از میانِ گفته های اهالی هنر، شماره ی دو

باید به چیزی دل بست تا بتوان خلق کرد و برای دل بستن هم باید دانست.

عباس کیارستمی (بیشتر…)

نگاهی به فیلم دیگر وقتش بود/درباره ی زمان About Time

نگاهی به فیلم دیگر وقتش بود/درباره ی زمان About Time

  • بازیگران: دومنال گلیسن ـ ریچل مک آدامز ـ بیل نایی و …
  • نویسنده و کارگردان: ریچارد کرتیس
  • ۱۲۳ دقیقه؛ محصول انگلستان؛ سال ۲۰۱۳
  • ستاره ها: ۲ از ۵

 

ایده ای که لوث می شود …

خلاصه ی داستان: تیم، پسر جوان بی دست و پایی ست که از طریق پدرش پی به راز مهمی می برد؛ اینکه مردانِ خانواده ی پدری، امکان سفر در زمان و بازگشت به گذشته را دارند. تیم با فهمیدن این رازِ عجیب، تلاش می کند اشتباهات گذشته را جبران کند و زندگی اش را تغییر دهد. آشناییِ او با مری، سرآغاز بزرگی ست برای تحول او … (بیشتر…)

بخشی از « نوشتن با دوربین، رو در رو با ابراهیم گلستان » اثر پرویز جاهد

آن قدر گیر نکن. آن قدر گیر کرده نباشین. نقد نه یعنی گیر کردن. نقد اول برای فکر و حرف خودت. نقد نه یعنی بکسبات کردن، نه نشخوار کردن.

توضیح: املای کلمات، فاصله گذاری ها، علائم و به طور کلی، ساختار نوشتاری این متن، عیناً از روی متن کتاب پیاده شده، بدون دخل و تصرف.

 

پی نوشت: یکی از جمله های شاهکارِ کتاب است. بخش های دیگرِ این کتابِ فوق العاده و توضیحات نگارنده درباره ی آن را ( اینجا ) و ( اینجا ) می توانید بخوانید.

فیلم ویدئویی « این زن ها » و پنجاه دقیقه ی من

فیلم ویدئویی « این زن ها » و پنجاه دقیقه ی من

به تازگی فیلمی وارد شبکه ی نمایش خانگی شده به نام « این زن ها ». روی جلد را که ببینید، احتمالاً فکر خواهید کرد که از همان کمدی های زیرِ شانه تخم مرغی ست که قرار است با انتخاب بازیگری مثل مرجانه گلچین، بیننده ی سطحِ پایین از لحاظ هوش و زیبایی شناسی و سلیقه را بخنداند و وقتش را پُر کند. راستش اگر پشتِ جلدِ دی وی دی را نگاه کنید، اسم نگارنده هم به عنوانِ نویسنده ی کار دیده می شود ( و همچنین اگر تا آخرِ فیلم حوصله کنید، در تیتراژِ پایانی هم ) … « این زن ها » فیلم نامه ای کاملاً جدی بود که حدوداً دو سه سال پیش، آن را به کارگردانِ کنونیِ فیلم فروختم و قرارداد بستم. اما از آنجایی که تهیه کننده با کلیت داستانِ من مشکل داشت، قرار بر این شد که خودِ کارگردان، تغییراتی در داستان بدهد و من هم قبول کردم به این شرط که بعد از تغییرات، نسخه ی نهایی به من داده شود تا بخوانمش. نسخه ی نهایی توسط کارگردان نوشته شد و من خواندم؛ یک کمدی بسیار بد بود، لحنش عوض شده بود. اما از آنجایی که قبول کرده بودم با نوشته ی نهایی مشکلی نداشته باشم، اجازه دادم که کار ساخته شود و گفتم (( هر چه بادا باد )). (بیشتر…)

نگاهی به فیلم شب قوزی

نگاهی به فیلم شب قوزی

  • بازیگران: پری صابری ـ خسرو سهامی ـ محمدعلی کشاورز و …
  • فیلم نامه: فرخ غفاری ـ جلال مقدم براساس داستانی از هزار و یک شب
  • کارگردان: فرخ غفاری
  • ۹۱ دقیقه؛ سال ۱۳۴۳
  • ستاره ها: ۳ از ۵

 

مُرده ی زنده

 

خلاصه ی داستان: اصغر قوزی و گروه تئاتری اش که در مهمانی ها، با رقص و آواز، مجلس را گرم می کنند، یک شب بعد از خروج از یک مهمانی، برای خوردن شام، به گوشه ای پناه می برند. در میان شوخی گروه با اصغر، او دچار حمله ی قلبی می شود و می میرد. گروه، او را روی دوش می گیرد و برای متهم نشدن به قتل، گوشه ای رهایش می کند و این سرآغاز سرگردانی های این جسدِ دست از دنیا شسته است … (بیشتر…)

اندر حکایت بی علاقگی به کار، با تمِ کتاب و کتابخوانی!

قبلاً درباره ی بی علاقگی آدم های این مرز و بومِ گل و بلبل به کاری که در حال انجامش هستند در پُستی جداگانه نوشته بودم ( اینجا )، به شکلی کلی، علل این موضوع را گفته بودم و از آن طریق رسیده بودم به اتفاقی که برای خودم افتاده بود که طبیعتاً حال و هوایی سینمایی داشت. خیلی کم برخورد می کنید با کسی که از کارش راضی باشد. حتی جدیداً به این صحنه زیاد توجه کرده ام که وقتی صبح ( یا حتی ظهر ) سوار مترو می شوم، همه ی کسانی که نشسته اند، در حال چرت زدن هستند. حتماً زیاد برخورد کرده اید. بی برو برگرد همه چرت می زنند و حتی بعضی ها هم خر و پف شان هواست. همه کسلند. یکی نداند فکر می کند این بیچاره ها چقدر کار می کنند که اینطور ولو شده اند، اما خودمانیم: خبر داریم که هیچ کس درست کار نمی کند، همه در حال فرار هستند و از چیزی لذت نمی برند. فقط می خواهند « فرار کنند ». اصلاً بگذارید یک مثال دیگر بزنم: در همین مترو، حواستان هست که وقتی درها باز می شود، مردم چطور به سرعت می دوند اینطرف آنطرف؟ پیر و جوان و زن و مرد. همه در حال دویدن هستند. واقعاً متوجه نمی شوم اینهمه عجله برای چیست؟ کجا قرار است برسند؟ چه اتفاق مهمی قرار است بیفتد؟ ده دقیقه اینطرف آنطرف، چه چیزی را عوض می کند؟ در همین خیابان ها، دقت کنید که این ماشین ها چطور عجله دارند. بوق و ویراژ و بد و بیراه. می خواهد برسند. به کجا؟ معلوم نیست! اینطوری ست که هیچ کس آرام و قرار ندارد. همه در حال فرار از آن چیزی هستند که انجام می دهند، بدونِ تأمل، بدونِ آرامش، بدونِ لذت بردن. (بیشتر…)

نگاهی به فیلم عمل کشتن The Act of Killing

نگاهی به فیلم عمل کشتن The Act of Killing

  • با حضور: اَنوَر کونگو ـ هرمان کوتو ـ عدی ذوالقدری و …
  • کارگردانان: جاشوا اوپنهایمر ـ ناشناس
  • ۱۱۹ دقیقه، محصول دانمارک، نروژ، انگلستان؛ سال ۲۰۱۳
  • ستاره ها: ۴ از ۵
  • این یادداشت روی سایتِ « بوطیقا » منتشر شده است. ( اینجا )

 

کابوسِ بی انتها

 

خلاصه ی داستان: انور کونگو و همدستانش، کسانی بودند که در دهه ی ۶۰ میلادی، بعد از برکناری دولت توسط ارتش اندونزی، با انگ کمونیست بودن، مخالفین ارتش را قتل عام می کردند. حالا بعد از سال ها، انور و همدستانش، هنوز مشغول زندگی هستند و گرچه دیگر پیر شده اند و میدان عملِ سابق را ندارند، اما داغِ ننگِ قتلِ هزاران نفر، با انواع و اقسامِ روش های ترسناک، روی پیشانی آن هاست. انور کنگو و بقیه، مقابل دوربین، بی محابا، از آدم کُشی هایشان حرف می زنند … (بیشتر…)

نگاهی به فیلم ساعت ها Hours

نگاهی به فیلم ساعت ها Hours

  • بازیگران: پل واکر ـ جنسیس رودریگوئز و …
  • نویسنده و کارگردان: اریک هیزرر
  • ۹۷ دقیقه؛ محصول آمریکا؛ سال ۲۰۱۳
  • ستاره ها: ۳/۵ از ۵

طوفان و زندگی

خلاصه ی داستان: نولان هیز، همسرش را هنگام زایمان از دست می دهد. در لحظاتِ تلخِ داخل بیمارستان، طوفان کاترینا آغاز می شود و همه چیز را بهم می ریزد. بیمارستان تخلیه می شود و نولان، ناخواسته در آنجا گیر می افتد در حالیکه نوزادش، زیرِ دستگاه تنفس خوابیده و دستش را برای فرار از آن موقعیت خطیر بسته است. طوفان موجب قطعی برق هم شده و این، کارِ نولان برای روشن نگه داشتنِ دستگاه تنفس را سخت می کند … (بیشتر…)

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم