سینما و اغذیه: هله هوله های ما، هله هوله های آن ها

سینما و اغذیه: هله هوله های ما، هله هوله های آن ها

قسمت غیرقابل چشم پوشی برای سینماروهای تفریحی، خرید اغذیه با به قول خودمان هله هوله و تناولش در حینِ پخش فیلم است. اصلاً فروختن این هله هوله ها در دنیا، خودش بخشی از چرخش اقتصادی یک کشور است. درباره ی این اغذیه ها، می شود پرونده ای جداگانه تشکیل داد. این عادت، به شکل مستقیم، به فرهنگ یک مملکت و به طور اخص، فرهنگ سینماروهای یک کشور بستگی دارد و از دو جنبه می شود به آن نگاه کرد. یکی بحثِ میزانِ ارزش غذاییِ هله هوله ای ست که خریداری می شود و دیگری نوعِ استفاده از آن در سالن سینما. در موردِ اول، طبیعتاً این هله هوله ها، همانطور که از اسمشان هم پیداست، ارزش غذایی چندانی ندارند و تنها یک سرگرمی حساب می شوند برای مشغول بودنِ دهان. اما موردِ مهم تر، نوعِ استفاده از آن هاست در سالن های سینما که مخصوصاً در ایران، جای بحث فراوانی دارد. چه بسیار برخورد کرده ایم با آدم هایی که به سینما آمده اند، هشت نه نفر کنار هم ردیف نشسته اند و دستِ هر کدام هم یک پاکت چیپس دیده می شود که نگهش داشته اند تا درست وقتی تیتراژ ابتداییِ فیلم شروع شد، به شکلی هماهنگ و با سر و صدایی فراوان، پاکت ها را باز کنند و شروع کنند به خوردن. فیلم که آغاز می شود دیگر نمی شود چیزی شنید از بس که صدای خرت خرت پاکت ها زیرِ دستانِ آن ها و همچین خرت خرتِ چپپس ها زیرِ دندانشان بالاست. حالا تازه از کثیفی سالن، بعد از پایانِ نمایش فیلم هم می گذریم که بحثی کلی تر است و می شود تعمیمش داد به فرهنگ پایین اجتماعی ( برعکسِ ادعاهای فراوان در این زمینه ). در این پُست، با چند خوراکی متنوع در نقاط مختلف دنیا آشنا خواهیم شد. هله هوله هایی که البته چندان هم شکم پُر کن و دهان پُر کن و تنها برای گذراندن وقت به نظر نمی رسند بلکه خوراکی ای با ارزش غذایی بالا محسوب می شوند که برای آدم مفید هم هستند.   (بیشتر…)

نگاهی به فیلم گذشته The Past

نگاهی به فیلم گذشته The Past

  • بازیگران: برنیس بژو ـ طاها رحیم ـ علی مصفا و …
  • فیلم نامه: اصغر فرهادی ـ معصومه لاهیجی
  • کارگردان: اصغر فرهادی
  • ۱۳۰ دقیقه؛ محصول فرانسه، ایران؛ سال ۲۰۱۳
  • ستاره ها: ۲/۵ از ۵

می دونی، گذشته مثل یه گربه ست. وقتی بیدارش کنی بهت پنجه می کشه. حرفم رو بشنو. بذار به حال خودش باشه.
از رمان « آخر خط » اثر پی یر بوالو و توماس نارسژاک

زیاده روی

خلاصه ی داستان: احمد، برای انجام مراحل طلاقش از ماری، به پاریس می آید و آنجا متوجه می شود ماری در حال زندگی با سمیر و پسرِ کوچکِ اوست. لوسی، دختر بزرگ ماری از همسر اولش، رابطه ی خوبی با احمد دارد و همین باعث می شود واقعیت هایی را درباره ی رابطه ی مادرش و سمیر، به احمد بگوید … (بیشتر…)

نقاشی های سینمایی و آثار جاش کولِی

نقاشی های سینمایی و آثار جاش کولِی

  • این مطلب در سایت « کافه سینما » منتشر شده است ( اینجا )

این نقاشی ها، اثر جاش کولِی، هنرمند نقاشی ست که با ذهنی خلاق، صحنه هایی معروف از فیلم های سینمایی را با ظرافت خاصی طراحی کرده است. زیر هر نقاشی هم  دیالوگ مربوط به همان صحنه  را می بینید. حدس زدنِ اینکه هر نقاشی، مربوط به کدام فیلم است، کارِ سختی نیست. قبلاً در وبلاگم چند تا از این نقاشی ها را گذاشته بودم و حالا مجموعه ی کاملتری از آن ها ـ به همراه همان چند تایی که در وبلاگ بود ـ  را می توانید در سایت مشاهده کنید: (بیشتر…)

بخشی از کتاب « پرسش های زندگی » اثر فرناندو سَوَتِر

آن وسواسی که ملت پرستی ( ناسیونالیسم )، یعنی مصیبت قرن بیستم را مشخص می کند، تجلیل از حس تعلق به سرزمین مادری، یا تبدیل نوعی واقعیت تصادفی به نوعی سرنوشت غرورآمیز است. این حس، در تحلیل نهایی، با ذهنیت نفرت انگیز کسانی که می خواهند مُهر و نشان خود را نه فقط بر منازل یا اشیاء، بلکه حتی بر دشتهای باز و کوهها نیز بکوبند، هیچ فرقی ندارد. این توضیح ابلهانه که « ما در اینجا کارها را به این صورت انجام می دهیم »، و ستایش اسطوره ای « ریشه ها» یمان ـ چنان که گویی انسانها گیاه اند ـ ، مانعی است در برابر نیاز انسان به مهمان نوازی دو جانبه که بخشی از « شرافت » انسان است. هر انسانی که قادر به فکر کردن باشد می داند که همه ما غریبه ایم، یهودیان سرگردان، که از جایی آمده ایم که کسی نمی داند و به قلمرویی ناشناخته می رویم ( یا قلمرویی که چیزی از آن نمی دانیم؟ )، اینکه در سفر کوتاهمان در این جهانی که به همه ما تعلق دارد و تنها سرزمین مادری است، سرپناهمان را مدیون یکدیگریم.

توضیح: املای کلمات، فاصله گذاری ها، علائم و به طور کلی، ساختار نوشتاری این متن، عیناً از روی متن کتاب پیاده شده، بدون دخل و تصرف.

نگاهی به فیلم قاعده ی تصادف

نگاهی به فیلم قاعده ی تصادف

  • بازیگران: اشکان خطیبی ـ مهرداد صدیقیان ـ الهه حصاری و …
  • نویسنده و کارگردان: بهنام بهزادی
  • ۹۲ دقیقه؛ سال ۱۳۹۱
  • ستاره ها: ۲/۵ از ۵

تصادفِ مفهوم ها

خلاصه ی داستان: گروهی تئاتری متشکل از چند پسر و دختر، آخرین تمرینات خود را انجام می دهند تا برای اجرا آماده باشند. اجرایی که قرار است خارج از کشور انجام شود. اما وقتی پدرِ یکی از اعضای گروه به نام شهرزاد، به هر شکل نمی خواهد اجازه بدهد که دخترش همراه گروه به خارج برود، همه ی برنامه ها بهم می ریزد … (بیشتر…)

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم