از نگاه قاب ها ـ فیلم « هجوم ربایندگان جسد » ساخته‌ی فیلیپ کافمن

از نگاه قاب ها ـ فیلم « هجوم ربایندگان جسد » ساخته‌ی فیلیپ کافمن

بخش‌های قبلیِ « از نگاه قاب‌ها » را می‌توانید ( اینجا )، ( اینجا )، ( اینجا ) و ( اینجا ) ببینید و بخوانید. اما این‌بار قرار است بروم سراغِ یکی از بهترین فیلم‌های ژانرِ وحشت در زیرژانر علمی‌ـ‌تخیلی در دهه‌ی هفتاد که کارگردانی‌اش را فیلیپ کافمن بر عهده دارد و بازسازی نسخه‌ی قدیمی‌ترِ فیلمِ دان سیگل با همین نام است. ماجرای فیلم این است که با بارشِ موجوداتی عجیب از سیاره‌ای دیگر به زمین، مردمِ شهر کم‌کم دیوانه می‌شوند. در این میان، متئو و الیزابت تلاش می‌کنند از مهلکه بگریزند و راه حلی پیدا کنند. این موجودات، در ظاهر، گُلی زیبا هستند اما با جلو رفتنِ داستان متوجه می‌شویم این گُل‌ها، توانایی دارند نسخه‌ی بدلی از آدم‌ها بسازند و این نسخه‌ها را به جای خودِ آدم‌ها بگذارند و این‌گونه، کم‌کم شهر را به تسخیرِ موجوداتِ بی‌روحی در بیاورند که نه حسی دارند و نه رنگ و رویی. اما بی‌شک کارگردانی استادانه‌ی کافمن، سه چهار سر و گردن از فیلم‌نامه و داستانِ یک خطیِ اثر بالاتر است. فیلم یک سر متعلق است به کارگردان. به قولِ معروف که می‌گویند: فیلمِ کارگردانی‌ست. کافمن تلاش کرده و موفق شده با ریزترین حرکات، با قدم زدنِ تهدیدکننده‌ی یک آدم در گوشه‌ی کادر، با نگاهِ تهدیدگرِ او، با دویدنِ یک آدمِ دیگر در دورترین نقطه‌ی کادر، با نورپردازی‌ها، با دوربینِ روی دست‌های به موقع و تأثیرگذار، آن‌هم در میانه‌ی دهه‌ی هفتاد که شاید آنقدرها دوربینِ روی دست، مثل حالا، مُد نبود، با استفاده از لنزهایی خاص در جهتِ معوج نشان دادنِ محیط و آدم‌ها، موسیقی و اصوات تأثیرگذار و جزئیاتِ بی نظیرِ دیگر، فضایی به شدت موحش خلق کند و به ما نشان بدهد، آدم‌های این شهر، کم‌کم در حالِ رنگ عوض کردن هستند. اصلاً همین که در اولین دقایقِ فیلم، کشیشی را می‌بینیم که در حالِ تاب‌بازی‌ست، نشان‌دهنده‌ی زنگِ خطری‌ست که کافمن برای بیننده می‌نوازد؛ هیچ چیز عادی نیست و اتفاقاتی در حال رخ دادن است. به قابِ شماره‌ی ۱و ۲ نگاه کنید.

قاب شماره ی 1

قاب شماره ی ۱

قاب شماره ی 2

قاب شماره ی ۲

 

در قابِ شماره‌ی ۳ هم نمای نقطه نظرِ همان کشیش را می‌بینیم که دارد به بچه‌ها نگاه می‌کند. همراهِ او، تاب می‌خوریم و موقعیتِ نافُرمِ موجود را به خوبی حس می‌کنیم. انگار چیزی تهدیدمان می‌کند.

قاب شماره ی 3

قاب شماره ی ۳

 

اما ماجرا به همین جا ختم نمی‌شود. تقریباً بعد از این صحنه و معرفی الیزابت، به سراغِ متئو می‌رویم که کارشناس اداره‌ی سلامت است. او به رستورانی رفته تا میزانِ سلامتِ غذاهای آن‌جا را بررسی کند. او با ایراد از غذای رستوران، موجب می‌شود خدمتکارانِ آن‌جا برای انتقام، شیشه‌ی جلوی ماشینش را بشکنند. این شیشه‌ی شکسته، تا پایانِ فیلم، باقی می‌ماند و هر بار که سوارِ ماشینِ متئو هستیم، از این قابِ ترک‌خورده، بیرون را نگاه می‌کنیم. همین قابِ ترک‌خورده، این فضای نافُرم را بیش از پیش بازنمایی می‌کند. به قاب های شماره‌ی ۴ و ۵ و ۶ نگاه کنید که از سه قسمتِ مختلفِ فیلم انتخاب شده‌اند.

قاب شماره ی 4

قاب شماره ی ۴

قاب شماره ی 5

قاب شماره ی ۵

قاب شماره ی 6

قاب شماره ی ۶

 

اما اشاره کردم که کافمن، با هوشمندی، برای ساختِ یک جوّ ترسناک و عجیب، با جزئیات بازی می‌کند. مثالش قاب‌های شماره‌ی ۷ تا ۱۰ است که از نمای پیرمردی هراس زده به الیزابت می‌رسیم که در حال قدم زدن است. معلوم نیست چرا پیرمرد می‌دود، اما معلوم است به شدت از چیزی ترسیده. الیزابت حتی متوجه او هم نمی‌شود. اما ما می‌شویم و می‌دانیم خبرهایی هست.

قاب شماره ی 7

قاب شماره ی ۷

قاب شماره ی 8

قاب شماره ی ۸

قاب شماره ی 9

قاب شماره ی ۹

قاب شماره ی 10

قاب شماره ی ۱۰

 

در قاب ۱۱ هم این عاملِ تهدیدکننده و ترسناک را پشتِ شیشه‌ی یکی از اتاق‌های آزمایشگاه می‌بینیم. به آن مردِ پشتِ شیشه توجه کنید. دوربین، الیزابت و متئو را در راهرو دنبال می‌کند، سپس لحظه‌ای آن مرد را در قاب می‌گیرد و بعد از کنارش می‌گذریم. شخصیت‌های داستان حتی متوجهِ او هم نمی‌شوند. اما باز ما حواس‌مان هست که همه چیز در حالِ تغییر است.

قاب شماره ی 11

قاب شماره ی ۱۱

 

و باز در ادامه‌ی همین صحنه، وقتی الیزابت و متئو از هم جدا می‌شوند، مردی چینی را می‌بینیم که به الیزابت تنه می‌زند و بعد مرد را دنبال می‌کنیم که در قاب شماره‌ی ۱۲ برمی گردد و به دختر نگاهی می‌اندازد. بعد که از کادر خارج می‌شود، سه نفر را ایستاده کنارِ دیوار می‌بینیم که به الیزابت زل زده‌اند و البته یک سایه هم پشتِ درِ اتاقِ انتهایی دیده می‌شود که هیچ تأکیدی هم رویش انجام نمی‌گیرد، حتی هنگامِ دیدنِ فیلم، شاید اصلاً کسی متوجه آن هم نشود، اما اتفاقاً همین جزئیات است که فضاسازیِ شاخصِ اثر را موجب می‌شود. قاب شماره‌ی ۱۳ را ببینید و آن سایه‌ی پشتِ در را.

قاب شماره ی 12

قاب شماره ی ۱۲

قاب شماره ی 13

قاب شماره ی ۱۳

 

یا مثلاً در قاب شماره‌ی ۱۴ مسافران اتوبوس دیده می‌شوند که به الیزابت چشم دوخته‌اند.

قاب شماره ی 14

قاب شماره ی ۱۴

 

اما کافمن برای ایجاد این فضای به شدت ترسناک و عجیب، راه‌کارِ دیگری هم در پیش می‌گیرد که به شدت موثر است: استفاده از نورپردازی‌های پایین به بالا که هیبتی ترسناک و تهدیدکننده به آدم‌ها می‌دهد. این مسئله را به وضوح می‌توانید در قاب‌های شماره‌ی ۱۵، ۱۶، ۱۷ و ۱۸ ببینید.

قاب شماره ی 15

قاب شماره ی ۱۵

قاب شماره ی 16

قاب شماره ی ۱۶

قاب شماره ی 17

قاب شماره ی ۱۷

قاب شماره ی 18

قاب شماره ی ۱۸

 

در قاب‌های شماره‌ی ۱۹ و ۲۰، آینه‌ای می‌بینیم که تصویرِ آدم‌ها در آن بسیار معوج و اغراق شده است. این آینه هم از همان دستاویزهایی‌ست که کافمن برای خلقِ فضای خاصِ اثرش استفاده می‌کند.

قاب شماره ی 19

قاب شماره ی ۱۹

قاب شماره ی 20

قاب شماره ی ۲۰

 

استفاده از قاب‌های کج و ناموزون، یکی دیگر از این دستاویزهاست. دقت کنید به قاب‌های شماره‌ی ۲۱، ۲۲ و ۲۳ که دوربین چگونه متئو را در کادر می‌گیرد.

قاب شماره ی 21

قاب شماره ی ۲۱

قاب شماره ی 22

قاب شماره ی ۲۲

قاب شماره ی 23

قاب شماره ی ۲۳

 

و البته استفاده‌ی فراوان از عنصر سایه. که در جای‌جای فیلم دیده می‌شود. به قاب‌های شماره‌ی ۲۴ و ۲۵ دقت کنید. قاب شماره‌ی ۲۴ زمانی دیده می‌شود که متئو در حالِ صحبت با تلفن، نیم‌نگاهی هم به بیرون می‌اندازد و با این صحنه مواجه می‌شود؛ دو آدم، از کنار یکدیگر می‌گذرند. شاید در وهله‌ی اول، چنین صحنه‌ای به شدت بی‌مفهوم به نظر برسد، اما با نگاهی به عناصرِ با دقت چیده شده در کلِ فیلم، این صحنه، معنایی به شدت تهدیدآمیز به خود می‌گیرد. معنایی که در پسِ آن قرار است نشان داده شود مردمِ شهر، کم‌کم دارند به سایه‌هایی تبدیل می‌شوند.

قاب شماره ی 24

قاب شماره ی ۲۴

قاب شماره ی 25

قاب شماره ی ۲۵

 

اما یکی از مهم‌ترین نکاتِ کارگردانی فیلم، چینش آدم‌ها درونِ کادر دوربین است که کافمن با قدرتی مثال‌زدنی آن را انجام می‌دهد. دقت کنید که آدم‌ها، با آن نورپردازیِ سایه‌وار، چگونه کلِ کادر را پُر کرده‌اند. در قاب‌های شماره‌ی ۲۶، ۲۷ و ۲۸ این موضوع را می‌توانید ببینید. در قاب شماره‌ی ۲۸، در حالی‌که متئو دارد برای بازرس پلیس، درباره‌ی گُلی صحبت می‌کند که بَدَلِ الیزابت را ساخته، دوستِ او را می‌بینیم که سرش را به شیشه‌ی پنجره چسبانده است؛ اشاره‌ای به شدت تأثیرگذار و در عین حال بدونِ تأکید؛ حالا حتی نزدیک‌ترین افرادِ دور و برِ متئو هم دارند تغییر می کنند.

قاب شماره ی 26

قاب شماره ی ۲۶

قاب شماره ی 27

قاب شماره ی ۲۷

قاب شماره ی 28

قاب شماره ی ۲۸

 

حیفم می‌آید از یک صحنه‌ی هوشمندانه حرف نزنم که پیش‌بینی آینده‌ی متئو و بقیه است. در قاب شماره‌ی ۲۹، متئو، الیزابت و دوستان‌شان را می‌بینید که زیرِ راه‌پله‌ها پنهان شده‌اند تا از دستِ پلیس‌هایی ( پلیس‌هایی که طبیعتاً نسخه‌ی بدلِ پلیس‌های واقعی هستند ) که آمده‌اند آن‌ها را بگیرند، مخفی شوند. با آن چشم‌های ترسیده‌ای که درشت و بی‌حالت هستند، در حالی‌که کوچکترین تکانی نمی‌خورند، یک لحظه تصور می‌کنیم آن‌ها هم مانند بقیه‌ی مردمِ شهر، به نسخه‌ی بدل‌شان تبدیل شده‌اند که البته وقتی از زیرِ پله بیرون می‌آیند و شروع می‌کنند به دویدن، این فرضیه‌ی ما باطل می‌شود.

قاب شماره ی 29

قاب شماره ی ۲۹

 

اما طولی نمی‌کِشد که متئو هم همرنگ جماعت می‌شود و این‌جاست که هوشمندیِ کافمن در ایجادِ پیش‌زمینه‌ی ذهنی برای تماشاگر با خلقِ صحنه‌ی زیرِ پله ( قاب شماره ۲۹ )، مسلم می‌گردد؛ متئو هم به خیلِ آدم‌های بی‌روح و ترسناکی می‌پیوندد که انگار زامبی هستند. در قاب شماره‌ی ۳۰ می‌بینید که او هم مانند بقیه، در خطی مستقیم و با حرکاتی خشک و بی‌روح گام برمی‌دارد.

قاب شماره ی 30

قاب شماره ی ۳۰

 

فیلم‌های دیگرِ کافمن، در « سینمای خانگی من »:

ـ جنسِ درست ( اینجا )

ـ قلم‌پرها ( اینجا )

 

۲ دیدگاه به “از نگاه قاب ها ـ فیلم « هجوم ربایندگان جسد » ساخته‌ی فیلیپ کافمن”

  1. سمانه گفت:

    عااااالی بود,,,,خیلی لذت بردم.
    بلد نیستم نظرات سینمایی و تخصصی بذارم , ,,مثل همیشه خدا قوت و ممنون بابت این یادداشت خوب.

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم