نگاهی به فیلم مطب دکتر کالیگاری the cabinet of dr caligari

نگاهی به فیلم مطب دکتر کالیگاری the cabinet of dr caligari

  • بازیگران: ورنر کراس ـ کنراد ویدت و …
  • فیلم نامه: کارل مایر ـ هانس یانوویتز
  • کارگردان: رابرت وینه
  • ۶۷ دقیقه؛ محصول آلمان؛ سال ۱۹۲۰
  • ستاره ها: ۴ از ۵
  • این یادداشت در چهلمین فصلنامه ی سینماتکِ موزه ی هنرهای معاصر تهران، منتشر شده است.

 

تصاویرِ نافُرمِ یک ذهنِ آشفته

 

خلاصه‌ی داستان: یک جوان، برای دوستش، ماجرای عجیبی تعریف می‌کند که به چشم دیده است: مردی مرموز به نام « دکتر کالیگاری » وارد شهر می‌شود و نمایشی راه می‌اندازد. نمایشی که در آن دکتر، توسط یک جوانِ خواب‌گردِ تحتِ دستورش، آینده‌ی مردم شهر را پیش‌بینی می‌کند؛ آینده‌ای که به سرعت هم به وقوع می‌پیوندد …

یادداشت: شاید این فیلم، قدم‌های آغازینی بود برای هم‌راستا شدنِ فرم و محتوا در سینما؛ جایی که ذهنیت به عینیت تبدیل می‌شد. وقتی آدم خودش را به جای تماشاگرانِ آن زمان قرار می‌دهد که به دیدن فیلم رفته‌اند، آن‌هم در عنفوان کودکیِ سینما و در حالی‌که هنوز ذهنِ تربیت‌شده‌ای برای تمهیداتِ سینمایی و انواع و اقسام روایت‌ها ندارند، می‌تواند درک کند چقدر برای‌شان تازگی داشت که داستانی غیرخطی ببینند: فیلم در یک فلش‌بکِ طولانی می‌گذرد تا دوباره به صحنه‌ی ابتدایی برگردیم و گره‌گشایی صورت بگیرد. و از همه مهم‌تر این‌که چقدر متعجب شده‌اند از دیدنِ دکورهای عجیب و غریبِ داستان: صندلی‌های بلند، جاده‌های ناموزون، پنجره‌های بدفرم و کج، خانه‌های قوطی‌کبریتی‌شکل و خطوطِ تیز و بُرنده و جزئیاتِ عجیب و غریب دیگر. و آن‌ها حتماً خبر نداشتند که در حالِ دیدنِ یکی از مهم‌ترین فیلم‌های سبک اکسپرسیونیستی هستند که قرار بود در سال‌های آینده، پدربزرگِ فیلم‌های ترسناکِ امروزی لقب بگیرد؛ سبکی که در آلمان شکوفا شد و هدف اصلی‌اش نمایش درونیات بشر بود، قرار بود ذهنیاتِ آدم‌ها ترجمانی تصویری پیدا کند. این سبک، که در واقع از نقاشی می‌آمد، با اغراق در رنگ‌ها و اشکال و خطوط، بازتاب‌دهنده‌ی وحشت مردم آلمان از جنگ جهانی اول نیز بود؛ جنگی که کشورشان در آن شکست خورده بود و در نتیجه در شورش و کودتا و فقر و شرایط وخیم اقتصادی به سر می‌بُرد و خودِ مردم هم در شرایطِ بدِ روحیِ ناشی از زخم‌های جنگ بودند؛ همچنان که شرایط وخیمِ ایتالیای بعد از جنگ دوم جهانی، زمینه‌ی بروز نئورئالیسم را فراهم کرد. جالب این‌جاست که فیلم « دانشجوی پراگ » ( پل وگنر )، که یک سال پیش از این فیلم ساخته شد و بارقه‌هایی از سبک اکسپرسیونیست را با خود داشت، داستانی مشابه را تعریف می‌کرد: شعبده‌بازی که دانشجویی را به کار می‌گیرد و او را وامی‌دارد تا قتل‌هایی انجام بدهد. داستانی که عیناً در « مطب دکتر کالیگاری » هم می‌بینیم؛ دکتر کالیگاری، یک خواب‌گردِ بدبختِ از همه جا بی‌خبر را برای انجام اَعمال شومش به کار می‌گیرد. خودِ خواب‌گرد، کاره‌ای نیست اما دکتر کالیگاری، مانند یک عروسک‌گردانِ شرور، او را مجبور به انجام قتل‌ها می‌کند و این دقیقاً بازتابِ وضعیتِ روحی مردمی‌ست گرفتارِ بحرانِ جنگ؛ جنگی که مردم خودشان را ناخواسته در آن می‌دیدند و حالا باید عواقبِ ناشی از آن را به دوش می‌کشیدند در حالی‌که بی‌تقصیر بودند. دکتر کالیگاری به مثابه عاملِ قدرتِ نامشروع، نظم جامعه را بهم می‌زند و آشوب آغاز می‌شود. اما این همه‌ی ماجرا نیست؛ فیلم با رو کردنِ ایده‌ای بی‌نظیر، زبان سینما را چند پله به جلو می بَرَد. فیلم این امکان را بوجود می‌آورد که عنصر غافلگیری، همگام با محتوای غنی، جزو امکانات و تمهیداتِ داستان‌گویی در سینما جا بیفتد؛ گره‌گشاییِ انتهای فیلم، به اَشکال مختلف، بعدها، در فیلم‌های دیگر هم تکرار شد که مثلاً « هویت » ( جیمز منگولد ) یکی از اسلافش است: فرانسیس دیوانه‌ای‌ست در یک دارالمجانین که با آدم‌های دور و برش، داستانی ساخته و به هر کس، نقشی که خودش دلش می‌خواسته، داده است. اما این گره‌گشایی هم همه‌ی ماجرا نیست: تازه این‌جاست که معنای آن دکورهای عجیب و غریب را می‌فهمیم؛ ما تاکنون در ذهنِ فرانسیس می‌چرخیده‌ایم؛ فرانسیس از شخصیت‌های دور و برِ خود، داستانی می‌سازد با فضایی غیرعادی، همچنان که بعداً می‌فهمیم او خودش هم عادی نیست؛ پس آن تصاویرِ نافُرم، ذهنِ آشفته‌ی فرانسیس را نمادین می‌کرده‌اند.

اما تیمارستانِ انتهایی فیلم، مخاطب را وارد دنیایی مالیخولیایی می‌کند که سیاه و تهدیدآمیز است. دنیایی که نمی‌توانیم بفهمیم چه کسی واقعاً دیوانه است و چه کسی عاقل؟ چه کسی راست می‌گوید و چه کسی دروغ؟ وقتی در آخرین نمای فیلم، به سبکِ همیشگی فیلم‌های صامت، روی تصویرِ دکتر کالیگاری ( که تا پیش از این آدمِ منفی داستانِ ذهنی فرانسیس بود ) وایپِ دایره‌ای صورت می‌گیرد و در انتها تنها چهره‌ی او در میان پس‌زمینه‌ی سیاه، دیده می‌شود، انگار رابرت وینه می‌خواهد به مخاطب هشدار بدهد چندان مطمئن نباشد که این آدم، حالا تبدیل شده به آدمِ مثبتِ ماجرا. از کجا معلوم که این کالیگاری، همان کالیگاریِ داستانِ فرانسیس نباشد؟ اصلاً از کجا معلوم چیزی که فرانسیس تعریف کرده، داستان باشد و واقعی نباشد؟ از کجا معلوم دکتر کالیگاری، همه‌ی آدم‌های شهر را مانند آن خواب‌گرد، تحتِ انقیادِ خود در نیاورده باشد و آن‌ها را در آن مکانِ زندان‌مانند جمع نکرده باشد؟ انگار هنوز هم توهم ادامه خواهد داشت. این‌جاست که مشخص می‌شود با چه فیلمِ مهمی در تاریخ سینما مواجه‌ایم. این‌جاست که معلوم می‌شود سازندگان اثر چه فهم و درکِ درستی از مدیوم سینما به عنوان یک ابزار هنری داشته‌اند. آن‌ها با تعریف یک داستانِ روانشناسانه با ته‌مایه‌های پلیسی ـ جنایی و ترسناک که به عنصر غافلگیری می‌انجامد، موفق شدند اثری خلق کنند که راهگشای آثار بعد از خود بود … و می‌شود حدس زد که تماشاگرانِ آن زمان، چطور بعد از پایانِ فیلم، گیج و منگ، از سالن بیرون رفته‌اند.

۱۸ دیدگاه به “نگاهی به فیلم مطب دکتر کالیگاری the cabinet of dr caligari”

  1. صاد گفت:

    البته بعدا کالیگاری تبدیل به هیتلر میشه!
    یک کتاب بود به اسم «مطب دکتر کالیگاری» درباره روان‌شناسی سینما.

  2. فراز گفت:

    نقد جالبی بود…دوست داشتم نظرتون رو راجب این فیلم بدونم ..طی این چندین سال فیلم دیدن متوجه شدم که سینمای آلمان که در آغاز از قدیم خیلی مبتکر و جریان ساز ظاهر شده بود حالا دیگر اعتبار آنچنانی در فیلم ، بخصوص ژانر ترسناک ندارد . نظر شما چیه ؟

    • damoon گفت:

      موافقم. طبیعتاً زمان عوض می شود و فراز و نشیب ها زیاد هستند. مثلاً نگاه بیندازید به ژانر وسترن که خاستگاهش آمریکا بود و الان دیگر به آن معنای سابقش، جایگاهی ندارد و خیلی تک و توک فیلمی در این ژانر ساخته می شود. ذائقه ها عوض می شود، سلیقه ها و فکرها هم تغییر می کند. در این میان البته معضلات اجتماعی و سیاسی هم اثر مستقیمی روی افول یا درخشش یک ژانر در یک کشور دارد. بهرحال بحث مفصلی ست. ممنون از شما.

  3. نگار گفت:

    کم مینویسید چرا این آخرها؟

    • damoon گفت:

      ممنون از توجه تان. بله، چند وقتی به شدت درگیر ساختِ فیلم کوتاهم بودم و البته کارهای دیگری هم بود / هست. تلاشم این بود، کم رنگی ام در این روزها به چشم نیاید که ظاهراً از دیدِ تیزبینِ شما دور نماند.

  4. mojtaba89 گفت:

    ممنون دامون خان ، اول از مطلبت و دوم از اینکه در مورد آثار مطرح تاریخ سینما هم می نویسی ، حداقل برای مخاطبایی چون من که کم کم دارم وارد این گستره بزرگ می شم خیلی مفیده و باعث آشنایی با فیلمها و سبک های مختلف دیگه هم می شه …

  5. آرتين گفت:

    ببخشید یک راهنمای ، در زمان های گذشته فیلمی با همین ایده دیدم از روی این فیلم اطلاع دارید نسخه هایی مشابه در طول دهه های ۴۰ تا ۶۰ ساخته شده باشه ؟

  6. سیمین گفت:

    بعد دیدن این فیلم زمان تولد و فوت اقای هدایت رو جستجو کردم به نظرم بوف کوراز این فیلم الهام گرفته شده تصاویر خلق شده در داستان شبیه ذهن اشفته فرانسیسه

  7. mohammad.j گفت:

    ممنون ب نظرم اینکه کارگردان اصرار داشت ما کالیگاری رو تو مطب بدون عینک ببینیم و اینکه جوان رو از بقیه بیمارا دور میکنه سندی بر قسمت اخر نقده ب علاوه اینکه جوان اول فیلم اشاره میکنه که در شهر ما همچین ادمی و وقتی تو کتاب میخونن که دکتر تو ایتالیا بوده شخص کالیگاری مدیر درمانگاه نیست اما مثل کسیه که مارو بدون اینکه بفهمیم در اختیار داره

  8. سوگند گفت:

    سلام ممنون از نقد دقیق و کامل تون. به محض اینکه این فیلم تمام شد، یاد پایان فیلم Shutter Island افتادم که آخرش باز هم معلوم نبود کدام سمت ماجرا صحت دارد و خودم هم هنوز کشفش نکردم. میشه گفت اسکورسیزی از این فیلم الهام گرفته باشه؟

  9. محمد گفت:

    ای کاش جامع‌تر توضیح میدادید و روی مباحث فرمال بیشتر بحث می‌کردید … به هر حال از خودندنش لذت بردم … جالبه که جاده‌ی مالهالند لینچ با اینکه پلات پیچیده‌تری داره اما در ایده یکیه و به نوعی همین ایده رو پیدا کرده – ذهن بیماری که داستانی از خودش می‌سازه و به شخصیت‌های اطرافش نقش‌های متفاوت میده – نظر شما چیه؟

    • damoon گفت:

      ممنون از توجه‌تون. ایده‌ی اولیه‌ی دکتر کالیگاری، در خیلی از فیلم‌های بعد از خودش تا سال‌ها بازنمایی می‌شه که جاده‌ی مالهالند هم یکی از اوناست…

  10. راحیل احتشام گفت:

    درود برشما چه فیلمنوشت زیبا و به جایی دقیقا وقتی فیلم و میدیدم اون اعوجاج تصاویر و لوکیشنهای اکسپرسیونیستی ، حس کردم چقد فیلم از زمانه خودش جلوتر بود و اون پلات توئیست آخر فیلم که مشخص نیست اینها توهم یک ذهن آسفته است یا خاطرات واقعی یک رخداد عجیب، بسیار لذت بردم اگر در تلگرام کانال نقد دارید معرفی کنید لطفا

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم