نگاهی به فیلم شکاف

نگاهی به فیلم شکاف

  • بازیگران: بابک حمیدیان ـ هانیه توسلی ـ پارسا پیروزفر و …
  • فیلم‌نامه: کیارش اسدی‌زاده ـ شاهرخ کافی
  • کارگردان: کیارش اسدی‌زاده
  • ۸۹ دقیقه؛ سال ۱۳۹۳
  • ستاره‌ها: ۲ از ۵
  • این یادداشت در شماره‌ی ۸ بهمن روزنامه‌ی «نوآوران» منتشر شده است.

 

شکافی میان دو خط داستانی

 

خلاصه‌ی داستان: پیمان و سارا زوج جوانی هستند که به دلیل مشکل جسمانی سارا، هر چه زودتر باید بچه‌دار شوند. اما سارا هنوز برای این کار دودل است. از سوی دیگر دوستانِ خانوادگی‌شان، نسیم و فرهاد، که پسربچه‌ای به نام ایلیا دارند، به تازگی از هم طلاق گرفته‌اند و اوضاع‌شان بهم‌ریخته است. از همه بدتر اوضاعِ ایلیای کوچک است که غمگین به نظر می‌رسد. سارا با دیدن آن‌ها، در به دنیا آوردن بچه بیش از پیش مردد می‌شود …

یادداشت: پیمان (بابک حمیدیان) و سارا (هانیه توسلی) زوج جوانی هستند که به دلیل مشکل جسمانی سارا، هر چه زودتر باید بچه‌دار شوند. اما مشکل این‌جاست که سارا هنوز برای این کار دودل است. از سوی دیگر، دوستان خانوادگی‌شان نسیم (سحر دولتشاهی) و فرهاد (پارسا پیروزفر) که پسربچه‌ای به نام ایلیا دارند، به تازگی از هم طلاق گرفته‌اند و اوضاع‌شان بهم‌ریخته است. از همه بدتر، اوضاع ایلیای کوچک است که غمگین به نظر می‌رسد. سارا با دیدن آن‌ها، در به‌دنیا آوردن بچه بیش از پیش مردد می‌شود … دقایق ابتدایی اثر کند و کش‌دار است. تأکید بی‌جهت روی لحظاتی مانند بغل زدنِ ایلیای در خواب از پشت ماشین یا ترکیدن لامپ خانه‌ی پیمان و سارا و … ، موجب می‌شود چیز دندان‌گیری نصیب‌مان نشود. تردید یک زن جوان برای بچه‌دار شدن هم واقعاً چیز جذاب و جدیدی نیست. این‌که او از آینده می‌ترسد، این‌که او دوست ندارد خودخواه باشد و به خاطر سلامتی خودش، بچه‌ای را وارد دنیا کند، و این‌که به چشم می‌بیند که چطور خانواده‌ی نسیم و فرهاد، ایلیای کوچک را آواره و عصبی کرده‌اند، داستان دندان‌گیری برای ادامه‌ دادن نیست. انگار خط دیگری لازم است که اضافه شود تا داستان پیش برود؛ یعنی بهترین ایده‌ی فیلم؛ جایی که پیمان، همسر سارا، تصمیم می‌گیرد به نسیم و فرهاد کمک کند، اما در نهایت همه چیز برعکس می‌شود. حالا وقتی داستان وارد این مرحله از روایت می‌شود، جذابیت اثر هم کمی بالا می‌رود و به قول معروف موتور درام راه می‌افتد. حالا پیمان در چنان دامی گرفتار می‌شود که خلاصی از آن مثل کابوس می‌نماید و این همان خطی‌ست که فیلم را نجات می‌دهد. وگرنه واقعاً انتخاب اسم برای بچه‌ی احتمالی آینده هیچ جذاب به نظر نمی‌رسد. همین‌طور که جلوتر می‌رویم، همه‌چیز سلسله‌وار بر سر پیمان خراب و خراب‌تر می‌شود تا جایی که حتی شغلش را هم از دست می‌دهد و این دقیقاً نقطه‌ی قوت فیلم است؛ مردی که به خاطر هیچ‌وپوچ به دردسر می‌افتد. آدمی که می‌آید ثواب کند ولی کباب می‌شود. اما متأسفانه فیلم این اید‌ه و در واقع خط داستانی خود را خیلی راحت و تنها با یک دیالوگ فرهاد به دست فراموشی می‌سپارد؛ فرهاد به پیمان می‌گوید که نگران تهدید نسیم و وکیلش نباشد، چون او (نسیم) نمی‌تواند کاری بکند، به خاطر این‌که حضانت بچه با خودش (فرهاد) است و اگر هم قرار باشد کسی از دست پیمان شکایت بکند، خودش باید این کار را بکند. پس می‌تواند برود راحت بخوابد. تمام! ایده‌ی خوبی که تمام قوه‌ی محرکه‌ی فیلم بود با همین یک دیالوگ تمام می‌شود. ماجرای شکایت نسیم به دست فراموشی سپرده می‌شود و دوباره برمی‌گردیم سرِ این قضیه که آیا بالاخره با تمام این تلخی‌ها، مشکلات و بدبختی‌های دنیا، سارا تصمیم گرفته که بچه را به دنیا بیاورد یا نه. این تصمیم و این ایده به اندازه‌ی به دردسر افتادن پیمان، یعنی همان خط دوم داستانی، هیچ قدرتی ندارد و فیلم را به پایین می‌کشد. سئوال این‌جاست که چه اشکالی داشت اگر فیلم فقط به همان ایده‌ی موردنظر می‌چسبید و تا پایان هم همان را ادامه می‌داد و دنبال حرف‌ها و معضلات اجتماعی به این شکل مستقیم نمی‌رفت؟ لابد می‌گویید خب در آن‌صورت با فیلم دیگری طرف بودیم. بله، طرف بودیم، اما حتماً با فیلمِ بهتری.

۲ دیدگاه به “نگاهی به فیلم شکاف”

  1. coldplay گفت:

    گس را که دیدم و فیلم بیخودی اومد به نظرم.ازین به بعث ترجیح میدم فیلم های داخلی را اگه واقعا خوبن ببینم و وقتم را تلف نکنم. این فیلم ها برای ما که تو سن جوونی می خوایم چارتا کتاب بخونیم تا چیزی از زندگی یاد بگیریم بدرد نمی خوره و اتلاف کامل وقته.بقیه را نمی دونم.

    • رهرو گفت:

      شکاف را ندیدم اما بنظرم گس در بعضی از اپیزودهاش لحظه های عالی داشت.. تنها اون پیام انتهایی فیلم بود که مقداری آی کیو همه رو دست کم گرفته بود.. و البته مافیا بازی خسته کننده..

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم