در جلدِ او
خلاصه ی داستان: جین که در حال نوشتن رمان جدیدش است کم کم حس می کند دارد عوض می شود!!!
یادداشت: ایده ی عجیب و غریب داستان به اندازه ی کافی، تا یک جاهایی تماشاگر را درگیر می کند. داستانِ نویسنده ای که به بن بست خورده و مرز بین خیال و واقعیت را طی می کند، بارها و بارها به عناوین مختلف ساخته شده اما در اینجا آن ایده ی مرکزی جذاب و البته تمهیدات بصری فوق العاده ی کارگردان، باعث شده حدوداً پنجاه دقیقه ی ابتدایی داستان را با کنجکاوی دنبال کنیم تا بفهمیم بالاخره ماجرا چیست و این تغییر چهره دادن ها به کجا می خواهد برسد. برای اولین بار است که می بینم ایده ی ” به جلد شخصیت دیگری فرو رفتن” به این شکل جذاب اجرا می شود. اما از دقیقه ی پنجاه به بعد، دیگر همه چیز قر و قاطی می شود. اصلاً نمی توان فهمید کی به کی و چی به چیست! ریتم فیلم، کند و داستان، سردرگم و زیادی ابهام آمیز می شود که دلزدگی را به دنبال دارد. یکی از قسمت های خوب فیلم تیتراژ ابتدایی آن است که با مضمون اثر همخوانی فوق العاده ای دارد؛ تصاویر جین در حمام در حالیکه چهره اش بسیار محو و تکه تکه، در آینه های فراوانِ کوچکِ داخل حمام انعکاس دارد، دقیقاً به مفهوم اصلی اثر می پردازد؛ زنی که چیزی از گذشته اش به خاطر ندارد و کم کم انگار خودش را هم فراموش خواهد کرد.
پاسخ دادن