کند با او به صحبت کردن اما ناگهان بورگمن سر می رسد و مارینا را از اشتباه در می آورد و البته کارگردان در جایی دیگر، بورگمن را مشغول صحبت با همین سگ ها نشان می دهد. نشانه ها بیش از آن مرموز هستند که بخواهیم به جوابی قطعی برسیم اما چیزی که بیش از همه مسلم است این است که بورگمن و گروهش « عادی » نیستند. آنها شر مجسمی هستند که خانواده ای را از هم می پاشند و بچه هایشان را با خود می بَرَند تا انگار گروهشان را ازدیاد بخشند. جایی در همان ابتدای فیلم، بورگمن به مارینا می گوید قدرِ همسرت را بدان. انگار که این شر مجسم، با دلسوزیِ مرموزانه ای می خواهد هشدارِ آینده ای ترسناک را به این خانواده بدهد؛ خانواده ای که کنار هم نباشند و قدرِ یکدیگر را ندانند انگار محکومند به از هم پاشیده شدن. فیلم همینطور که جلو می رود، در ذهن جاخوش می کند و دلهره ای به جانِ آدم می اندازد که با پایان یافتنش هم تا مدت ها باقی می ماند.

۳۰ دیدگاه به “نگاهی به فیلم بورگمن Borgman”

  1. mohamad_r گفت:

    این فیلم خیلی تعبیر پذیره. پر نشانه و سمبله. بورگمن نقش شیطان یا فردی شیطانی رو به خوبی القا میکنه. فیلم بی تردید درون مایه های دینی داره.
    دو نکته به نظرم رسیده بود. یکی نقش زن در نفوذ شیطان. حامی بورگمن زن خانواده بود. مرد خانواده مخالف حضور بورگمن بود و بچه ها قربانی. مگر نه اینکه حوا فریب شیطان رو خورد!
    دوم اینکه بچه ها در مرحله آخر دگردیسی، تحت یه عمل شبیه جراحی قرار گرفته بودند که انگار بالهای فرشته سان شون رو کنده بودن و جاش رو بخیه میزدن
    به نظر من این فیلم تاثیر زیادی از فیلم تروما اثر پازولینی گرفته بود. البته شاید اشتباه می کنم

  2. بهرنگ گفت:

    واقعا فیلم مزخرفی بود وداستان به یک جوک بیشتر شبیه بود. چه نفوذ پذیری داشت که بتونه اینجور تاثیر بزاره روی افراد خانواده خخخخ
    نه چهره نافذی نه زبان نافذی و…. چرت بود.

  3. علی گفت:

    فیلم بی سر و ته مزخرف غیر منطقی و مصنوعی که اصلا ارزش دیدن نداره .

  4. سمیه گفت:

    فیلم سردرد آوری بود … سرو ته نداشت ….ونه شبیه تخیلی بود نه واقعیت … از اون جور فیلما که یه ور دهنت کج میشد که بگی .. که چی حالا …..

  5. قنبری نیا گفت:

    به نظرم نویسنده و کارگردان خودش شخصیتی مثل کامیل داره.فیلم خیلی مزخرف و اعصاب خورد کن بود.حیف وقتی که حرووم دیدنش بشه.

  6. مشاور گفت:

    بیگانه ر ا به خانه راه مده
    قیصر امین پور در کتاب بی بال پریدن،تشبیه زیبایی در باره کتاب ها و آدم ها دارد و من هم اجازه می خواهم که تشابه سه گانه آدم ها و فیلم ها و کتاب ها را مطرح کنم…..«بورگمن» را اتفاقی دیدم….. مثل خیلی دیگر از فیلم ها و کتاب هایی که بدون هیچ معرفی و یا تبلیغی،روزی فرصت می کنی….ولی اگر بنا بر این باشد که شما بخواهی توصیه به تماشایش داشته باشی،اینجا دیگر قضیه کمی متفاوت می شود: اگر طرف مقابل برای سرگرمی بخواهد فیلم ببیند خیر،اگر پیام و معنای خاصی را بخواهد از دیدن فیلم بدست آورد،بازهم گزینه خوبی نیست،تماشاگر فقط وفقط روند طولانی ذهنیت کارگردان را برای به بارنشستن موضوع خیروشر و مسخ شدگی و تاحدی هیپنوتیزم گونه افراد عادی را در تصویر می بیند،بدون هیچ دلیل خاصی و یا پاسخی برای اعمال غیرانسانی ‘ کامیل وگروهش!!، و حرص تو را در می آورد چون هیچ عقوبتی در کار نیست،نه پلیس هست،نه همسایه و دوست وآشنا…..اما قاعده تدریج واثرپذیری در اثر معاشرت با افراد بیگانه ای که غیرعادی هستند، را انصافا خوب به نمایش گذاشته شده است.و شاید هم فریادی برای این پیام: «بیگانه را به خانه راه مده»
    هاجرمرادی دوست.تیرماه نودوهفت

  7. حسین گفت:

    مثل فیلمهای سرد و روزمره فرانسوی ساخته شده. البته از سینمای اروپا بیش از این هم انتظاری نباید داشت. هر چند ادعا میشه فیلم محصول امریکاست که اسامی و تیم سازنده اینو نمی گن.

  8. mari گفت:

    مزخرف بود و ارزش دیدن نداره واقعا

  9. ياشا رستگار گفت:

    عالى بود

  10. سارا گفت:

    قطعا بورگمن سمبلی از شیطان است و نقش زن داستان سمبل انسان هایی که مسخ شیطان شده اند و اعمال و افکار اشتباهشون مسیرزندگیشونو تغییر میده و متوجه حضور شیطان نیستن… اینکه بورگمن زیبا و جذاب نبود دلیل برهمینه که چقدر راحت انسان فریب شیطان درون خود را میخوره و…

  11. عبداله گفت:

    خوب بود. از ی فیلم چه انتطاری هست؟
    ببینید.

    • مهدی گفت:

      درعصری که پارازیت اسکار میگیره ومردم بی سلیقه بازی مرکب رو بهترین سریال حاضرمیدونن بایدهم این فیلم رو مسخره وبی سروته دونست چون ذهنها تهی از فهم شده

      • Miladborna گفت:

        کاملا موافقم.کلا چه سینما چه موسیقی چه هنر داره بسمت ابتذال پیش میره و طرفداراشو اینجوری پیدامیکنه.هرچند نباید از طرفدارای فیلمهای مارول هم غافل شد که متاسفانه چون اکثرن اهل فیلم و سریال نیستن به اینجور فیلمها امتیاز میدن

  12. شهریار گفت:

    فیلم در نوع خودش جالب بود ولی میتوانست آخر داستان بهتر تمام می شد و زن خانه از بین نمی رفت و به گروه می پیوست البته در کل خسته کننده بود و تماشاچی را وادار به دیدن فیلم تا آخر نمی کرد من زیاد از فیلم خوشم نیامد

  13. سعید گفت:

    از اول تا آخر فیلم ابهام اینکه اینا کین و چرا این کارو میکنن وجود داره. آخرشم معلوم نشد.

  14. سعیدگودرزی گفت:

    این فیلم‌ از اون دسته فیلمهایی هست نتیجه گیری از روند داستان و پایان فیلم‌رو به عهد مخاطب گذاشته.و انگار اصلا برای نویسنده و کارگردان مهم نبوده که مخاطب در مورد فیلم چی فکر میکنن .و نا گفته نمونه فیلم بسیار بحث برانگیز و کلی سوال تو ذهن بیننده به وجود میاره . خود من به شخصه نظر خاصی در مورد این ندارم وبه نظرم نکته جالب فیلم برای من اینه که منو یاد فیلم انگل ساخته بونگ جون هو انداخت .‌حس میکنم اقای بونگ چون تاثیر زیادی از این فیلم گرفته و نخسه کاملتر و بدون نقص تری ارائه داده

  15. لیلا گفت:

    من فیلم زیاد میبینم ولی این خیلی مزخرف بود تا آخر ندیدم چون میدونستم بی سروتهه در ضمن حرص درار بود چرا هیچ کس اعتراضی نمی کرد اگه بحث شیطان مطرح بود خوب اگه به این راحتی میتونست نفوذ کنه چرا می کشت بی خیال اصلا وقتتون روی این فیلم نزارید پیشنهاد میکنم ۱۲ مرد عصبانی رو ببینید که با بازی توی یه اتاق چطور ببیننده رو جذب و شیفته فیلم میکنه

  16. علیرضاابوی گفت:

    نفوذتدریجی شیطان به ذهن زن وفریب اووواردشدن به بهشت اساطیری ازطریق او و اضمحلال تدریجی زیست انسان دراین پردیس و نهایتااخراج مرد خانواده ازسوی خداوندنعمت دهنده به این جمع وازبین بردن پرپروازفرشتگان کوچک خانواده و مینی کردن کامل آنها..
    تصویرکاملی از هبوط انسان به دست اهریمن

  17. فرشته گفت:

    فیلم عجیبی بود و تا آخر هم علت واقعی این همه جنایت نشون داده نشد و اینکه تمام وقایع به خاطر بدست آوردن بچه های خانواده بود؟ البته با مرور دوباره آن که بورگمن از همون ابتدای فیلم خودش رو به بچه ها نزدیک کرد وهرشب قصه براشون می‌گفت و در آخر با بردن بچه ها و انجام دستکاری روی بدن بچه ها انگار اونارو برای مراسم شیطانی وفرقه ای آماده میکردن ؛ولی کلا در آخر فیلم دچار آشفتگی و حالت عصبی پیدا کردم

  18. مهدی گفت:

    فیلم خاص …
    و
    هشدار از اعتماد و محبت بی جا…

  19. علی گفت:

    واقعا مزخرف و لج درآر بود.
    البته به سلیقه آدمهاست همانطور که بازی مرکب اینقدر پر بیننده بود ولی من حتی یک قسمتش رو طاقت نیاوردم تا آخر ببینم.
    حالا می فهمم چرا سینمای ایران اینقدر محبوبه

  20. سس فلفل گفت:

    فیلم فوق العاده چرتی بود

  21. yusef گفت:

    فیلم یک حقیقت تلخی را بیان کرد که همه جا هست و این حقیقت خیانت به یکدیگر که عاقبت خوبی ندارد اگه اون زن به شوهرش رحم می‌کرد درواقع به خودش رحم کرده بود فرقی نمی‌کرد اون مرد قریبه آدم خوبی باشه با بد

  22. شهرام مالمیر گفت:

    روزی که استنلی کوبریک فیلم درخشش را ساخت بسیاری از منتقدین آن را یکی از بدترین فیلم تاریخ سینما دانستند و در گیشه هم شکست خورد . سالها طول کشید تا فهمیدند درخشش چگونه فیلمیست .
    بورگمن هم از این دسته فیلمهاست باید چند بار فیلم را دید تا بهتر درک کنیم که چه میخواهد بگوید .

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم