شماره‌ی ۲۷ مجله‌ی «فیلم امروز»

شماره‌ی ۲۷ مجله‌ی «فیلم امروز»

در شماره‌ی جدید «فیلم امروز» که همین امروز منتشر شد، یادداشتی مفصل نوشته‌ام بر یکی از مهم‌ترین فیلم‌های سال اخیر سینمای ترکیه، روزهای سوزان، که امین آلپر، یکی از مهم‌ترین فیلم‌سازان ترک، نوشته و کارگردانی‌اش کرده است. من این فیلم را در اولین دورهمی‌ فیلم‌بینی پردیس سینماشمیران برای مخاطب‌ها به نمایش گذاشتم و درباره‌اش مفصل حرف زدم. به‌جرات می‌توانم بگویم اولین کسی بودم که این فیلم را برای تماشا معرفی کردم و خوشبختانه بعد از این معرفی زیرنویس فارسی‌اش هم مهیا شد. تماشای فیلم را توصیه می‌کنم، بعدش اگر حال و حوصله داشتید، مطلب من را هم بخوانید. ضرر ندارد.

.

فیلم‌های برتر ماه قبل

ـ ملکه‌ی سرخ The Scarlet Empress (یادداشت)

ـ ستاره‌ها: ۵ از ۵

 

و (اینجا) درباره‌ی این فیلم‌های قابل تحمل:

ـ جنگ جهانی سوم

ـ  دل‌بُریده (Ghosted)

ـ خفه کردن (Chokehold)

ـ همه‌ی دوستانم از من متنفرند (All My Friends Hate Me)

ـ کشور پهناور (The Big Country)

ـ قانون و نظم (Law and Order)

نگاهی به  فیلم ملکه‌ی سرخ The Scarlet Empress

نگاهی به فیلم ملکه‌ی سرخ The Scarlet Empress

  • بازیگران: مارلنه دیتریش ـ جان لاج ـ لوییس درزر و …
  • نویسندگان فیلم‌نامه: مانوئل کومروف ـ النور مک‌گری
  • کارگردان: جوزف فن اشترنبرگ
  • ۱۰۴ دقیقه؛ محصول آمریکا؛ سال ۱۹۳۴
  • ستاره‌ها: ۵ از ۵

.

مصایب سوفیا

.

مادر سوفیا برخلاف رضایت او، در آرزوی این است که دخترش ملکه شود. چند سال بعد، وقتی ملکه‌ی دربار روسیه، سوفیا را برای شاهزاده خواستگاری می‌کند، گویا به آرزوی مادر جامه‌ی عمل پوشانده می‌شود اما آن‌ها بی‌خبر از این هستند که ورود به دربار، ترس و نابودی را به همراه خواهد داشت…

(بیشتر…)

از میان فیلم‌ها؛ سی‌وهشت

از میان فیلم‌ها؛ سی‌وهشت

آقای هریگن (دونالد ساترلند): ارزش واقعی پول به ثروتی که میاره نیست. ارزش واقعی پول به قدرتیه که همراهشه.

«گوشی آقای هریگن» ساخته‌ی جان لی هنکاک (بیشتر…)

کوتاه درباره‌ی چند فیلم؛ نودوپنج

کوتاه درباره‌ی چند فیلم؛ نودوپنج

۱

  • نام فیلم: جنگ جهانی سوم
  • کارگردان: هومن سیدی
  • محصول: ۱۴۰۱

شکیب، کارگری ساختمانی‌ست که استخدام می‌شود تا همراه یک گروه بزرگ، برای فیلمی سینمایی که قرار است درباره‌ی هیتلر باشد، دکور بزند. او که زندگی آشفته‌ای دارد، دختر ناشنوای موردعلاقه‌ی خود را از دست دو مرد نجات می‌دهد و در زیرزمین خانه‌ای که یکی از خانه‌های دکوری برای فیلم‌برداری محسوب می‌شود، پنهان می‌کند…

از همان پوستر، نام و گریم محسن تنابنده، می‌توان حدس زد که در فکر سیدی چه می‌گذرد و قرار است کار را به کجا بکشاند. هر چند نیمه‌ی خسته‌کننده‌ی اولِ داستان، جایش را به نیمه‌ی دومی می‌دهد که به دلیل ماجرای دختر ناشنوا، کمی جذاب‌تر است، اما این باعث نمی‌شود کلیت عبوس و ریتم کند فیلم برطرف شود. سیدی می‌خواهد به درون تیره و تار انسان‌ها نظر بیندازد و تلاش می‌کند این کار را با ایده‌ای عجیب به خورد بیننده بدهد، اما موفق نمی‌شود و یکی از دلایلش این است که عصبیت جاری در لحظه‌لحظه‌ی فیلم، تمام انرژی درونی‌اش را می‌گیرد و اجازه‌ی ارتباط و ته‌نشینی شخصیت‌ها و داستان‌شان را به مخاطب نمی‌دهد؛ فیلم، مخاطب را لحظه‌ای با خودش تنها نمی‌گذارد.

نگاه سیدی به مناسبات پشت صحنه‌ی سینما هم هر چند فضایی غریب به کلیت کار بخشیده و گاهی طنزی سیاه نیز همراهی‌اش می‌کند اما با آن کارگردانِ عجیبِ داستان که شبیه مافیای سیسیل می‌ماند و فیلمی که معلوم نیست برای کجا و به چه دلیلی درباره‌ی هیتلر ساخته می‌شود، نمی‌تواند جای درستی در ذهن مخاطب پیدا کند. بله؛ می‌دانم قرار بوده فضایی غریب و مرموزطور خلق شود، اما خب نمی‌شود! می‌ماند محسن تنابنده که فیلم متعلق به اوست. او خودِ هیتلر است! (بیشتر…)

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم