نگاهی به فیلم «چشم‌وگوش‌بسته»

نگاهی به فیلم «چشم‌وگوش‌بسته»

  • بازیگران: امین حیایی ـ بهرام افشاری ـ آناهیتا درگاهی و…
  • نویسنده: هما بذرافشان
  • کارگردان: فرزاد مؤتمن
  • ۹۳ دقیقه؛ سال ۱۳۹۷
  • ستاره ها: ۲/۵ از ۵
  • این یادداشت در شماره ۵۶۴ مجله «فیلم» منتشر شده است
  • رسم الخط این یادداشت بر طبق رسم الخط مجله «فیلم» تنظیم شده است

.

کپیِ خوب یا اریژینالِ بد؟

.

خلاصه داستان: شب‌خیز (امین حیایی) که ناشنواست، در یک داروخانه کار می‌کند. یک روز مردی مشکوک با یک کیف به مغازه او می‌آید و در حالی که شب‌خیز حواسش سمت دیگری‌ست و صدایی هم نمی‌شنود، مرد مشکوک کیف را داخل مغازه پنهان می‌کند. در همین لحظه زنی چرم‌پوش (آناهیتا درگاهی) وارد مغازه می‌شود و مرد را می‌کشد اما نمی‌تواند کیف را پیدا کند. شب‌خیز در آخرین لحظه‌ای که زن چرم‌پوش از مغازه بیرون می‌رود، تنها موفق می‌شود کفش‌های او را ببیند. در ادامه سعید (بهرام افشاری) که نابیناست برای استخدام شدن به داروخانه می‌آید. در حالی که یکی نابیناست و دیگری ناشنوا، برقراری ارتباط بسیار سخت پیش می‌رود تا زمانی که هر دو متوجه می‌شوند جسدی روی زمین افتاده است. آن‌ها تا به خودشان بیایند، پلیس سر می‌رسد و به جرم قتل بازداشت‌شان می‌کند. پلیس حرف‌های نامفهوم این دو مرد را باور نمی‌کند تا این که آن‌ها طی یک اتفاق از دست پلیس فرار می‌کنند و تصمیم می‌گیرند خودشان به دنبال خلافکارها بیفتند و پرده از راز آن کیف بردارند… (بیشتر…)

نگاهی به فیلم «چاقی!»

نگاهی به فیلم «چاقی!»

  • بازیگران: علی مصفا ـ حمید فرخ‌نژاد ـ لادن مستوفی ـ مهسا کرامتی و …
  • نویسنده و کارگردان: راما قویدل
  • ۹۰ دقیقه؛ سال ۱۳۹۱
  • ستاره‌ها: ۲/۵ از ۵
  • این یادداشت در شماره ۵۶۳ مجله «فیلم» منتشر شده است
  • رسم‌الخط این یادداشت بر طبق رسم‌الخط مجله «فیلم» تنظیم شده است

.

لاغرِ بامزه!

.

خلاصه داستان: شغل امیر نریمان (علی مصفا) صداگذاری روی فیلم‌هاست. مشکل او اضافه وزنی‌ست که باعث شده در زندگی روزمره دچار دردهایی مانند درد زانو شود. او به عنوان کار جدید، صداگذاری فیلم جدید رامین (حمید فرخ‌نژاد) را بر عهده گرفته است. رامین کارگردانی‌ست که سال‌ها با امیر دوست است و برای صداگذاری روی تمام فیلم‌هایش از امیر استفاده می‌کند. رامین که کارگردان آشفته‌ای به نظر می‌رسد، برای بار چهارم قصد دارد با دختری کوچکتر از خودش به نام شادی (مهسا کرامتی) ازدواج کند. امیر و همسرش بهار (لادن مستوفی) به عنوان دوستان قدیمی رامین، موافق این ازدواج نیستند. اما وقتی قرار می‌شود شادی برای گفتنِ نریشنی برای فیلم رامین به استودیو بیاید، امیر کم‌کم با شنیدن نریشن عاشقانه زن، احساس عشق می‌کند. او که زندگی پرافت‌وخیزی ندارد و به نظر می‌رسد با وجود همسری «بساز» و آرام، از حال و اضاعش به تنگ آمده است، به سمت شادی کشیده می‌شود و زمانی هم که رامین برای شرکت در یک جشنواره خارجی به مسافرت می‌رود، امیر فرصت را مغتنم می‌شمارد تا بیش از پیش به شادی نزدیک شود. این در حالی‌ست که بهار متوجه تغییر رفتارهای امیر شده است و سعی می‌کند سر از کار او در بیاورد … (بیشتر…)

نیم‌نگاهی به فیلم «مطرب»؛ آشفته و مبهم

نیم‌نگاهی به فیلم «مطرب»؛ آشفته و مبهم

وقتی فیلمی (کمدی یا جدی) از همان ابتدا با مخاطب قرارداد می‌بندد که قرار است داستانی شخصیت‌محور تعریف کند، مجبور است و «باید» ریزه‌کاری‌ها را رعایت کند. این یعنی با یک فیلم صرفاً حادثه‌محور طرف نیستیم که از قیدوبند شخصیت‌پردازی‌های سفت‌وسخت و چفت‌وبست‌دار رها باشد. این جا باید هر چیزی، دلیل چیز دیگری باشد و شخصیت‌ها را در طول داستان، بیش‌تر بشناسیم. مطرب از همان ابتدا چنین قانونی با تماشاگر می‌گذارد اما رعایتش نمی‌کند. لطفاً شما به این پرسش‌ها جواب بدهید: فؤاد (کیایی) در خانه‌ی نازان، آن خواننده‌ی مشهور ترک چه می‌کند؟ نازان روی چه حسابی او را در خانه‌اش جا داده که با کارهای مشکوک فؤاد هم حتی عذر او را نمی‌خواهد؟ چرا ابراهیم (پرستویی) و زیبا (شاکردوست)، این‌قدر خنگ هستند که متوجه نمی‌شوند فؤاد در استانبول است و آمریکا نیست؟ زیبا دقیقاً چه مشکلی دارد که برای رفتن سر و دست می‌شکند؟ ما چه چیزی از مشکل‌اش دیده‌ایم که باورش کنیم؟ او در دوره‌های زنانه شرکت می‌کند، برای زن‌ها می‌خواند، پول هم در می‌آورد و حتی روابطی هم دارد، پس دیگر مشکل چیست؟! اصلاً چه‌طور می‌توانیم باور کنیم ابراهیم خواننده است و عشق به این کار دارد؟ کجا این عشق را دیده‌ایم؟ عشق فؤاد به خوانندگی کجاست؟ چرا چیزی نمی‌بینیم؟ و… (بیشتر…)

نگاهی به مسعود فراستی به بهانه‌ی اکران «سمفونی نهم» و انیمیشن «بنیامین»!

نگاهی به مسعود فراستی به بهانه‌ی اکران «سمفونی نهم» و انیمیشن «بنیامین»!

راستش من نه مسعود فراستی را می‌شناسم و نه اصلاً بیننده‌ی برنامه‌ی «هفت» هستم. البته که حرف‌های فراستی را شنیده‌ام و به نظرم سی‌چهل درصد از نقدهایش از روی غرض و ناجوانمردانه است و باقی کاملاً درست، حالا گیریم لحنش در بیان این نقدها فیلم‌ساز و مخاطب را چندان راضی نکند. او به خیلی از فیلم‌ها به‌درستی می‌گوید «مزخرف» و بدون تعارف هم می‌گوید و خیلی‌وقت‌ها هم از فیلم‌هایی طرفداری می‌کند که آدم را در نگاه مستقل او به شک می‌اندازد. خیلی‌ها از او متنفرند و حتی «روانی» می‌خوانندش و البته طرفدارهایی هم دارد که من با هر دو جبهه برخورد و صحبت داشته‌ام و هر کدام دلیل خودشان را برای تنفر و طرفداری دارند که خودشان می‌دانند. اما فارغ از تمام این‌ها، فراستی، واژه‌ای را وارد نقد سینمایی کرد که ماندگار شد: «فیلم ماقبل نقد». عرض کردم که من کاری به شخصیت فراستی و حرف‌هایش ندارم، اما به نظرم این واژه، برای خیلی از فیلم‌ها کاربرد دارد. (بیشتر…)

نیم‌نگاهی به فیلم «مسخره‌باز»؛ ایرانی‌بازی

نیم‌نگاهی به فیلم «مسخره‌باز»؛ ایرانی‌بازی

هیچ‌گاه حد میانه را نگه نمی‌داریم؛ یا صفریم یا صد. یا همه کار می‌کنیم، یا هیچ کاری نمی‌کنیم. یا همه‌چیز را با هم می‌خواهیم، یا هیچ چیزی نمی‌خواهیم. یا در نظرمان یکی کاملاً خوب است یا کلاً بد. یا فیلم‌های‌مان ذره‌ای تخیل ندارند، یا اگر هم یک نفر قرار باشد چنین کاری بکند، آن‌قدر زیاده‌روی می‌کند که حال آدم بد می‌شود. ایرانی بودن چنین چیزی‌ست؛ تا مسخره‌اش را در نیاوریم، ول‌کن ماجرا نیستیم. (بیشتر…)

نگاهی به فیلم سرخپوست

نگاهی به فیلم سرخپوست

  • بازیگران: نوید محمدزاده ـ پریاز ایزدیار ـ مانی حقیقی و …
  • نویسنده و کارگردان: نیما جاویدی
  • ۱۰۰ دقیقه؛ سال ۱۳۹۷
  • ستاره‌ها: ۲/۵ از ۵
  • این یادداشت در شماره‌ی ۶۵ مجله‌ی «تجربه» منتشر شده است

 

پله‌پله جلو رفتن بهتر از یکهویی پریدن است

 

خلاصه‌ی داستان: سال ۱۳۴۷ زندانی قدیمی در جنوب ایران به‌ دلیل مجاورت با فرودگاه تازه‌تأسیس شهر در حال تخلیه است. رئیس زندان سرگرد نعمت جاهد به همراه مأمورانش مشغول انتقال زندانیان به زندان جدید هستند تا این که مشخص می‌شود یکی از زندانی‌ها هنوز از مکان قدیمی خارج نشده و احتمالاً جایی در ساختمان بزرگش پنهان شده است. سرگرد جاهد جستجو برای یافتن زندانی پنهان‌شده را از سر می‌گیرد … (بیشتر…)

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم