پایانِ یک روزِ خیلی طولانی
خلاصه ی داستان: فیل، کارشناس آب و هوای بخش خبری شبکه ی نُه، مرد مغرور، تلخ و از خودراضی ست که چندان به دیگران اهمیت نمی دهد. او به همراه ریتا و همکارِ فیلمبردارشان، مأمور می شود به شهری دیگر برود تا گزارشی از جشنِ موش خرما تهیه کند. جشنی نمادین که طی آن یک موش خرما قرار است آخرین روزِ زمستان را پیش بینی کند. چیزی نمی گذرد که فیل احساس می کند در یک روزِ تکرارشونده، گیر افتاده است …
یادداشت: فیلم قرار است با یک ایده ی بی نظیر، به این نتیجه برسد که بیایید آدم های خوبی باشیم. بیایید به هم کمک کنیم. بدانیم که بی توجهی به مردم، بی توجهی به دوستان و تلخ و سرد و بی تفاوت بودن، چیزِ خوبی نیست. بیایید تجربه کنیم و به بهترین شکل ممکن، چیزهایی را که دوست داریم یاد بگیریم، یاد بگیریم و فرح بخش باشیم به جای اینکه ضدحال بزنیم و اذیت کنیم و موذی باشیم. بیایید مغرور نباشیم و دیگران را به خاطر اهدافِ خودمان، زیرِ پا نگذاریم. خیلی شعاری شد؟! خب کارِ یک فیلمِ خوب، مثل همین فیلمِ بامزه، این است که تمامِ این حرف ها را بگوید اما بدونِ اینکه بگوید! فیل، این مردِ مغرورِ خودشیفته ی بی توجه به اطراف و انسان ها، در یک روزِ دائماً تکرارشونده، خودش را گرفتار می بیند و اینگونه، آن چیزی را که باید تجربه کند، تجربه می کند. تکرارِ یک روز، به او این فرصت را می دهد که آدمِ خوبی بشود. ایده های پیش برنده ی داستان، آنقدر جذاب و بانمک هستند که سیرِ تحولی فیل، به خوبی و شیرینی درک می شود. ابتدا وقتی می بیند هر اتفاقی که در آن روز بیفتد، دوباره روز بعد، همه چیز از اول آغاز می شود، دست به دیوانگی می زند و هر کاری که دوست دارد، انجام می دهد؛ از لایی کشیدن با ماشین و روی ریل قطار راندن تا خوردنِ غذاهای مختلف، بدونِ نگرانی از بیماری های احتمالی. بعد تلاش می کند دختری را اغفال کند و ایده ی اغفالِ دختر هم ایده ی فوق العاده ای ست: او روز اول، از دختری که در کافه دیده، سئوالاتی از گذشته اش می پرسد و بعد روزِ بعد ( در واقع تکرارِ همان روز )، همان حرف ها را به دختر تحویل می دهد تا بگوید با او آشناست و از این طریق او را به تختخواب بکشاند. بعد هم ماجرای ازدواج با ریتا پیش می آید که البته مقدمه چینی خوبی ندارد و معلوم نیست چرا ناگهان از ریتا می خواهد که با او ازدواج کند. اما بهرحال، روندی که فیل طی می کند تا ریتا به او علاقه مند شود، بسیار جذاب پرداخت شده است و با یک تدوینِ فکرشده، ریتمِ شیرینی به کار می بخشد که در طولِ شکل گیری این علاقه مندی، لبخند از لبانمان محو نمی شود. فیل این روز تکراری را هر بار با ایده های بهتری طی می کند، پیانو می آموزد و مجسمه سازی با یخ می آموزد و در پایان به جای اینکه از دوست قدیمی اش نِد، فرار کند، او را با خونگرمی در آغوش می کِشد، به پیرمردی کمک می کند تا نمیرد، برای همکارانش قهوه می آورد و حتی نظرِ آن ها را درباره ی زاویه ی درستِ دوربین برای تهیه ی گزارش می پرسد و آن ها را به تعجب وامی دارد … اینطوری ست که او آدمِ دیگری می شود و ما همچنان لبخند به لب، تا آخرین دقایقِ این فیلمِ شیرین می نشینیم و بدونِ اینکه حتی یک کلمه شعار بشنویم، کلی حرفِ خوب برای زندگی بهتر یاد می گیریم، برای آدمی بهتر شدن؛ در پایانِ یک روزِ خیلی طولانی.
فیلم جذابی به نظر میرسه.
ازون فیلم قدیمیای خوب…
میشه نظرتون راجع به لوکیشنهای فیلم رو هم بگید؟جای خوبی هست؟علاقه مند شدم به فیلم آخه.
راستش متوجه منظورتان نشدم. اگر می خواهید بپرسید داستانِ فیلم در کجا می گذرد، جواب تان این است که در یک شهرِ برف زده ی آمریکایی!!!
جوابم را دریافت کردم.مثل عیارده ۱۴…
فیلم خیلی خوشگلیه،و فقط یکبار شبکه ۴پخش کرد.جالب اینکه این فیلم رو تکراری نمیده من سالهاست منتظرم یه بار دیگه ببینم،دوبله اش خیلی خوشگله.شما سراغ دارین جایی رو که داشته باشه این فیلم رو؟
جوینده یابنده است! یا باید دانلود کنید یا اینکه از مراکزِ غیرمجاز ( ! ) بخرید.
ی فیلم سینمایی ایرانی هم مضمون مشابه هستش ک ی تاجر ورشکستس گویا ک شب قبل از سال نو می خوابه میره به رویا ی سری اتفاقااتی واسش میوفته وقتی بیدار میشه دوباره روز قبل سال نوس.اسمشو میدونید؟میشه راهنماییم کنید/دنبال این فیلمم
شاید منظورتان « آخرین روز ماه » منوچهر هادی باشد.
فیلم گراندهاگ نقش فیل خودکشی میکنه نمیمیره و فردا صبح بازم ساعت شش از خواب بیدار میشه چون روزها تکرار میشه و خیلی کارهای دیگه … ولی هرروز میره پیانو میزنه و بعد از مدتی پیانیست حرفه ای میشه .. اگه روزها تکرار بشه آموخته هاش باید فراموش بشه ..
منطقی نیست
درود.
فیلم خوب و نتیجه بخشی بود ولی از نتیجه و مفهوم اصلی فیلم که بگذریم آنقدر شگفت انگیز نبود که بتوانم بارها ببینم و لذت ببرم.
سلام خلاصه پیام و تکانه شخصیتی فیلم اینه که برای خلاصی از تکرار مکررات و روز مرگی ( روز+ مرگ + ی ) لازم هست دو کار انجام بدیم اول رشد و توسعه فردی دوم توجه و محبت به اطرافیان .