نگاهی به فیلم چنگ برمه ای The Burmese Harp

نگاهی به فیلم چنگ برمه ای The Burmese Harp

  • بازیگران: شوجی یاسویی ـ تاکه توشی نایتو ـ رنتارو میکونی و …
  • فیلم نامه: میچیو تاکه یاما براساس رمانی از ناتّو وادا
  • کارگردان: کُن ایچیکاوا
  • ۱۱۶ دقیقه؛ محصول ژاپن؛ سال ۱۹۵۶
  • ستاره ها: ۳/۵ از ۵

چنگ و جنگ

خلاصه ی داستان: سربازان ژاپنی در خاک برمه، بر علیه انگلیسی ها می جنگند. در میان دسته ی سربازان ژاپنی، میزوشیما، تنها سربازی ست که چنگ می نوازد و در زمان های خطیر، موجب آرامش سربازان دیگر می شود. او که همه جا چنگ خود را همراه دارد، بعد از تسلیم شدنِ نیروهای ژاپنی به نیروهای انگلیسی، مأمور می شود تا خودش را به آخرین دسته سربازان ژاپنی که همچنان مشغول جنگیدن هستند، برساند و به آن ها اطلاع بدهد که همه چیز تمام شده است … (بیشتر…)

پیکتوگرام های سینمایی

پیکتوگرام های سینمایی

پیکتوگرام یا تصویر نگاشت، تصویری ست بسیار ساده و مختصر  که بازتاب دهنده ی یک شعار خاص، یک اخطار خاص و یا یک مفهوم خاص است. به عبارت ساده تر یک نوع زبان تصویریِ همه فهم، که در همه جای دنیا هم یک معنا بدهد. یک جور نشانه است. یک زبان جهانی ست. همین تابلوی های « سیگار ممنوع » یا مثلاً « ورود حیوانات ممنوع » را که دیده اید؟ آن ها هم یک نوع پیکتوگرام هستند. حالا وقتی قرار باشد برای فیلم های سینمایی، پیکتوگرام بکشیم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ عکس هایی که در ادامه می آیند، پیکتوگرامِ چند فیلم مختلف هستند. حتماً تیزهوشیِ طراحان این تصاویر را تحسین خواهید کرد. مثلاً من که خودم به شخصه از پیکتوگرام « بازگشت ناپذیر » گاسپار نوئه یا « روانی » آلفرد هیچکاک خیلی لذت بردم. شما چطور؟ (بیشتر…)

نگاهی به فیلم جاذبه Gravity

نگاهی به فیلم جاذبه Gravity

  • بازیگران: ساندرا بولاک ـ جرج کلونی
  • فیلم نامه: آلفونسو کوآرون ـ جوناس کوآرون
  • کارگردان: آلفونسو کوآرون
  • ۹۱ دقیقه؛ محصول آمریکا؛ سال ۲۰۱۳
  • ستاره ها: ۴ از ۵

باید خورشید را بر روی رود گنگ ببینی …*

خلاصه ی داستان: رایان، دانشمند فضانوردی ست که به دلیل سانحه ای فضایی، هم همسفرانش را از دست می دهد و هم سفینه اش را. حالا او تک و تنها، در میان  فضای لایتناهی، باید راه نجاتی برای خود پیدا کند … (بیشتر…)

یک یادداشت

یادداشت نگارنده بر فیلم « الیسیوم » ساخته ی نیل بلومکامپ محصول ۲۰۱۳ در « یک پزشک » ( اینجا )

بخشی از رمان « کودک ۴۴ » اثر تام راب اسمیت

ماریا تا شب صبر کرد، سپس درِ جلویی خانه اش را باز کرد. حساب کرد گربه اش در پوشش تاریکی بخت بهتری دارد بی آنکه دیده شود به جنگل برسد. اگر کسی از اهالی دهکده آن را می دید، شکارش می کرد. حتی حالا که تا این اندازه به مرگ نزدیک شده بود، فکر اینکه گربه اش کشته شود، ناراحتش می کرد. خود را با علم به اینکه معجزه از گربه اش محافظت می کند، آسوده کرد. در جایی که مردان بالغ کلوخه های روی زمین را با امید به پیدا کردن مورچه یا تخم حشره ای می جویدند، بچه ها مدفوع اسب را به امید یافتن سبوس هضم نشده ی جو برمی داشتند و زنان بر سر تصاحب استخوان با هم می جنگیدند، مطمئن بود هیچ کسی باور نمی کند که گربه ای هنوز زنده باشد.

توضیح: املای کلمات، فاصله گذاری ها، علائم و به طور کلی، ساختار نوشتاری این متن، عیناً از روی متن کتاب پیاده شده، بدون دخل و تصرف.

پی نوشت: شاید یکی از جذاب ترین و هیجان انگیز ترین رمان هایی باشد که در طول عمرم خوانده ام. نویسنده چنان با چیره دستی، وقایع را کنار هم چیده که یک لحظه هم نمی توانید مکث کنید. هر فصل کتاب، چنان غافلگیرتان می کند که مجبور می شوید بلافاصله فصل بعدی را آغاز کنید. این کتاب یک سینمای خالص است، یک تریلر جذاب و پرکشش. شما هر صحنه ی این رمان را می توانید پیش چشم مجسم کنید چنانکه انگار در حال دیدن فیلمی هستید. بیخود نیست که در سال ۲۰۰۸، ریدلی اسکات حقوق کتاب را خرید تا فیلمی از رویش بسازد که نتیجه اش اثری  ست به همین نام و به کارگردانی دانیل اسپینوسا ( کارگردان خانه ی امن ) که  در سال ۲۰۱۴ به اکران خواهد رسید. فقط امیدوارم که فیلم خوبی از آب در بیاید. این کتاب به خصوص برای فیلم نامه نویسانی که مشکل داستانپردازی دارند، آموزنده خواهد بود.

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم