« سیما » ی غریبِ ما !

در یکی از این سریال های تلویزیونیِ ایرانیِ « سیما » ی خودمان، یک خانواده ی متوسطِ رو به پایین از لحاظِ مالی داریم و یک خانواده ی پولدار، که این پولدارها طبیعتاً آدم بدها هستند و آخرش هم به تیرِ غیب گرفتار می شوند؛ یا می میرند یا قطعه قطعه می شوند و یا خلاصه درد و مرضی می گیرند، چرا که پولداری یعنی گرفتاری و انبار شدنِ جمیعِ بدی ها در روح و جسم و در نتیجه به سزای عمل رسیدن. اینکه متوسطِ رو به پایین باشی، خوب است. حتی فقیر و بدبخت باشی که دیگر خیلی عالی ست! مثلاً در همین سریال یک آبدارچی هست که برای خانواده ی متوسطِ رو به پایینِ داستان کار می کند و بی آزارترین و بی حاشیه ترین آدمِ داستان است. چرا آنوقت؟ خب چون بدبخت است دیگر! چون پول ندارد و همیشه هم پیراهن های نخ نما می پوشد اما با اینحال دلش صاف است و سبک سر به بالش می گذارد. در تمام این سریال ها، این آبدارچی های محترم، بهترین آدم های داستان هستند!

چه داشتم می گفتم؟ آها! پس شد دو تا خانواده در این سریال داریم که یکی شان پولدار است و دیگری متوسطِ رو به پایین. از آنجایی که خانواده ی پولدار باید نماد شر باشد و حاصلِ هر چه خباثت، در نتیجه دخترِ خانواده هم باید خبیث باشد. چگونه؟ باید لباس های آنچنانی و کوتاه و تنگ بپوشد، موهایش را بیرون بریزد و آرایش غلیظ بکند و از این کارها. خب بله دیگر؛ این چیزها تهِ خباثت می شود! البته گفتم که، این ها در آخر یا متحول می شوند یا اگر نشدند و خیلی سمج بودند، حتماً می ترکند و زندگی شان تا تهِ دنیا سیاه می شود که بیا و ببین! هی از مطلبِ اصلی منحرف می شوم؛ می گفتم که دخترِ پولدار باید فشن باشد و از آنطرف، دخترِ خانواده ی متوسطِ رو به پایین باید حسابی سفت و سخت لباس بپوشد و خیلی پوشیده باشد. چون می دانید دیگر؛ این فُقرای دل پاکِ صمیمی که به مادربزرگشان “خانوم جون” و به پدربزرگشان “آقاجون” می گویند، نماینده ی خیر هستند، پس لباس پوشیدنشان هم باید همانطور باشد. حالا بالاخره نکته چیست؟ نکته اینجاست که شما هیچ فرقی بین دخترِ فشنِ داستان ( مثلاً شر ) و دختر پوشیده ی داستان ( مثلاً خیر ) نمی بینید! چون آن ها هر دو عین هم لباس پوشیده اند! حتی یک جا با دیالوگ هایی به سر و وضعِ ناهنجارِ دخترِ خانواده ی پولدار اشاره ای مستقیم می شود اما هر چه دقت می کنید، نمی توانید بفهمید این نابهنجاری کجاست! او که نه آرایشی دارد، نه لباسِ تنگی پوشیده و نه حتی یک تارِ مویش پیداست! پس چرا هی آن یکی خانواده می گوید سر و وضعِ دخترِ این یکی خانواده زننده است؟ می دانید به این چه می گویند؟ می گویند یک موقعیتِ رقت انگیز؛ یک دست و پا زدنِ تأسف انگیز. می خواهند ارشاد کنند ( حالا بگذریم از اینکه کلاً پایه و اساسِ این ارشاد، خنده دار و به شدت ایدئولوژیک است ) اما باز هم می ترسند حتی یک تارِ موی یکی از هنرپیشه ها بیرون باشد … موقعیتِ غریبی نیست؟

بله، این تلویزیونِ ما، این « سیما » ی غریبِ ما، واقعاً موجودِ غریبی ست و آدم هایی که آنجا نشسته اند، غریب تر. قبلاً درباره ی فیلم نامه ام « وُجدانِ به درد آمده ی آقای والامقام » گفته بودم که قرار بود ساختش را کلید بزنیم اما هنوزم که هنوز است، آقایان اجازه اش را نداده اند، به دلیلِ همان چارچوب های خنده داری که در سیستم وجود دارد و البته افکارِ پوچ و بی معنایی که در ذهن و روح شان می گذرد. ایرادهایی که از فیلم نامه می گرفتند و هنوز هم در حالِ ادامه دادن هستند، آنقدر سوررئال است که آدم باورش نمی شود. ایرادهایی که تنها و تنها جنبه ی ایدئولوژیک دارد و نه جنبه ی درام پردازانه. نمی خواهم واردِ جزئیاتش بشوم. بهرحال فیلم نامه بعد از چندین ماه معطلی هنوز پادرهواست و باید ببینیم به کجا می کِشد. تهیه کننده که به شدت دنباله ی کار را گرفته و حتی چند باری هم با آقایان درگیر شد. این سنگ اندازی ها البته که در وهله ی اول انرژی ام را می گیرند اما خب بها نمی دهم. فیلم نامه ی دیگری دارم که قرار است با چند کارگردان از جمله فرزاد موتمنِ عزیز و چند تهیه کننده ی معتبر در میان بگذارم و در حالِ حاضر هم مشغولِ نوشتنِ کارِ جدیدی هستم که یک کارِ سینمایی خواهد شد احتمالاً. کارِ جالبی از آب در خواهد آمد.

۷ دیدگاه به “« سیما » ی غریبِ ما !”

  1. mohamad_r گفت:

    ما آرزوی موفقیت داریم برای شما.

  2. سمانه گفت:

    اوه چه عصبانی,,,,البته حق دارید,دیگه شورشو درآوردن,,,,
    چند وقت پیش تو اینترنت سرچ میکردم که نرخ فیلمنامه برای صدا و سیما چقدره و چطور میشه فیلمنامه فروخت,,,همه معتقد بودن فقط کافیه به اسلام اشاره کنید اون وقت خیلی بیشتر به فیلمنامه تون بها میدن,,,بله اسلام دین کاملی است و خود این دین همیشه به اعتدال و میانه روی اشاره کرده,,,ولی من نمیدونم چرا صدا و سیما تندرو شده…
    به هرحال امیدوارم تندروی ها از سریال هامون کنار گذاشته بشه و یکم واقع بینانه تر به زندگی نگاه کنیم
    برای حل شدن مشکل فیلمتون دعا میکنیم,, موفق باشین.

  3. سلام
    واقعن موقعیت رقت انگیزی بوده در سریال…
    و امیدوارم که کار شما به سلامت پیش برود.

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم