نظرسنجی بهترین‌های سال ۹۵

نظرسنجی بهترین‌های سال ۹۵

  • این نظرسنجی در کتاب سال ۹۵ مجله‌ی «فیلم» منتشر شده است.

امسال هم در کتاب سال ماهنامه‌ی «فیلم» نظرسنجی بهترین‌های سال ۹۵ سینمای ایران برگزار شد. کتاب سالی که این‌بار به دنیای فیلم‌بردارها و فیلم‌برداری اختصاص داشت و کمی تا قسمتی تخصصی بود. برای کسانی که مشخصاً به این مقوله علاقه دارند، این کتاب مطالب پر‌وپیمانی دارد. من هم که چیزی از مقوله‌ی فیلم‌برداری و فیلم‌بردارها سرم نمی‌شود، به همان انتخاب بهترین‌ها بسنده کرده‌ام. در ادامه می‌توانید بهترین‌های من را بخوانید: (بیشتر…)

نگاهی به فیلم دنگال Dangal

نگاهی به فیلم دنگال Dangal

  • بازیگران: عامرخان ـ ساکشی تانور ـ فاطیما شیخ و …
  • فیلم‌نامه: پیوش گوپتا ـ شریاس جِین ـ نیخیل مهروترا ـ نیتِش تیواری
  • کارگردان: نیتِش تیواری
  • ۱۶۱ دقیقه؛ محصول هندوستان؛ سال ۲۰۱۶
  • ستاره‌ها: ۴ از ۵
  • این یادداشت در شماره ۵۲۳ ماهنامه «فیلم» منتشر شده است.
  • رسم‌الخط این یادداشت بر طبق رسم‌الخط ماهنامه «فیلم» تنظیم شده است.

 

ضربه فنی

 

خلاصه داستان: ماهاویر سینگ پوگات کشتی‌گیر سابق تیم ملی هندوستان به دلیل مشکلات زندگی در حالی‌که هیچ‌وقت نتوانسته به مدال طلا برسد، مجبور می‌شود از تشک کشتی خداحافظی کند. سال‌ها بعد در حالی‌که ازدواج می‌کند، آرزو دارد بتواند فرزندان پسرش را برای تبدیل شدن به یک کشتی‌گیر قهار آموزش بدهد اما همسر او فقط دختر می‌زاید … (بیشتر…)

بهاریه

بهاریه

 سال ۹۵ سال عجیبی بود. خیلی‌ها آرزو می‌کردند زودتر تمام شود. مرگ‌ومیر بیداد می‌کرد. مخصوصاً در جامعه‌ی هنری، پیر و جوان، با پیش‌زمینه و بدون پیش‌زمینه، یکی‌یکی از دنیا رفتند. هر روز که از خواب پا می‌شدی، خبر مرگ یکی به گوش‌ات می‌رسید، انگار این سال نمی‌خواست تمام شود …

این‌ها البته تصورات ماست. ذهن ماست که به دنبال معنا و دلیل، چیزها را به هم ربط می‌دهد و از آن چیز دیگری بیرون می‌کشد پر از معنی و مفهوم، انگار که همه‌چیز خیلی شیک و مجلسی کنار هم چفت‌وبست شده‌اند! اما من به این‌ها می‌گویم: معناتراشی‌های ذهن آدمیزاد. به نظرم در واقع سال ۹۵ هم مانند سال‌های قبل (و قطعاً بعد)، سرشار بود از اتفاق‌های خوب و بد، حالا شاید بدهایش کمی بیش‌تر بود اما در این بیش‌تری، قصد و غرضی پنهان نبود. مشکل این‌جاست که چیزهای بد بیش‌تر به ذهن می‌مانند. حالا اگر مثلاً سال ۹۶ پر باشد از چیزهای خوب و باحال، آن‌وقت چه می‌شود؟ آن‌وقت احتمالاً سال کسالت‌باری خواهد بود که باید منتظر بمانیم هر چه زودتر دک شود و سال بعد از راه برسد! راستش از آن‌جایی که اهل معناتراشی نیستم، می‌دانم این زنجیره‌ی مرگ‌بار به هر حال دیر یا زود اتفاق می‌افتاد. حالا ممکن بود یکی‌دو تا از مرگ‌ها بیفتند برای اوایل سال جدید که آن‌وقت لابد باید می‌گفتیم سالی که نکوست از بهارش پیداست!

سال ۹۵ برای من بد شروع شد. مرگ مادرم همه‌ی زندگی‌ام را به‌هم ریخت. تا مدت‌ها آشفته و گیج بودم و نمی‌دانستم چه باید بکنم. بگذریم از این‌که چگونه با ماجرا کنار آمدم. درست روز آخر سال و هم‌زمان با شروع عید، مرگ بدِ دیگری این‌بار به سراغ برادر مادرم آمد و سالی که با مرگ شروع شده بود با مرگ هم برایم تمام شد. اما این وسط چه؟ آیا نباید خوبی‌هایش را ببینم؟ به هر حال این سال عجیب برای من خوبی‌هایی هم داشت که حالا قرار نیست بشمارم‌شان. فقط خواستم بگویم تنها نباید بدی‌ها در ذهن‌مان بماند. باید همه‌چیز را در کنار هم دید. باید دانست که گاهی ممکن است تلخی‌ها هجوم بیاورند و گاهی شیرینی‌ها.گاهی همه‌چیز چپ از آب در می‌آید و گاهی راست. با تلفیق تلخی و شیرینی و چپی و راستی‌ست که همه‌چیز جذاب‌تر به نظر می‌رسد …

استپ! … شعاری شد؟! مثل مجری‌های لوس و بی‌نمک و زیادی ریلکس تلویزیون «میلی» حرف زدم؟! ببخشید، ممکن است همین‌طور باشد که می‌گویید. راستش خودم هم گاهی به این حرف‌ها شک می‌کنم: انگار این‌که می‌گویی خوبی و بدی با هم‌اند، داری توجیه می‌کنی این زندگی بی‌سروته را… اما از یک چیز مطمئنم و آن این‌که: می‌توانیم سال جدید را با انرژی بیش‌تری شروع کنیم. هدف‌گذاری‌های بهتری داشته باشیم و تمرکزمان را بالاتر ببریم و به جای معناتراشی‌های اعصاب خردکن و بی‌ثمر، کارمان را بکنیم و حال‌مان را. اگر هم دوست نداریم حال کنیم لااقل حال دیگران را نگیریم و بگذاریم آن‌ها حال خودشان را بکنند.

دامون قنبرزاده

فیلم‌های برتر ماه قبل

ـ تنها فرزند پسر (یادداشت)

*ستاره‌ها: ۴ از ۵

 

و (اینجا) درباره‌‌ی این فیلم‌های خوب و حتی عالی:

ـ مهتاب (Moonlight )

ـ ستیغ هاک‌سا (Hacksaw Ridge)

ـ پاندورا (Pandora)

ـ شب و شهر (Night and the City)

ـ بزرگراه دزدان (Thieves’ Highway)

 

کوتاه درباره‌ی چند فیلم، شماره‌ی سی‌ونه

کوتاه درباره‌ی چند فیلم، شماره‌ی سی‌ونه

  • نام فیلم: یک روز به‌خصوص
  • کارگردان: همایون اسعدیان

حامد یک روزنامه‌نگار است. خواهرش منیژه که بیماری قلبی دارد در صورتی که عمل پیوند قلب نکند، خواهد مُرد. حامد به هر دری می‌زند تا برای منیژه کاری بکند. او وقتی با آقای سازگار بوفه‌چی بیمارستان آشنا می‌شود که مخفیانه دلالی می‌کند و با گرفتن پول و دادن رشوه، عمل قلب بیماران را عقب و جلو می‌اندازد، سعی می‌کند به هر طریقی عمل قلب منیژه سریع‌تر انجام بگیرد اما در این میان عذاب وجدان هم به سراغش می‌آید … نام فیلم اشاره به کدام روز دارد؟ لابد روزی که حامد دچار تغییر اخلاقی می‌شود و می‌فهمد که نباید نوبت خواهرش را جلو بیندازد. اما خب این تغییر با آن داستان سانتی‌مانتال تبدیل می‌شود به عنصری ناجور در کلیت درام. در این‌جا سودابه، نامزد حامد، مانند یک ترمز عمل می‌کند که سعی دارد حامد را به راه راست بیاورد و به او بقبولاند که پیش از آن‌ها آدم‌های نیازمندتری هم هستند که باید قلب‌شان عمل شود. بعد هم مدام نماهایی می‌بینیم از پیرمردی که همراه نوه‌ی بیمارش در بیمارستان تحصن کرده‌اند و منتظر قلب هستند. پیرمرد سرفه می‌کند و نوه مدام دستانش را روی قلبش می‌گذارد و یک بار هم پیرمرد با همراهی موسیقی پرسوزو‌گداز نقش زمین می‌شود و از هوش می‌رود و خلاصه با این اتفاق‌ها قرار است ما هم مجاب شویم که حامد دارد اشتباه می‌کند. اما خب مجاب نمی‌شویم و برای همین است که عمل پایانی حامد را چندان باور نمی‌کنیم. چطور می‌شود یک نفر تنها به خاطر عذاب وجدان و جوانمردی، مرگ خواهرش را به جان بخرد تا یکی دیگر زودتر از او قلبش را عمل کند؟ فیلم اگر به ورطه‌ی احساسات‌گرایی‌ها نمی‌افتاد، انگیزه‌ها را روشن‌تر می‌کرد و اگر آن موسیقی هر لحظه حاضر و آماده نبود، داستان بدی نداشت. (بیشتر…)

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم