تنها یک بار زندگی می کنیم …
خلاصه ی داستان: سروان کالتر، گرچه در آخرین مأموریتش، عملاً مُرده اما هنوز قسمتی از مغزش کار می کند. رؤسای او، تصمیم می گیرند توسط تکنولوژی پیشرفته ای به نام کد منبع، او را در قالب انسانی دیگر، به یک قطار بمب گذاری شده که قبلاً منفجر شده، بفرستند تا او بمب گذار را شناسایی کند تا بدین شکل از عملیات تروریستی دیگری که همان بمب گذار، در واقعیت و زمان حال، تدارک دیده، جلوگیری نمایند …
یادداشت: فیلم می گوید: آقایان! خانم ها! لطفاً قدر موقعیت ها را بدانید. قدر دقایقتان را بدانید. هر لحظه می تواند تجربه ای جدید باشد. به نظرم دیگر بهتر از این نمی شد چنین مضمونی را در یک چارچوب داستانی تنید و به نتیجه رساند. دانکن جونز که ظاهراً فیلم اولش “ماه”، فیلمی کالت و مهم محسوب می شود، در اینجا نشان می دهد که بسیار خوش قریحه و باهوش است. البته طبیعتاً فیلم نامه نویس، در صدر هرم این فیلم قرار می گیرد. داستانی نو و جذاب همراه با پیچ و خم هایی مناسب و نفس گیر، “کد منبع” را تبدیل کرده به اثری دیدنی و فوق العاده که حتی می شود چند بار دیگر هم نگاهش کرد. فیلم به خوبی، قلب داستان، یعنی همان جملات اولِ این نوشته را به موازات داستانِ هیجان انگیز خود، گسترش می دهد و اینگونه، چه در سطح و چه در عمق، توازن فوق العاده ای برقرار می کند تا به نتیجه ی نهایی برسد. تاکنون قهرمان های زیادی را در فیلم ها دیده بودیم که یک تنه، صدها آدم را از مرگ نجات می دهند اما حالا چیز متفاوتی می بینیم. اینبار یک انسان مُرده است که به قهرمان تبدیل می شود و فیلم دو لحظه ی غم انگیز دارد، یکی آنجا که ما به همراه کالتر متوجه می شویم او در واقع، در جنگ کُشته شده و اصولاً واقعی نیست و قسمت غم انگیزتر، جایی ست که با یک کات ناگهانی، متوجه می شویم، کسانی که هدایت این پروژه را به عهده دارند و کالتر را رهبری می کنند، کلمات او را نه مانند ما که صدایش را می شنویم، بلکه در واقع به شکل حروفی که روی مونیتور ظاهر می شود، می خوانند. اینجاست که به اوج تنهایی و وضعیت رقت بار کالتر پی می بریم. انسانی که دوست دارد زندگی کند اما دستش از همه جا کوتاه است. شاه بیت ایده های متنوع داستان هم، استفاده از آن کمدین مسافر قطار است که در انتها با شرط بندی عامدانه ی کالتر، قرار می شود تمام مسافران قطار را بخنداند تا بدین شکل، فیلم، تصویر فیکس شده ی چهره ی خندان آدم هایی را نشانمان دهد که گرچه تا چند لحظه ی دیگر، اثری از آن ها نخواهد بود اما دارند می خندند و لذت می برند.
این فیلم را در شبکه سه دیده ام…عالی بود.
در جواب پرسش زیر عکس: از خدا بابت تمام اشتباهات زندگی ام طلب بخشش می کنم و اگر بدونم هیچ راه برگشتی به زندگی نیست تسلیم مرگ خواهم شد اما اگر راه برگشتی باشد سرسختانه تلاش خواهم کرد.
۱۰ سال از این کامنت گذشته
و ده روز از کامنت تو
و یازده روز از کامنت تو
و ۳۷ روز از کامنت تو
و ۳۹ روز از کامنت تو
و ۷۸ روز از کامنت تو
و ۲۰ روز از کامنت تو😐
دو ماه و ۲۷ روز.
و ۴۷ روز از کامنت شما
و ۳ روز از کامنت شما
و ۱۳ روز از کامنت تو 🫡
جدید ترینتون کامنت منه!
جدید ترین کامنت.کامنت منه!
از من جدید ترینههه
من به فیلمهایی که لحظات غافلگیر کننده دارند ،خیلی علاقه دارم که یکی از خوبای این نوع فیلمها همین فیلم بود.
اون لحظاتی هم که با پدرش صحبت میکنه هم زیباست
و روزی ده سال هم از کامنت من هم خواهد گذشت و شاید سالهاست که نباشم، فاتحه نفرستید شاد باشید
چرا فک کردی برای هر خ.ری فاتحه میفرستیم ؟؟؟
کار خاصی نمیکنم(همونطور ک کل زندگیم نکردم)