نگاهی به فیلم داستان یک راهبه The Nun’s Story

نگاهی به فیلم داستان یک راهبه The Nun’s Story

  • بازیگران: آدری هپبورن ـ پیتر فینچ و …
  • فیلم نامه: رابرت اندرسون براساس داستانی از کاترین هولم
  • کارگردان: فرد زینه مان
  • ۱۴۹ دقیقه؛ محصول آمریکا؛ سال ۱۹۵۹
  • ستاره ها: ۲/۵ از ۵

زندگی علیه طبیعت

 

خلاصه ی داستان: گابی، دختری معصوم و زیبا، تصمیم می گیرد یک راهبه شود. او راه سختی پیش رو دارد …

یادداشت: اولین تصویر فیلم، دربردانده ی دیدگاه کلی نویسندگان و کارگردان این فیلم درباره ی داستان است: تصویر مناره های بلند کلیسا بروی آب های “لرزانِ” رودخانه. گابی خود را آماده می کند تا به دنیای جدیدی پا بگذارد. دنیایی که پدرش درباره ی آن می گوید: (( وقتی از اون در بری تو، آرزوهای شخصی ت از بین می ره. )) اما گابی که انگار تصمیم جدی گرفته، خودش را به پشت آن درهای سنگین و بزرگ می رساند و تأکید کارگردان، به روی باز و سپس، پشت سر راهبه های جدیدالورود، بسته شدنِ این درها، همان دیدگاه کلی را گوشزد می کند. دیدگاهی که در آن دنیایی تصویر می شود که شخص باید خودش را دائم متهم کند، برای هر حرکت، هر احساس و جزئی ترین رفتار طبیعی، دائم خودش را گناهکار بداند. جمله ای که مادر مقدس ( و این بازی با کلمات، قرن هاست که میلیون ها انسان را سرگرم خودش کرده است ) رو به راهبه های جوان می گوید، تکه ی دیگری ست از ایدئولوژی سازندگان اثر. مادر مقدس رو به دخترها، زندگی آنها در صومعه را “زندگی علیه طبیعت” توصیف می کند. نگاه تمناکننده ی گابی در حین مراسم مذهبی، به سینه ی پرموی آن مرد سیاهپوست، حکایت از میلی طبیعی دارد که باید در پس کلماتی اساساً بی معنا، سرکوب شود. وقتی گابی، تصمیم به خروج از صومعه می گیرد، چهره ی خسته و انگار پیرش، آن چیزی نیست که در ابتدا از او دیده بودیم؛ دختری زیبا، معصوم و جذاب.

 چهره ی درهم شکسته ی گابی، وقتی همه ی آرزوهای شخصی اش را از بین رفته می بیند ...

چهره ی درهم شکسته ی گابی، وقتی همه ی آرزوهای شخصی اش را از بین رفته می بیند …

۱۷ دیدگاه به “نگاهی به فیلم داستان یک راهبه The Nun’s Story”

  1. شیرین گفت:

    با سلام لازم بود یک نکته در مورد قسمتی از نقد اصلاح شود: گبی زمانی به آن سینه پرمو نگاه میکند دلیل دارد: قبل از مرگ یکی از راهبه ها، آن راهبه به گبی گفته بود حاضر است همه چیزش را بدهد تا آن مرد سیاهپوست تغییر دین دهد، و متاسفانه یا حوشیحتانه زمانی به آرزویش می رسد که کشته می شود و آن مرد سیاهپوست می بیند که گبی و دیگر مذهبیان به جای آنکه در صدد تلافی باشند چون دینشان گفته می بخشند بنابراین در مراسم کریسمس حضور پیدا می کند و نغییر دین می دهد ئ دیگر آن گردنبند که علامت دین خودش است را در گردن ندارد این آن تغییری است که گبی به نگاه می کند نه آنکه به فکر امیال نفسانی ، آنهم در کلیسا افناده باشد!!!!!!

    • damoon گفت:

      ممنون از شما. البته من هنگام دیدن فیلم، متوجه این موضوع نشدم و از آنجایی که مدت زیادی هم از دیدنش می گذرد، جزئیات را به خاطر نمی آورم. اما در هر صورت، حتی با توجه به صحت گفته ی شما، مفهومِ کلی نوشته ی من نقض نمی شود.

    • حسین گفت:

      احسنت به دقت نظر شما

    • بهزاد الماسی گفت:

      سلام
      خانم یا آقای شیرین به نکته ای اشاره کردند که کاملا درسته ، اینکه در مراسم عید ؛ خواهر لوک به سینه ی مرد بومی نگاه می کند تحقق آرزوی راهبه ای هست که به قتل رسیده .
      از این جهت ، برداشت منتقد محترم از این صحنه کاملا اشتباه است و هرگز نباید آن را در تبیین شخصیت خواهر لوک تصور و به عنوان دلیلی برای ترک وی از دنیای راهبگی تلقی کرد .

      به نظر می رسد که قصد فرد زینه مان که دلایل کافی برای بزرگی او در تاریخ سینما وجود دارد ؛ از ساختن این فیلم این باشد که : عبادت عملی و در خدمت مردم بودن و گره از کار مردم گشودن بر دیگر انواع عبادت ، ارجحیت دارد .
      هر چند او به هیچ وجه اهمیت دعا کردن و خلوص نیت و پاکدامنی را ، نادیده نمی گیرد ؛ اما صرف داشتن قلبی مهربان و زبانی لبریز از شکر خدا را هم شرط کافی برای رستگاری نمی داند .

    • فاطمه گفت:

      واقعا افرین به دقتتون

  2. شیرین گفت:

    بله نقد شما به طور کلی یک نقد نشانه شناختی بود (از صورت به معنی مطلب رسیدن)که به جز نکته ای که گفتم با آن موافقم … کلا زندگی راهبه ها در این فیلم منو یاد قوانین سخت مرتاضها در هندوستان انداخت که از طریق یک برنامه منظم محدود کردن خواهشها و تمایلات انسانی و کلا نفس، روح درونی را به اوج می رسانند، به نظر من گبی تا آخر در این امتحان سربلند بود چون اگر به خواست خودش بود شاید تا ابد در کسوت ظاهری روجانیت می ماند. بالاخره جوانیشو و همه چیزش رو در این راه داده بود، کسی هم جر خدا از درونش خبر نداشت و کلا هم راهبه ای بسیار بسیار موفق بود و افتخار آفرین، اما برای آخرین بار خواست خودش رو در راه خدا و برای خفظ شأن لباس و مقامش فربانی کرد (با علم بر شناخت کامل خودش و اینکه با وجود تمامی تلاشهاش امکان اصلاحش بیش از این نیست ) بنابراین همان طور که اول فیلم عشق زمینی خودش را با درآوردن انگشتر نامزدی، ترک میکنه تا قدم در راه درست تری بگذاره این بار در آخر فیلم بعد از حدود – اگه اشتباه نکنم – ۱۷ سال به عنوان انصراف از عروس کلیسا بودن انگشتر خود رو درمیاره و ازدر کلیسا خارج میشه گبی آدمیه که هر کار میکنه از اعماق قلبش و با عشق انجام میده ، بی آنکه اعمالش با فریب آلوده باشه، مهم نیست چقدر وقت و جوانیشو گذاشته یا چقدر فداکاری کرده : راه درست تنها راه رفتنه….شاید از اول طرح زندگیش یک پرستار خوب شدن بود تا یک راهبه خوب شدن ، چنانچه در آخر فیلم خودش به مادر روحانی اعتراف میکنه که رسیدن به در دل و ناراحنیهای مردم براش تقریبا همیشه نسبت به انجام فرائض دینی مقدم بوده … اگر الان از کلیسا بیرون میاد باز نه به خاطر آنکه دنبال امیال نفسانی باشه بلکه مرگ پدرش توسط دشمن کمک کرده که خودش و اهدافش را بهتر بشناسه ، پس موندنش بیش ار این جایز و شایسته نیست…..
    در رابطه با عوامل سازنده فیلم و
    به نظر من یکی از درخشان ترین بازیهای ادری هیپبورن در تمام دوران کاریش محسوب میشه نمایش درگیری دائم با خود برای اصلاح نفس، برای شایسته بودن عنوان راهبه و حفظ شان مقام لباس روجانیت، همه و همه رو چنان به دقت به تصویر میکشه که همان سال برای این فیلم نامزد اسکار میشه …به نظر من گرچه – جدای از موضوعات داستانها-تقریبا تمامی فیلمهای هیپبورن از لحاظ بازی وی به نوعی شاهکار محسوب میشن اما این فیلم به اضافه بانوی زیبای من و صبجانه در تیفانی راسهای مثلث کل بازیهای اون رو تشکیل میدن ….فرد زینمان به عنوان کارگردان فیلم که نیاز به معرفی نداره : کسی که نه تنها به عنوان بهترین کارگردان برای این فیلم نامزد بهترین کارگردان سال شد بلکه در سابقه خود تا سال ۹۷ که فوت کرد به طور کلی حدود ۷ بار دیگر برای فیلمهای مختلف نامزد این جایزه شد و ۳ بار موفق به برد شد. نقش دکتر رو پیتر فنچ یکی دیگه از بازیگران مطرح بریتیش آن زمان بازی کرده که تا سال ۱۹۷۷ که از دنیا رفت نه تنها ۷ بار جایزه بفتا را از آن خود کرد بلکه در کارنامه خود یک نامزدی و یک برد جایزه اسکار راهم داره…کلا دیدن این فیلم بسیار زیبا رو که قدم بخ قدم آن همراه شدن با گبی جهت خودشناسیه و بر اساس یک داستان واقعی هم هست به همه توصیه میکنم

  3. منصور گفت:

    سلام من میخواهم بایک راهبه که سالها در این کاره وصاحب تجربه است گفتگو کنم این ایمیل منه maseh1153@yahoo.com

  4. parsa گفت:

    بنام خدا ومسیح دوست دارم سنت و مسیحیت را در دورانی که همه چیز مرده است تنها زنده مسیح است که تبلور میکند انهایی که در راهب یا راهبه میشوند در وهله اول بسیار جذاب و عالی است با مشکلاتی که در خود دارد چون از دنیای شیطانی وزیرین به یک دنیای دیگری سیر میکنی ولیبعد از مرور زمان مشکلات بالاخص شهوت با کوچکترین روزنه ورود پیدا میکند وتمام محبت وعشق جایش را به شهوت ونفسانیات میدهد ودگر سخت میشود وراهبه شدن کار هر کس نیست و ومن خیلی دوست داشتم یک خدمتی هم من مثل انها میکردم فقط همین که در کنار انها بودم برای دنیا واخرت من با مسیح کافی بود امین

    • hi گفت:

      سلام اینکه میگن مسیح متولد سال اژدهاست راسته؟ و اینکه ایا روح خدا به صورت کامل در مسیح دمیده شده یعنی او خداست؟؟

      • یلدا گفت:

        نمیدونم این پست شما شوخی هست یا جدی. ولی اگر جدی هست بایدبگم که اختصاص دادن هر سال به یک نماد حیوان مربوط به طالع بینی چینی هست و هرکسی می تونه نماد سال تولدش رو پیدا کنه. شما هم اگه سال تولد دقیق مسیح رو بدونید می تونید بشمرید و اون رو پیدا کنید.
        در مورد سوال دوم طبق منابع دینی به هر جنینی در داخل بدن مادرش روح خدا دمیده می شه . یعنی خصایص انسانی پیدا می کنه. بقیه توضیحات دینی هست که هرکس با توجه به اعتقاداتش می تونه دربارش نتیجه گیری کنه.
        پیشنهاد می کنم بیشتر دربارش بخونید

  5. دوستان گفت:

    بعضی از دوستان عزیز انگار این داستانها رو باور میکنن. دوستان بدونید بزرگترین دشمن انسان خود انسانه وقتی که راه بد رو انتخاب میکنه و شیطان موجودی ضعیف و ناتوانه در برابر آدمهای خوب. هرگز و هیچ وقت نمیتونه به دنیای ما راه پیدا کنه مگر وقتی کار زشتی انجام میدیم تازه باز هم نمیتونه دخالتی در زندگی ما بکنه.
    پس با توکل به خدا با خیال راحت زندگی کنید و شاد باشید و دیگرانه رو شاد کنید. و این فیلمها رو فقط برای هیجانش ببینید.
    من این فیلم رو دیدم انصافاً قشنگه ولی به پای جنگیر نمیرسه.

    • سیامک گفت:

      بنده خدا؛ شما انگار بدون اینکه مطلب اصلی بحث رو خونده باشی این نظر رو نوشتی. این نظرات راجع به فیلم داستان راهبه ۱۹۵۹ فرد زینه مان و نه فیلم ترسناک راهبه ۲۰۱۸ نوشته شده که شما اون رو با جن گیر مقایسه کردی 🙂

  6. فریبا گفت:

    من فیلم رو الان دیدم
    خیلی به دلم نشست
    چقدر راهبه بودن پرمشقت بود

  7. حسین گفت:

    تاکی به تمنای وصال تو یگانه
    اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
    خواهد به سر آید، شب هجران تو یانه؟
    ای تیر غمت را دل عشاق نشانه

    جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه

    رفتم به در صومعهٔ عابد و زاهد
    دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد
    در میکده رهبانم و در صومعه عابد
    گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد

    یعنی که تو را می‌طلبم خانه به خانه

    روزی که برفتند حریفان پی هر کار
    زاهد سوی مسجد شد و من جانب خمار
    من یار طلب کردم و او جلوه‌گه یار
    حاجی به ره کعبه و من طالب دیدار

    او خانه همی جوید و من صاحب خانه

    هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو
    هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو
    در میکده و دیر که جانانه تویی تو
    مقصود من از کعبه و بتخانه تویی تو

    مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه

    بلبل به چمن زان گل رخسار نشان دید
    پروانه در آتش شد و اسرار عیان دید
    عارف صفت روی تو در پیر و جوان دید
    یعنی همه جا عکس رخ یار توان دید

    دیوانه منم من که روم خانه به خانه

    عاقل به قوانین خرد راه تو پوید
    دیوانه برون از همه آیین تو جوید
    تا غنچهٔ بشکفتهٔ این باغ که بوید
    هر کس به زبانی صفت حمد تو گوید

    بلبل به غزلخوانی و قمری به ترانه

    بیچاره بهائی که دلش زار غم توست
    هر چند که عاصی است ز خیل خدم توست
    امید وی از عاطفت دم به دم توست
    تقصیر خیالی به امید کرم توست

    یعنی که گنه را به از این نیست بهانه

    یا الله

  8. محمد گفت:

    به نظر من اصلا فیلم جالبی نبود روند کند و خسته کننده و بدون داستان فقط آدری هپبورن در حال قدم زدن با لباس راهبه نشون میده شاید هم علتش اینه که تو ایران کلیسا و راهبه مطرح نیست خود هپبورن هم در ایران به خاطر فیلم بانوی زیبای من مطرح شد که اگه این فیلم رو هم بازی نمی کرد به جز چهره اش دلیل دیگه ای برای ماندگاری و مطرح شدنش نبود هپبورن به نسبت بازیگرای دیگه خیلی کم فیلم بازی کرد و در جوانی بازیگری رو کنار گذاشت.

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم