… ولی ماجرا به جای تمام شدن، ادامه پیدا کرد. دیگر سالی نبود که بگذرد و او در بیمارستان بستری نشود. فرزند پدر و مادری بود با عمری دراز و برادر مردی شش سال از خودش بزرگتر که هنوز به طراوت دورانی بود که در دبیرستان بسکتبال بازی می کرد، ولی سلامتی، او را در دهه ی هفتم زندگی ترک کرده بود و بدنش مدام در معرض تهدید بود. سه بار ازدواج کرده بود، چند معشوقه و بچه و شغل عالی داشت و می شد گفت که آدم موفقی بود ولی حالا طفره از مرگ مهم ترین مشغله ی زندگی اش شده بود و زوالِ جسمانی، تمام قصه اش.
توضیح: املای کلمات، فاصله گذاری ها، علائم و به طور کلی، ساختار نوشتاری این متن، عیناً از روی متن کتاب پیاده شده، بدون دخل و تصرف.
فکر میکنم می دونید که وودی آلن خیلی فیلیپ راث رو دوست داره.
در مصاحبه ای ،فیلیپ راث گفته بود کار های وودی آلن مزخرفه.در واقع حسی که وودی آلن نسبت به کار های راث داره رو،راث نسبت به کار های آلن نداشت! در یک مصاحبه با وودی،این قضیه رو بهش اطلاع دادند و خیلی ناراحت شد.
اگر در آینده به جایی رسیدم،اصلا دوست ندارم همچین حسی رو تجربه کنم! نمیدانم شما این اتفاق را تجربه کرده آید یا نه ؟!