نگاهی به فیلم آقای لازار Monsieur Lazhar

نگاهی به فیلم آقای لازار Monsieur Lazhar

  • بازیگران: محمد فلاگ ـ سوفی نلسی ـ املین نرون و …
  • نویسنده و کارگردان: فیلیپ فالاردو
  • ۹۴ دقیقه؛ محصول کانادا؛ سال ۲۰۱۱
  • ستاره ها: ۳ از ۵

آقای لازار و بقیه

خلاصه ی داستان: آقای لازار، مردی الجزایری ست که به فرانسه پناهنده شده و به عنوان معلم، در مدرسه ای مشغول به کار می شود. او جایگزین معلم قبلی شده که در کلاس درس خودش را به دار آویخته و با این کارش به نوعی تمامی شاگردان کلاس را درگیر کرده است. آقای لازار در حالیکه مشکلات خودش را دارد، سعی می کند ذهن بچه ها را از این مسئله ی سنگین پاک کند …

یادداشت: فیلم تاحدودی همان خط آشنای داستانی ای را بازگو می کند که در آن یک معلم جدید وارد یک کلاس می شود و به تدریج روی بچه های کلاس تأثیر می گذارد همچنانکه بچه های کلاس هم روی او تأثیر دارند. ورود لازار به کلاس با دیالوگ جالبی همراه است. او خود را اینگونه معرفی می کند: (( بشیر یعنی خبرای خوب … و لازار یعنی خوش شانس و خبر خوب اینه که من خوش شانسم که اینجا پیش شمام. )) این شروع خوبی ست برای آشنایی ما با لازار و همچنان آشنایی بچه های کلاس با او. اما هر چه که جلوتر می رویم، مضمون های زیادی وارد داستان می شوند که بیننده را سردرگم می کنند؛ از موضوع مهاجرت لازار، که من چیز چندانی از آن سر در نیاوردم تا بحث آموزش بچه ها و بعد رابطه ی لازار با آلیس که از بقیه باهوش تر به نظر می رسد و رابطه ای پدر و فرزندی بینشان بوجود می آید و بعد ماجرای سیمون که خودش را در مرگ معلمش مقصر می داند و بعد رابطه ی نصفه و نیمه ای که بین لازار و خانم معلم آن مدرسه شکل می گیرد و چند مورد ریز و درشت دیگر که به نظرم باعث تراکم پیام های فیلم و در نتیجه بیرون آمدن سرنخ از دستانمان می شود تا بالاخره هم متوجه نشوم موضوعِ اصلی چیست.

   رابطه ی پدر و فرزندیِ لازار و آلیس، تنها یکی از خط های داستانی ست     ...

رابطه ی پدر و فرزندیِ لازار و آلیس، تنها یکی از خط های داستانی ست …

۴ دیدگاه به “نگاهی به فیلم آقای لازار Monsieur Lazhar”

  1. coldplay گفت:

    نمره من هم ۳از۵هست و موافقم کاملا.البته گاهی مثل همین فیلم خورده داستان ها در عین نوعی ضعف بودن,باعث تنوع هم میشه برام.از دید حسی عرض می کنم.
    بهر حال گویا صاحب اثر فقط می خواست چند صباحی از زندگی یک معلم مهاجر در کشور مهاجرپذیر کانادا را نشون بده و خواست ابعاد زیادی از زندگیش را نشون بده. اما این را اصلا نفهمیدم چطور دقیقا بعد از اینکه دولت قبول کرد ک لازار می تونه پناهنده بشه او باید به همین خاطر مدرسه را ترک می کرد. فصلی ک لازار با خانم معلم شام می خورن و موسیقی سنتی پخش میشه و همینطور مشاجره بچه ها آخر فیلم با بازی عالی سیمون و همینطور ورود لازار به کلاس در ابتدا و فضا و رنگ آمیزی کلاس و موسیقی تیتراژ را از بقیه قسمت ها بیشتر دوست دارم…
    هر چه هست با وجود اینکه مونترال در این فیلم و در حقیقت مدینه فاضله نیست اما بچه ها خوش شانسند ک تو اون محیط هستن و جشن می گیرن و از ابتدایی زبان یاد می گیرن و با جنس مخالف نشست و برخاست دارن usw…

    • @omidmorady01 گفت:

      سلام بر شما.
      در جواب سوالتون: تحقیق والدین در مورد گذشته ی بشیر باعث اخراجش از مدرسه میشه.
      برعکس شما فکر نمیکنم که جشن، زبان و جنس مخالف باعث خوش شانسیشون باشه بلکه وجود بشیر بعنوان یه معلم دلسوز براشون یه نعمت بحساب میومده.
      بنظرم نگاه جدی فیلم، به قوانین دست و پا بسته ی کشور کاناداست در زمینه آموزش.
      کارگردان کمی هم به مدرنیته و غرب نقد دارد چون بشیر تربیت یافته یک نسل قبلتر و در جایی به مراتب عقب افتاده تر است، ولی تعریف بهتری از انسان دارد و نیازهای انسانی را بیشتر می شناسد.
      من که از فیلم خوشم اومده. دوست دارم با افراد بیشتری دربارش گپ بزنم.

  2. فاطمه عباسی گفت:

    این فیلم یه غمی داره و اونی که این غمو میفهمه و همدلی میکنه معلمشونه با اینکه خودش دلمشغولی های زندگیش زیاده.میخواد بگه هم دلمشغولی دارن اما اونایی که میتونن همدلی کنن با ادمای رنج دیده خیلی کم هستن و برای همین لازمه از موضعشون کوتاه نیان و کاری رو بکنن که درسته

  3. سهیل اقبالی گفت:

    چیزهایی که بیننده اکنون نمی‌بیند.
    این فیلم همزمان با فیلم جدایی نادر از سیمین به نمایش درآمد. و نامزد اسکار بود.

    لیکن در این تقابل جریان سیاسی قالب بر دنیا به ناحق اسکار را تقدیم جدایی نادر از سیمین کرد.

    اکنون فرازی بر اصل فیلم.

    در فصل ابتدایی فیلم نقشه ای را که با رنگهای گوناگون ترسیم شده در مقابل قاب دوربین می‌بینیم.

    وطن. مادر. مام میهن. متشکل از رنگهای گوناگون این هویت کانادا میباشد.

    کودکان از نژادهای گوناگون در حال رشد هستند.

    لیکن توقع جامعه از اعضای بالغ خود.. رفتاری بی نقص هست.

    فصلی که پسر اول فیلم دختر اول فیلم را مورد آزار قرار می‌دهد. میسیو لازار با یک پس گردنی از پسر بچه می‌خواهد از همکلاسی ((دختر اول فیلم)) می‌خواهد عذرخواهی کند. که ما در ادامه می‌بینیم دختر ازمعلم می‌خواهد که او از پسر بابت پس گردنی عذر خواهی کند.

    ویا در سکانسهای آخر متوجه می‌شویم که فشار اولیا بروی خانم معلم.. به اتهام جرم ثابت نشده تجاوز به پسرک… معلم را مجاب به خودکشی می‌کند.

    اینجاس که فاصله ها نمایان می‌شود.

    جهان اول. درتقابل با جهان پرآشوب و خوشنت زده جهان سوم.

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم