ایدهآل من…
ایدهآل من، یک عشقبازی توضیفنشدنی بود. اما حتی همان هم من را میترساند. به رندی و چندین نفر دیگر علاقهای پنهانی داشتم، اما هیچگاه به جایی نرسید. آه، بخشهای تحتانی بیچاره من، مثل یک بچهای در پوشک، زیر لباسزیرهای ضخیم و گن جمعکننده قدیمی مادرم قنداق شده بودند. رژ لب را به خاطر شیک بودنش نه، بلکه به خاطر آن میزدم که لبهای بیآرایشم با نوک سینههایم همرنگ بود. در ۲۴ سالگی برجستگیای وجود نداشت تا به تصوری از بدن برهنهام کمکی بکند.
.
توضیح: املای کلمات، فاصلهگذاریها، علائم و به طور کلی ساختار نوشتاری این متن عیناً از روی متن کتاب پیاده شده است.
.
پینوشت:این رمان را که خانم مشفق (حاصل ازدواج مادری کروات و پدر ایرانی و با ملیت آمریکایی) نوشته، در نظر من بسیار لوس و پرمدعا و خستهکننده و کشدار بود. چنان که از روی جلدش هم پیداست، برندهی جایزه هم شده اما تجربه ثابت کرده که زیاد نباید به جوایز اعتماد کرد. رمان پر از صحنههای اروتیک است که ترجمهاش به فارسی، خیلی عجیب به نظر میرسد. ظاهراً که سانسوری در کار نیست. من البته چاپ اولش را خریدم. در چاپهای بعدی، معلوم نیست چه بلایی سرش بیاورند. اینها را گفتم اما لطفاً برای خریدنش مشتاق نشوید!
.
آخرین دیدگاهها