همچون یک قاعده ما اغلب تصادفاً به اهداف خود دست مییابیم تا با طرحی قبلی؛ و این خبری دلسردکننده برای اغواگر است که در او روح پُزیتیویسم و خردگرایی حلول یافته و بر این باور است که با دقتِ نظرِ کافی و تحقیق علمی، قوانین عاشق شدن را میتوان کشف کرد. اغواگران به امید یافتن «قلابهای عشق» پیش میروند تا معشوق را به دادم بیندازند ـ یک جور لبخند یا اظهار نظر خاص یا حتّا شیوهی در دست گرفتن چنگال … ـ ولی بخت بد اینجاست که هر چند قلّاب عشق برای همه وجود دارد، اما یافتن و بهکارزدنش طی مرحلهی اغواگری بیشتر از سرِ بخت و اقبال است تا محاسبه. از همهچیزگذشته، کلوئه چه کار کرده که مرا سراپا عاشق خود ساخته؟ دلدادگیام به او بیشتر حاصل آن طرزِ دلبرانه و ستایشانگیزی بود که از پیشخدمت اندکی کره درخواست کرد، تا همسوییاش با آراء این حقیر در باب ارزشهای «هستی و زمان» هایدگر.
توضیح: املای کلمات، فاصلهگذاریها، علائم و به طور کلی ساختار نوشتاری این متن عیناً از روی متن کتاب پیاده شده است.
پینوشت: بارها و بارها دربارهی آلن دوباتن عزیز حرف زدهام، اما اینبار چیز جدیدی با بازخوانی این جملههای درخشان بالا به نظرم رسید: دوباتن زندگی را سر کشیده است …
پاسخ دادن