از میان فیلم‌ها، شماره‌ی بیست‌وپنج

  • علی (علی صادقی): مامان، خاله‌اینا می‌خوان برن کردان اسب‌سواری. بعد گفتن که منم باهاشون برم. برم؟
  • ماشاالله (حمید لولایی): نه. نه. ما امروز خودمون قراره بریم … قراره بریم پیست اسکی. آره. بگو بلیتم خریدیم.
  • علی: [به تلفن] ژینوس‌خانوم، بابا گفتش … شنیدین که البته. گفت می‌خوایم بریم مث این‌که یه جایی، اسکی دعوتیم. بله. می‌گن بلیتم گرفتیم دیگه. نه دیگه. بابا می‌گه، باید بریم. در واقع می‌دونین که…باشه. پس من زنگ می‌زنم … چشم … خدافظ شما.
  • ماشاالله: باریکلا پسرم … باریکلا … خوب جوابشو دادی.
  • علی: فقط گفت قبل رفتنتون یه زنگی هم به من بزنین.
  • ناهید (مریم امیرجلالی): زنگ دیگه واسه چی بزنیم؟
  • علی: واسه این‌که کردانو کنسل می‌کنن، با ما می‌خوان بیان اسکی.
  • ماشاالله: پیست اسکی کجاست دیگه؟!
  • علی: بابا همین‌جایی که الان گفتی دیگه. کجاست؟ اونام بیان با ما.
  • نرگس (آناهیتا همتی): وای مامان، اگه بخوایم بریم پیست اسکی من لباس چی بپوشم؟ آخه من یک دونه لباس درست و حسابی ندارم.
  • ماشاالله: کجا بریم؟
  • نرگس: پیست اسکی دیگه. الان خودتون گفتین.
  • ماشاالله: نمی‌فهمم! پیست اسکی دیگه کدوم خریه؟! …

سریال «خانه‌به‌دوش» ساخته‌ی رضا عطاران

***

  • همسر رئیس کارخانه (زری خوشکام): تو زن داری؟
  • تپلی (همایون): نه، من فقط اسی رو دارم.

«تپلی» ساخته‌ی رضا میرلوحی

***

  • خانم افشار (فرزانه کابلی): آخه گم شدن ماشین چه دخلی داره به جدول؟ چه ربطی داره به نمودار و معادله‌ی چارمجهولی؟ والا حق دارن همه به ریش من بخندن. آقا فقط بلدن تذکر بدن. مدام باید گونیا دستمون باشه، زار و زندگیمونو بسنجیم تا مبادا دست از پا خطا کنیم. رو دسته‌ی مبل نشینیم. قاشق ماستو تو لیوان چایی نزنیم. اتوکشیده راه بریم. میلی‌متری آب بخوریم. درِ یخچالو نوبتی باز کنیم. نوشابه‌ی گازدار نخوریم. چراغا خاموش باشه. غذای بیرون برای سلامتیمون ضرر داره. یواشکی سیگار بکشیم که آقا نفهمه. واای! دیگه ذله شدم از این زندگی کوفتی. دیگه خسته شدم از این‌همه قید وبند. به خدا خسته شدم از این زندون. از این آدم عصاقروت‌داده‌ی بی‌خطای کامپیوتری مودب باشعور فهمیده. اصلاً از هر چی آدمِ شریفِ صبورِ صدیقِ نجیبِ دقیقِ ملاحظه‌کارِ متوسط‌الحالِ حالم بهم می‌خوره.

«رنو تهران ۲۹» ساخته‌ی سیامک شایقی

***

  • آقای شعبان‌زاده (پرویز پورحسینی): … حقیقت اینه که بعدِ سعدی، دیگه ادب فارسی آدمی بیرون نداده سرش به تنش سوار باشه. چون دقت از میانه پرید، نظم ورپرید. نتیجه‌ش شده این همه هرج‌ومرج. شده همین فارسی شلخته. هیچ‌کس به فکر درست نوشتن نیست. یا همین سینما رو بگیر. تا وقتی صامت بود، صادق بود. از وقتی افتاد به وراجی، افتاد به ول‌گویی. افتاد به بی‌نظمی. آقایان محترم!  من با پرت گفتن مخالفم.  منزجرم از سینمایی که مدام حرف می‌زنه، حرف می‌زنه. تازه، دوبله‌ش هم می‌کنن؛ آلبرتو سوردی! یا اون مرحوم مغفور اسمش چی بود؛ ویتوریو دسیکا! آقاجان! آقایان! من از پرحرفی متنفرم، متنفرم. پرحرفی یعنی به هم ریختن نظم دنیا، نظم سینما. من اجازه نمی‌دم کسی نظم دنیا رو به هم بزنه. اجازه نمی‌دم. اجازه نمی‌دم کسی نظم سینما را به هم بزنه. اجازه نمی‌دم.

«رنو تهران ۲۹» ساخته‌ی سیامک شایقی

***

  • مرد فقیر (اسماعیل سلطانیان): چرا هر چی چلاقه تو دنیا، گیر ما می‌افته؟
  • پرستار اول: اتاقتون نور نداره، پر از میکروبم هست.
  • پرستار دوم: شایدم همخونیه. پسرعمو دخترعمو هستین؟
  • مرد فقیر: دختر خالمه.
  • پرستار دوم: خب همین دیگه. مجبور بودی دختر خالتو بگیری؟
  • مرد فقیر: پس دخترخاله‌ی کیو بگیرم؟! با اینا آشناتر بودیم!

اپیزود اول «دستفروش» ساخته‌ی محسن مخملباف

***

محمد علاقه‌مند (منوچهر اسماعیلی): من نوشابه می‌خورم، پس هستم!

«شب‌های زاینده‌رود» ساخته‌ی محسن مخملباف

 

  • ناصرالدین‌شاه (عزت‌الله انتظامی): من قبله‌ی عالم نیستم، من گاو مش‌حسنم.

«ناصرالدین‌شاه آکتور سینما» ساخته‌ی محسن مخملباف

***

  • پیرمرد اول (مسعود کرامتی): شما می‌دونی «خدا بزرگه» ینی چی؟
  • پیرمرد دوم (اسماعیل محرابی): ینی دهنت صافه!

«گذر موقت» ساخته‌ی افشین هاشمی

***

  • پرستار (شبنم فرشادجو): آدمی که بخواد دنیا رو درست کنه، به درد شوهری نمی‌خوره!

«گذر موقت» ساخته‌ی افشین هاشمی

***

  • رویا (هدیه تهرانی): شب قبل از سفرت یادته این رختا چرک بود؟ دو هفته پیش واسه‌ی پولوی دو و تا نصفی مهمون، یادته چن تا گونی سبزی آوردی؟ یا لش گاو اون شبی که واداشتی مث قصابا پاکش کنم. حالا امشب به جای سوغات برام نهنگ آوردی؟ تو نمی‌خوای من به کارم برسم. از سپیده‌ی سحر که پا می‌شم تا بوق سگ، می‌شورم و می‌سابم و می‌پزم. تو می‌تونی پشت هم ده دفه بگی می‌شورم و می‌سابم و می‌پزم؟ من روزی ده مرتبه می‌شورم و می‌سابم و می‌پزم. می‌شورم و می‌سابم و می‌پزم. من نه ماهی‌فروشم، نه قصاب. من عین تو شبامو لازم دارم. دلم به این خوشه که این فکر منه، این خط منه. بدون اینا من کی هستم؟ تو اگه کلفت می‌خواستی چرا اومدی سراغ من؟ یه آگهی می‌دادی توی روزنامه. تایلندی و کامبوجی و فیلیپینیشم هست.

«کاغذ بی‌خط» ساخته‌ی ناصر تقوایی

***

  • جواد (پرویز پرستویی): فرمایشات فت و فراوون. اولندش کوچیک شوما، جواتم. جواتی کلک، جواتی کولی، جواتی سیاه، جواتی زاغی، جواتی خالدار. شغل شریف سیاکار. عاشق یه نخ سیگار. خاک پای بچه‌تهرونیای باحال، خصوصاً شوشیایی که چه؟ تو خط تهران استانبولن. دویومندش قیافه داد می‌زنی لارجی. عقش لوس‌آنجلسو، رِنگ باباکرم ناهید و قر کمر فتانه. پاست قرمز خورده، رفوزه‌ای که باشی، بی‌خیال. سیومندش به قول شاعر، با ما به از این باش که با خلق جهانی.

«آدم‌برفی» ساخته‌ی داود میرباقری

***

  • مرتضی (پیمان معادی): مامان خودتو نزن به اون راه. مأمور از درِ خونه بیاد تو، سه مرحله  خونه‌تو می‌گرده. اول می‌گرده جاهای دم دستیو نگاه می‌کنه. اگه پیدا کنه، می‌ره. اگه پیدا نکنه، دونه‌دونه موزاییکاتو چک می‌کنه ببینه کدومش لقه. به کاشیت شک کنه می‌ده از جا درش بیارن. به دیوار شک کنه می‌ده می‌ریزنش. به تلویزیونت شک کنه می‌ده خردش کنن. اگه فک کنه مواد تو خونه‌ست نمی‌تونه پیداش کنه، بیسیم می‌زنه سگ میارن هر کدومش دو برابر من. به زنای خونه شک کنن بیسیم می‌زنن پلیس زن میاد. چی داری می‌گی مامان تو؟! جون مادرت، جون هر کی که دوس داری نکن از این کارا.

«ابد و یک روز» ساخته‌ی سعید روستایی

***

  • مرتضی (پیمان معادی): ورداشته انقد شیشه رو چپونده قایم کرده می‌گه من فکر کردم تریاک بوده. خدایا منو گاو کن! تو هف جد و آبادت تریاکی بودن، تو فرق شیشه و تریاکو نمی‌دونی، نه؟!

«ابد و یک روز» ساخته‌ی سعید روستایی

***

  • جیم (کریس پرات): از اون نصیحتای «مسئول بار خردمند» بهم بکن. من این‌جا در فضا گم شدم.
  • آرتور ربات (مایکل شین): تو جایی که می‌خوای باشی، نیستی. احساس می‌کنی قراره جای دیگه‌ای باشی. حالا فرض کن می‌تونی یه بشکن بزنی و بری به یه جایی که می‌خوای. مطمئنم که باز همین احساس رو خواهی داشت: این‌که در جای درستی نیستی. نکته اینه که تو نباید این‌قدر به فکر جایی باشی که می‌خوای باشی، که فراموش کنی از جایی که هستی لذت ببری.
  • جیم: چی داری می‌گی؟
  • آرتور ربات: دست از نگران بودن برای چیزایی که اختیارشو نداری، بردار. زندگیتو بکن.

«مسافران» ساخته‌ی مورتن تیلدوم

***

  • کارلو (آندره‌آ اوچیپینتی): هر کسی می‌تونه توی بهار عاشق بشه اما باید دید توی روزای بارونی هم کنارت می‌مونه.

«خانواده» اثر اتوره اسکولا

 

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم