ظرافت‌های اجرای یک شوی عامه‌پسند ـ نگاهی به رفراندوم اخیر ترکیه از منظری غیرسیاسی

ظرافت‌های اجرای یک شوی عامه‌پسند ـ نگاهی به رفراندوم اخیر ترکیه از منظری غیرسیاسی

  • این یادداشت در شماره‌ی ۵۲۶ مجله‌ی «فیلم» منتشر شده است.
  • رسم‌الخط این یادداشت بر طبق رسم‌الخط ماهنامه‌ی «فیلم» تنظیم شده است.

انتخابات در هر کشور و با هر میزان اهمیت، د­ر واقع­ نوعی «نمایش» محسوب می‌شود که برخی حتی برای تخفیف آن واژه «شو» را به کار می‌برند. مثال دراماتیکش این است: وقتی در یک مثلث عشقی گیر افتاده باشید، می‌خواهید به هر شکلی که شده توجه محبوب را به سمت خود جلب کنید. فکرهای مختلفی به سرتان می‌زند. از جمله‌های احساسی شروع می‌کنید تا بعد می‌رسید به قسمت‌هایی که برای به رخ کشیدن بیش‌تر خودتان و پیشی گرفتن از حریف سرسخت، مجبورید داشته‌های‌تان را به رخ بکشید تا بلکه محبوبِ شاید ظاهربین، به این چیزها توجه کند و به سمت شما جلب شود. البته این که شما چه‌گونه و با چه تدابیر و چه ظرافت‌هایی این کارها را می‌کنید امر بسیار مهمی‌ست. شما پیروزی می‌خواهید، پس مجبورید «شو» اجرا کنید. حتی در اخلاق و رفتارتان هم تغییرهایی به وجود می‌آورید تا طرف مقابل جلب شود؛ حرفی می‌زنید که به آن اعتقادی ندارید اما چون او اعتقاد دارد، پس همان را قبول دارید علی‌الحساب! چیزی می‌خورید که دوست ندارید اما چون او دوست دارد فعلاً نشان می‌دهید که شما هم عاشق این غذا هستید، تا بعد چه پیش بیاید! این یک مثال ساده و روشن است از اتفاق مهمی که در چارچوبی بزرگ‌تر، مثلاً در یک کشور رخ می‌دهد. آدم‌هایی می‌خواهند برای مدیریت کلان کشور، انتخاب شوند. پس باید خودشان را عرضه و «شو» اجرا کنند تا مردم توجه‌شان جلب شود. از آن‌جایی که این نوشته هیچ ربطی به سیاست و جوانب آن ندارد، قرار است با مدنظر قرار دادن یکی از همین شوها در کشور همسایه، فارغ از هرگونه نتیجه‌گیری درباره درست یا غلط بودن رأی‌گیری و عواقب آن، تنها و تنها به نوعی از دیدگاه زیبایی‌شناسی این «شو» نگاهی بیندازیم. (بیشتر…)

مایر پس از سکوتی کوتاه بلند شد و در حالی‌که یکی از دست‌ها را تکیه داده بود به دسته‌ی صندلی، گفت «بله، داستان همان داستان قدیمی است. در آغاز کار شادیِ ناشی از آفرینش کفایت‌مان می‌کند و نیز همدردیِ کسانی که درک‌مان می‌کنند. اما سرانجام وقتی می‌بینی چه کسانی عرض‌اندام می‌کنند، صاحب اسم و رسم می‌شوند و به شهرت دست می‌یابند، آن‌وقت است که دوست داری صدای تو را هم بشنوند و از تو هم تقدیر بشود. بعد نوبت سرخوردگی‌هاست. رشکِ بی‌استعدادها، ساده‌انگاری و نیات سوء منتقدین و بعد بی‌توجهی دهشت‌بار توده‌ها. بعدش دیگر خسته می‌شوی، خسته‌ی خسته. هنوز هم همچنان حرف‌های زیادی برای گفتن داری اما کو گوش شنوا. تا اینکه سرانجام خودت هم از یاد می‌بری که تو هم یکی از آن‌هایی بوده‌ای که خواهان عظمت بوده‌اند و چه بسا عظمت هم خلق کرده باشند.»

توضیح: املای کلمات، فاصله‌گذاری‌ها، علائم و به طور کلی ساختار نوشتاری این متن عیناً از روی متن کتاب پیاده شده است.

 

پی‌نوشت: شاید جزو بهترین‌های دکتر شنیتسلر نباشد اما قطعاً یکی از بهترین رمان‌های نیمه‌بلندی‌ست که این مدت خوانده‌ام. شنیتسلر هم‌چنان با دقت یک روانشناس خبره و چیره‌دست، روح انسان‌ها را می‌کاود و وقتی که داستان را می‌خوانید احساس می‌کنید چه‌قدر این آدم‌ها و دغدغه‌های‌شان را خوب می‌شناسید.

نگاهی به فیلم زن گمشده Missing Woman

نگاهی به فیلم زن گمشده Missing Woman

  • بازیگران: اوم جی وان ـ گون هایو جین ـ کیم هی وان و …
  • فیلم‌نامه: هانگ یون می
  • کارگردان: لی ائون هی
  • ۱۰۰ دقیقه؛ سال ۲۰۱۶؛ محصول کره‌ی جنوبی
  • ستاره‌ها: ۴ از ۵
  • این یادداشت در شماره‌ی ۵۲۶ ماهنامه‌ی «فیلم» منتشر شده است.
  • رسم‌الخط این یادداشت بر طبق رسم‌الخط ماهنامه‌ی «فیلم» تنظیم شده است.

 

کره‌ای بودن در مقیاس جهانی

 

خلاصه‌ داستان: جی سون زن پرکاری‌ست که بچه‌ کوچکش را به دست هان مایه دختری چینی سپرده تا از او نگهداری کند. یک روز که به خانه برمی‌‌گردد متوجه می‌‌شود بچه و مستخدم خانه نیستند. ابتدا فکر می‌‌کند شاید جایی رفته باشند اما وقتی غیبت آن‌ها طولانی می‌شود و مستخدم هم تلفنش را خاموش می‌‌کند، جی سون متوجه می‌شود ماجرا جدی‌ست… (بیشتر…)

از میان فیلم‌ها، شماره‌ی بیست‌وچهار

  • نوروزخان (نصرت کریمی): آقای ناجی، تکلیف این قضیه همین امروز باید روشن بشه.
  • ناجی: تکلیف روشنه.
  • نوروزخان: برای پسر شما روشنه، برای دختر من تاریکه.
  • ناجی: برای دختر شما روشنه. برای فریدون و بنده هم روشنه.
  • نوروزخان: پس فقط برای من تاریکه؟
  • ناجی: بله! دختر و پسر جوونن، همدیگه رو دوس دارن. با هم معاشرت می‌کنن. این خیلی روشنه.
  • نوروزخان: بعدشم دلشو می‌زنه، ولش می‌کنه. اون‌وقت تاریک می‌شه.
  • ناجی: چرا؟ اون می‌ره زن می‌گیره، اونم می‌ره شوهر می‌کنه.
  • نوروزخان: پسر شما می‌ره زن می‌گیره، اما برای دختر من شوهر پیدا نمی‌شه. بنابراین برای شما و پسرتون روشنه، اما برای بنده‌ی حقیر و دختر بدبختم تاریکه.

«خانه‌خراب» ساخته‌ی نصرت کریمی (بیشتر…)

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم