خاطرات سینمایی با شرح و تفصیل! – قسمت چهارم

خاطرات سینمایی با شرح و تفصیل! – قسمت چهارم

قسمت های قبلی این بخش را ( اینجا )، ( اینجا ) و ( اینجا ) دیده بودید. بدون هیچ توضیح اضافه می رویم سراغ عکس ها …

(بیشتر…)

نگاهی به فیلم سه روز تا کشتن  Three Days to Kill

نگاهی به فیلم سه روز تا کشتن Three Days to Kill

  • بازیگران: کوین کستنر ـ امبر هرد ـ هایلی استنفلد و …
  • فیلم نامه: عدی هسک ـ لوک بسون براساس داستانی از لوک بسون
  • کارگردان: جوزف مک گینتی نیکول
  • ۱۱۷ دقیقه؛ محصول آمریکا، فرانسه، یونان، روسیه؛ سال ۲۰۱۴
  •  ستاره ها: ۱/۵ از ۵
  • این یادداشت روی سایت « بوطیقا » منتشر شده است ( اینجا )

 

وقتی لوک بسون به قهقرا رفت …

خلاصه ی داستان: ایتان رنر، مأمور کارکشته ی سازمان سیا، در حالیکه متوجه می شود به خاطر نوعی سرطان، چند صباحی بیشتر زنده نیست، به پاریس می رود تا جبرانِ گذشته هایی که نزدِ همسر و دخترش نبوده را بکند اما در آنجا هم سر و کله ی مأمور زنِ سازمانِ سیا، ویوی، پیدا می شود که به او می گوید در ازای دارویی که می تواند زنده نگهش دارد، باید فردی به نام وولف را بکشد … (بیشتر…)

بخشی از رمان « زندگی در پیش رو » اثر رومن گاری

نمی فهمم چرا بعضی ها همه ی بدبختی ها را با هم دارند، هم زشت هستند، هم پیر هستند، هم بی چاره هستند. اما بعضی دیگر هیچ کدام از این چیزها را ندارند. این عادلانه نیست.

 

توضیح: املای کلمات، فاصله گذاری ها، علائم و به طور کلی، ساختار نوشتاری این متن، عیناً از روی متن کتاب پیاده شده، بدون دخل و تصرف.

 

پی نوشت: هیچ وقت، هیچ چیز عادلانه نیست. به نظرم واژه ی « عدالت »، مثل خیلی واژه های دیگر، چیزی ساخته و پرداخته ی ذهن آدم هاست تا با آن خیلی چیزهای دیگر را توجیه کنند و این را گاری، به راحت ترین و در عین حال تکان دهنده ترین شکل ممکن، بیان می کند. رومن کاتسِف نامِ اصلی گاری بود و امیل آژار و فوسکو سینیبالدی، نام های مستعارِ او، که تحت لوای آنها هم مطلب می نوشت. جالب است بدانید گاری دو فیلم هم کارگردانی کرد. یکی به نام « پرندگان در پرو » که از روی رمان خودش « پرندگان می روند در پرو می میرند » فیلم نامه اش را نوشت و خودش هم کارگردانی اش کرد و دیگری « بُکُش! بکش! بکش! بکش! » ( چه اسم باحالی دارد این فیلم! ) که باز هم فیلم نامه اش را از روی داستانی از خودش نوشت و ساخت. در هر دو فیلم هم همسرِ دومِ او جین سیبرگِ زیبا، نقش اول را بازی کرد. از آن جالب تر این است که گاری در فیلمی از کلود شابرول هم یک نقش کوتاه داشت که البته در عنوان بندی فیلم ذکری از نام او نرفت. فیلمی به نام « راهی به سوی کورنیث ». فیلمی که جین سیبرگِ زیبا، نقش اولش را ایفا می کرد و حتماً به همین دلیل بود بازی رومن گاری در آن.

کوتاه، درباره ی چند فیلم، شماره ی هفده

کوتاه، درباره ی چند فیلم، شماره ی هفده

  •  نام فیلم: داستان پلیس ۲۰۱۳ (Police Story 2013)
  • کارگردان: شِنگ دینگ

ژانگ وِن، کارآگاه پلیس، برای دیدنِ دخترش، وارد مکانی تفریحی می شود و بعد از ملاقات با دختر، متوجه می شود که او با صاحب آنجا، که مردِ جوانی ست به نام وو جیانگ، دوست است. ژانگ، از این دوستیِ بی خبرِ دختر، ناراحت می شود اما جوابِ مناسبی از سوی او نمی گیرد تا اینکه ژانگ خودش را اسیر وو جیانگ می بیند و می فهمد وو جیانگ، با نقشه ای قبلی و به دلیلی انتقام جویانه، او و تعدادی از مشتری های آن شب را به مکان خودش کشانده تا انتقامی سخت بگیرد … جکی چانِ محبوبِ ما، دیگر پیر شده و کمی غمگین. حالا این پیر شدن، به شکلی کاملاً خودآگاهانه، در مبارزه هایش هم نمود دارد؛ او در مبارزه ی سختش با آن وردستِ آدم بده، به شدت کتک می خورد. اگر دقایق آخر شانس نمی آورد، چه بسا جانش را هم از دست می داد. جکی چان، خودش به خوبی می داند که دیگر آن عملیات محیرالعقول، از پسِ او برنمی آید و انجام دادنش ( اگر بتواند ) منجر به باورِ تماشاگر نخواهد شد. برای همین است که ما همچنان از دیدنِ او لذت می بریم. دیدنِ او در داستانی که اگر چفت و بستش محکم بود، اگر جزئیاتِ بی مورد نداشت، اگر قسمت هایی از آن منطق داشت و اگر اینقدر اسمِ زمختی نداشت، حالا فیلمِ “خیلی خوبی” محسوب می شد، نه فیلمی “نه چندان بد”. (بیشتر…)

نگاهی به فیلم باشگاه مشتریان دالاس Dallas Buyers Club

نگاهی به فیلم باشگاه مشتریان دالاس Dallas Buyers Club

  • بازیگران: متئو مک کانهی ـ جارد لتو ـ جنیفر گارنر و …
  • فیلم نامه: کِرِیگ بورتِن ـ ملیسا والاک
  • کارگردان: ژان مارک والی
  • ۱۱۷ دقیقه؛ محصول آمریکا؛ سال ۲۰۱۳
  • ستاره ها: ۳ از ۵
  • این یادداشت روی سایتِ مجله ی « فیلم » منتشر شده است ( اینجا )

 رام کردنِ گاو خشمگین

خلاصه ی داستان: ران وودروف، گاوچران اهل دالاس، به خاطر بی قیدی در برقراری رابطه با زنان، دچار بیماری ایدز می شود و دکترها به او خبر می دهند که سی روز بیشتر زنده نیست. آن ها برای درمانِ ران، از دارویی استفاده می کنند که نه تنها حال او را خوب نمی کند، بلکه اوضاعش را وخیم تر هم می نماید. ران به توصیه ی یک پزشک مکزیکی، داروی دکترها را قطع و چیزِ دیگری مصرف می کند که موجب می شود او در زمان مقرر شده ی پزشکان، از مرگ قسر در برود. او که حالا اعتقاد پیدا کرده  تجویزِ پیشنهادی پزشکانِ آمریکایی سم است، سعی می کند داروی مصرفی خودش را به بیماران بدهد اما سازمان دارویی آمریکا، چندان با این کار موافق نیست … (بیشتر…)

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم