نگذاریم عادی شود؛ به بهانه‌ی نمایش مستند «کایه‌دو فیلم» در گروه هنر و تجربه

نگذاریم عادی شود؛ به بهانه‌ی نمایش مستند «کایه‌دو فیلم» در گروه هنر و تجربه

گاهی اوقات چیزهایی که داریم، کارهایی که می‌کنیم، کسانی را که داریم و جاهایی که هستیم، برای‌مان تکراری می‌شوند. عادی می‌شوند. به جایی می‌رسیم که دیگر قدرشان را نمی‌دانیم. حواس‌مان پرت می‌شود. می‌رود یک جای دیگر. اما مستند کایه‌دو فیلم، حواسم را جمع کرد.

میلاد ثابت‌کار بچه‌ی رشت است و من آن وقت‌ها که در رشت، انجمن سینمای جوان می‌رفتم، او را شناختم. بعد دیگر ندیدمش تا مدتی پیش که برای پیگیری کارهای مستندش، چند باری به دفتر آمد. آن‌جا بود که بعد از سال‌ها دوباره همدیگر را در کمال تعجب دیدیم و این جمله‌ی تکراری را گفتیم که: دنیا عجب کوچک است! آن‌جا فهمیدم که او در حال مراحل پایانی ساخت مستندی‌ست درباره‌ی حیات سی‌وپنج ساله‌ی مجله‌ی فیلم. میلاد دو سال برای ساخت این مستند بالا و پایین زد و بالاخره تمامش کرد. چند روز پیش مستند را دیدم و حواسم دوباره جمع شد. (بیشتر…)

وقت‌مان تنظیم، کارهامان جور، تلویزیون‌مان «میلی»

ساعت پنج عصر، اولین فیلم مهران مدیری بعد از یک عمر فعالیت در تلویزیون و ساختن سریال‌ها و آیتم‌های طنز است. خیلی از ما دوران کودکی‌مان را با برنامه‌هایش سپری کردیم و او به نوعی تبدیل به خاطره‌ی جمعی‌مان شد. راستش اهمیت این شخص در فضای هنری این ممکلت را (فارغ از این‌که کارهایش را دوست داشته باشیم یا نه) در یادداشتی بر فیلم او، که احتمالاً در شماره‌ی جدید مجله‌ی «فیلم» (شماره ی ۵۲۹) منتشر خواهد شد، نوشته‌ام. در حال حاضر کاری هم به کیفیت فیلم او ندارم و اصلاً صحبتم این قضیه نیست. (بیشتر…)

فیلم‌هایی که نباید دید، شماره‌ی هفده

فیلم‌هایی که نباید دید، شماره‌ی هفده

  • نام فیلم: کارگر ساده نیازمندیم
  • کارگردان: منوچهر هادی

قدم کارگر ترک‌زبانی‌ست که در مغازه‌ی کوچک فلافلی آقارحمت کار می‌کند. او عاشق دختر رحمت، مونس است اما رحمت که مردی بداخلاق است وقتی می‌فهمد قدم برای مونس موبایل خریده، هم دخترش را کتک می‌زند و هم جوان ترک را از مغازه بیرون می‌اندازد. قدم برای پیدا کردن کار نزد یکی از دوستانش که کارگر ساختمانی‌ست می‌رود. دوست او برای مرد زن‌باره‌ای به نام جهان کار می‌کند … فیلمی که مثلاً قرار است تلخ و با حال و هوایی اجتماعی باشد، ناگهان به سبک فیلم‌های پلیسی، سئوال «قاتل کیست؟» را مطرح می‌کند که به طور کلی پرت‌ و بی‌معناست. ماجرای شهرستانی‌های بدبختی که به تهران می‌آیند و در هیاهوی این شهر گم می‌شوند و بدبخت‌تر هم در سینمای ایران کلیشه‌ای از آب گذشته است که دیگر خریدار ندارد و در این فیلم تبدیل می‌شود به بیانیه‌ای بی‌بو و خاصیت. بد بودن جهان هم فقط در این خلاصه شده که زن صیغه‌ای‌اش را متهم به پریدن با این و آن می‌کند و به خواستگاری دختری همسن دختر خودش می‌رود. بقیه‌ی ماجراها هم الکی فقط زمان فیلم را پر می‌کنند و هیچ فایده‌ای ندارند. فیلمی در سطح، با داستان‌ها و شخصیت‌هایی پراکنده و بی‌کارکرد. (بیشتر…)

نگاهی به فیلم اکسیدان

نگاهی به فیلم اکسیدان

  • بازیگران: جواد عزتی ـ امیر جعفری ـ لیندا کیانی و …
  • نویسنده و کارگردان: حامد محمدی
  • ۹۵ دقیقه؛ سال ۱۳۹۵
  • ستاره‌ها: ۲ از ۵
  • این یادداشت در شماره‌ی ۵۲۸ مجله‌ی «فیلم» منتشر شده است.
  • رسم‌الخط این یادداشت بر طبق رسم‌الخط مجله‌ی «فیلم» تنظیم شده است.

 

اصلِ موضوع

 

خلاصه‌ی داستان: اصلان وقتی متوجه می‌شود نامزدش نگار پنهانی از کشور خارج شده تا او را هم مجبور به ترک دیار کند، روزگارش به‌هم می‌ریزد. او چاره‌ای ندارد جز این‌که به همان جایی برود که نگار رفته اما مشکل این‌جاست که به این راحتی‌ها برای رفتن به آن کشور ویزا نمی‌دهند. اصلان با مشورت دوست دغل‌باز خود بهمن، به این نتیجه می‌رسد که می‌تواند به شکلی ضمنی مذهبش را عوض کند تا اجازه خروج بگیرد … (بیشتر…)

کوتاه درباره‌ی چند فیلم، چهل‌وسه

کوتاه درباره‌ی چند فیلم، چهل‌وسه

  • نام فیلم: بیست‌ویک روز بعد
  • کارگردان: محمدرضا خردمندان

مرتضی در آرزوی ساختن یک فیلم است. او تلاش می‌کند پول جمع کند و دوربینی بخرد که با آن فیلمش را بسازد اما وقتی متوجه می‌شود داروی مادر مبتلا به سرطانش، خیلی گران تمام می‌شود، تصمیم می‌گیرد به جای دوربین، داروی مادر را تهیه کند … ایده‌ی داستان آدم را یاد فیلم‌های دهه‌ی شصت می‌اندازد؛ بچه‌های آسمان و بادکنک سفید و نوجوانانی که در آرزوی داشتن کفش و کلاه می‌سوزند و می‌سازند. حالا این‌جا کفش و کلاه تبدیل شده به دوربین فیلم‌برداری. یعنی کمی پیشرفته‌تر شده، امروزی‌تر شده، وگرنه در بطن داستان چیزی تغییر نکرده است. این همه تعریف و تمجید از فیلم را متوجه نمی‌شوم. ضمن این‌که پایان‌بندی‌اش هم بی‌منطق است. حالا نمی‌خواهم لو بدهم در پایان چه اتفاقی می‌افتد. (بیشتر…)

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم