نگاهی به فیلم چهارشنبه

نگاهی به فیلم چهارشنبه

  • بازیگران: شهاب حسینی ـ نسیم ادبی ـ آرمان درویش و …
  • فیلم‌نامه: پیمان ناجی ـ سروش محمدزاده
  • کارگردان: سروش محمدزاده
  • ۸۷ دقیقه؛ سال ۱۳۹۴
  • ستاره‌ها: ۳ از ۵

 

یک‌شنبه تا چهارشنبه …

 

خلاصه‌ی داستان: دو سال از قتل پدر خانواده در یک عروسی گذشته است. قاتل در انتظار قصاص به سر می‌برد. طاهر یکی از فرزندان مقتول برای روز اعدام و کشیدن صندلی از زیر پای قاتل لحظه‌شماری می‌کند. اما سلیم پسر بزرگ‌تر در این فکر است که پول دیه را بگیرد و به زخم زندگی خودش و خواهرانش طیبه و اکرم بزند. درگیری بین دو برادر برای بخشیدن یا نبخشیدن قاتل با ماجرای باردار شدن اکرم پیوند می‌خورد …

 

یادداشت: در میان فیلم‌های جشنواره‌ی سی‌وچهارم فجر فیلم تلخ کم ندیدیم. اما تلخ داریم تا تلخ. بعضی فیلم‌ها می‌خواهند تلخ باشند اما نیستند. مشکل فیلم‌نامه، بازی‌ها، کارگردانی و جزئیات دیگر باعث می‌شود تلخی‌ها عمقی نداشته باشند. این نوع فیلم‌ها فقط شیرین نیستند، اما تلخ هم نیستند. در عوض فیلم‌هایی هم هستند مانند همین چهارشنبه که تلخی‌شان تأثیرگذار است چون تقریباً همه چیز سر جای خودش قرار دارد، داستان خوب پیش می‌رود و کارگردان در نشان دادن بدبختی آدم‌هایش موفق عمل می‌کند. چهارشنبه هر چند با مراسم عروسی یک خانواده شروع می‌شود و با مراسم عروسی خانواده‌ی دیگری تمام، اما اتفاقی که بین این دو عروسی می‌افتد به شدت آزاردهنده است و نوع این آزاردهندگی برای یک فیلم‌اولی دستاورد بزرگی محسوب می‌شود و امیدوارمان می‌کند برای قدم‌های بعدی کارگردانش. محمدزاده موفق می‌شود آدم‌هایی تصویر کند در نهایت بدبختی و فلاکت. آدم‌های مفلوکی که برای زندگی کردن مجبورند قاتل پدرشان را ببخشند و پول دیه‌اش را به زخمی بزنند. در واقع بخشش آن‌ها نه از سر دلسوزی و مردانگی بلکه از سر ناچاری‌ست. همان ابتدا وقتی سلیم (شهاب حسینی) و طاهر (آرمان درویش) در دو جبهه مخالف هم قرار می‌گیرند، موتور درام هم روشن می‌شود؛ طاهر عطش انتقام دارد اما سلیم به فکر بخشش و گرفتن پول است. این آغاز کشمکشی‌ست که وقتی گره دوم وارد داستان می‌شود، یعنی زمانی که متوجه می‌شویم اکرم حامله است، همه چیز پیچیده‌تر و تلخ‌تر هم می‌شود. این گره دوم بزنگاه مناسبی‌ست تا داستان را وارد سطح دیگری بکند که ارتباط مستقیمی با قضیه‌ی قصاص دارد و همین عامل است که جذابیت داستان را بیش‌تر می‌کند. ترسیم درست شخصیت‌های داستان به خصوص برادرها (با بازی خوب شهاب حسینی و بازیگر تازه‌کار آرمان درویش) عامل دیگری‌ست که مخاطب را هر لحظه در انتظار اتفاقی ناگوار باقی می‌گذارد. طاهر آن‌قدر عطش انتقام دارد که باردار بودن خواهرش هم باعث نمی‌شود او کوتاه بیاید. او رضایت دادن را به معنای رفتن آبروی خانواده می‌داند و آن‌قدر سمج است که تلاش می‌کند پولی جور کند، سهمیه‌ی برادر خود را بدهد و قاتل را اعدام کند، هرچند کسانی هم پیدا شوند بگویند این سماجت بیش از حد عطا منطق درستی ندارد. به هر حال همین سماجت است که مخاطب را نسبت به او بدبین می‌کند و او در قطب منفی ماجرا قرار می‌گیرد، تا حدی که وقتی دوست مغازه‌دارش جُل‌وپلاس او را بیرون می‌ریزد و دیگر اجازه نمی‌دهد او شب‌ها در مغازه بخوابد، احساس دل‌خنکی به مخاطب دست می‌دهد! اما لحظه‌ای در فیلم هست که او رو به سلیم حرف‌هایی می‌زند و قضاوت ما را دچار چالش می‌کند: جایی که سلیم ریش‌سفید خانواده را آورده تا عطا را از خر شیطان پیاده کند اما عطا که گوشش بدهکار نیست رو به سلیم درباره‌ی وضعیت خودش می‌گوید، این‌که از فشار مشکلات هیچ‌گاه فرصت زندگی کردن نداشته است. همین دیالوگ کافی‌ست تا آن احساس یک سر منفی‌مان نسبت به او از بین برود. این جمله را وقتی در کنار صحنه‌ی دیگری می‌گذاریم که بسیار هم مینی‌مالیستی و درست پرداخت شده، حس‌مان عوض می‌شود: چشم‌درچشم شدن طاهر با دختر همسایه که خبر از عشق می‌دهد. عشقی که البته هیچ‌گاه بیان نشده است. او حالا دیگر آن‌قدرها هم قطب منفی نیست. انگار حالا می‌توانیم به او حق هم بدهیم. این نکته درباره‌ی سلیم هم هست. کسی که عاقلانه و آگاهانه به فکر خواهرها و زندگی آن‌هاست و احتمالاً همان‌طور که عطا به او می‌گوید به فکر مهریه‌ی دخترِ در آستانه ازدواجش. چرا که نه؟ از چهره‌ی درب‌وداغان او می‌توانیم تشخیص بدهیم چه مصیبت‌هایی در زندگی کشیده است و طبیعی‌ست که بخواهد به فکر دخترش هم باشد. پول دیه می‌تواند او را از مصیبت خلاص کند. این‌جاست که دو برادر با دو طرز تفکر، هر دو می‌توانند محق باشند و فیلم به خوبی از پس برقرار کردن چنین تعادلی برآمده است. فیلم با آن تصاویر چرکش روز یک‌شنبه آغاز می‌شود و چهارشنبه به پایان می‌رسد اما بدبختی آدم‌هایش احتمالاً همیشگی خواهد بود.

 

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم