از میان فیلم‌ها؛ سی‌وهشت

از میان فیلم‌ها؛ سی‌وهشت

آقای هریگن (دونالد ساترلند): ارزش واقعی پول به ثروتی که میاره نیست. ارزش واقعی پول به قدرتیه که همراهشه.

«گوشی آقای هریگن» ساخته‌ی جان لی هنکاک (بیشتر…)

کوتاه درباره‌ی چند فیلم؛ نودوپنج

کوتاه درباره‌ی چند فیلم؛ نودوپنج

۱

  • نام فیلم: جنگ جهانی سوم
  • کارگردان: هومن سیدی
  • محصول: ۱۴۰۱

شکیب، کارگری ساختمانی‌ست که استخدام می‌شود تا همراه یک گروه بزرگ، برای فیلمی سینمایی که قرار است درباره‌ی هیتلر باشد، دکور بزند. او که زندگی آشفته‌ای دارد، دختر ناشنوای موردعلاقه‌ی خود را از دست دو مرد نجات می‌دهد و در زیرزمین خانه‌ای که یکی از خانه‌های دکوری برای فیلم‌برداری محسوب می‌شود، پنهان می‌کند…

از همان پوستر، نام و گریم محسن تنابنده، می‌توان حدس زد که در فکر سیدی چه می‌گذرد و قرار است کار را به کجا بکشاند. هر چند نیمه‌ی خسته‌کننده‌ی اولِ داستان، جایش را به نیمه‌ی دومی می‌دهد که به دلیل ماجرای دختر ناشنوا، کمی جذاب‌تر است، اما این باعث نمی‌شود کلیت عبوس و ریتم کند فیلم برطرف شود. سیدی می‌خواهد به درون تیره و تار انسان‌ها نظر بیندازد و تلاش می‌کند این کار را با ایده‌ای عجیب به خورد بیننده بدهد، اما موفق نمی‌شود و یکی از دلایلش این است که عصبیت جاری در لحظه‌لحظه‌ی فیلم، تمام انرژی درونی‌اش را می‌گیرد و اجازه‌ی ارتباط و ته‌نشینی شخصیت‌ها و داستان‌شان را به مخاطب نمی‌دهد؛ فیلم، مخاطب را لحظه‌ای با خودش تنها نمی‌گذارد.

نگاه سیدی به مناسبات پشت صحنه‌ی سینما هم هر چند فضایی غریب به کلیت کار بخشیده و گاهی طنزی سیاه نیز همراهی‌اش می‌کند اما با آن کارگردانِ عجیبِ داستان که شبیه مافیای سیسیل می‌ماند و فیلمی که معلوم نیست برای کجا و به چه دلیلی درباره‌ی هیتلر ساخته می‌شود، نمی‌تواند جای درستی در ذهن مخاطب پیدا کند. بله؛ می‌دانم قرار بوده فضایی غریب و مرموزطور خلق شود، اما خب نمی‌شود! می‌ماند محسن تنابنده که فیلم متعلق به اوست. او خودِ هیتلر است! (بیشتر…)

ارزیابی سینمای ترکیه در سال ۲۰۲۲

ارزیابی سینمای ترکیه در سال ۲۰۲۲

  • این یادداشت در شماره ۲۵ مجله «فیلم امروز» منتشر شده است
  • رسم‌الخط این یادداشت بر طبق رسم‌الخط مجله «فیلم امروز» تنظیم شده است

.

سال‌های سوزان

.

رضا اویلوم را در استانبول شناختم. یک روز یکی از دوستان ترکم که می‌دانست کارم سینماست، به من گفت دوستی دارد که سینمای ایران را خوب می‌شناسد. همان لحظه تلفن را برداشت و با رضا تماس گرفت و گوشی را به من داد. وقتی خودم را معرفی کردم و اسم مجله «فیلم» را آوردم، در کمال تعجب متوجه شدم مجله را از من هم بهتر می‌شناسد. همان جا گفت که بارها ایران آمده و دوستان سینمایی زیادی دارد. هر شخصی را که اسم می‌بُرد، تعجب من بیشتر می‌شد. همان روز در یک کافه قرار گذاشتیم، حسابی صحبت کردیم و آن‌جا بود که متوجه شدم او نه‌تنها به جزییات سینمای ایران، بلکه به جزییات جامعه ایران هم آشناست و خیلی بیشتر از من از اوضاع و احوال سیاسی و اقتصادی‌مان خبر دارد. صحبت‌های‌مان گل انداخت و همان جا کتابی را با امضای خودش به من هدیه داد که نامش بود: «سینمای ایران». خودش نویسنده بود. او در این کتاب از ظهور سینما در ایران تا اتفاق‌ها و فیلم‌های سال‌های اخیر سینمای‌مان، همه‌چیز را مرور کرده بود و این موضوع باز هم بر تعجب من افزود. طی سفرهای مداومم به استانبول، دوستی ما ادامه پیدا کرد تا یک روز از من پرسید اگر مطلبی برای مجله بنویسد، چاپ خواهد شد؟ گفتم اگر خوب باشد، قطعاً خواهد شد. نتیجه‌اش شد این مطلب که ترجمه‌اش را بر عهده گرفتم. رضا اویلوم متولد ۱۹۸۴ استانبول است. او فوق لیسانس زبان و ادبیات ترکیه دارد و با روزنامه‌ها و مجله‌های مختلفی کار کرده و در آن‌ها نقد و مقاله نوشته و کتاب‌های زیادی درباره‌ سینمای کشورهای مختلف دنیا، از جمله ایران، نگاشته است. در عین حال، تاکنون در ترکیب هیات داوران جشنواره‌های مختلف داخلی و بین‌المللی هم حضور داشته است. رضا اویلوم در حال حاضر در دانشگاه اسکودار تدریس می‌کند، ستون‌نویس روزنامه «دیوار» است، مدیر مسئولی انتشاراتی «کتاب سیاح» را بر عهده دارد و همچنین عضو انجمن منتقدان فیپرشی هم هست.

دامون قنبرزاده

(بیشتر…)

نگاهی به فیلم فسیل

نگاهی به فیلم فسیل

  • بازیگران: بهرام افشاری ـ هادی کاظمی ـ ایمان صفا ـ الناز حبیبی ـ الهه حصاری و…
  •  نویسندگان فیلم‌نامه: کریم امینی، علی باطنی، آرمین طهماسبی، حمزه صالحی
  • کارگردان: کریم امینی
  • ۱۰۸ دقیقه؛ سال ۱۳۹۹
  • ستاره‌ها: نیم از ۵
  • این یادداشت در شماره ۲۵ مجله «فیلم امروز» منتشر شده است
  • رسم‌الخط این یادداشت بر طبق رسم‌الخط مجله «فیلم امروز» تنظیم شده است

.

اون قدیم‌ندیم‌ها…

.

اسی/اسماعیل به همراه سعید و صفا، گروه موسیقی نیمه‌معروفی دارند و در شوهای تلویزیونی پیش از انقلاب برنامه اجرا می‌کنند. متن یکی از ترانه‌های آن‌ها حساسیت‌برانگیز می‌شود و هر سه نفر به جرم حرف‌های سیاسیِ ضدشاه، به زندان می‌افتند و شکنجه می‌شوند. اما در نهایت با اعتراف اجباری و دستخط وفاداری آزاد می‌شوند. اسی که عاشق فرنگیس است، هر طور شده می‌خواهد او را به همسری برگزیند اما پدر فرنگیس، آقاتیمور، راضی به این کار نیست. اسی که حالا سوگند وفاداری به شاه خورده، تصمیم دارد در کاخ شاه، و جلوی او موسیقی اجرا کند تا پوز آقاتیمور را به خاک بمالد. او اطمینان دارد که این کار باعث می‌شود آقاتیمور در نهایت فرنگیس را به او بدهد. اما تصادفی سخت، اسی را به کمایی ده‌ساله فرو می‌برد و هنگامی که به هوش می‌آید، همه‌چیز تغییر کرده است، از آدم‌ها تا فضای جامعه…

(بیشتر…)

چماق سنتی رهبران مذهبی

هر دو شما در مورد نوع دیگه‌ای از زندگی پس از مرگ بحث می‌کردید که هیچ ربطی به حقیقت زندگی پس از مرگ نداشته. شما سعی داشتید توده‌ی مردم رو از طریق قدرت ترس و امید در کنترل داشته باشید، چماق سنتی رهبران مذهبی در طول تاریخ. از طرف دیگه، خاخام اَبوآب برای رسیدگی به نگرانی انجمنش، که می‌خواستن به خونواده‌های تغییردین‌داده‌ی خودشون کمک کنن، ایستادگی می‌کرد. این یک اختلاف معنوی نبود. این یک منازعه‌ی سیاسی بود که ظاهری مذهبی گرفته بود.هیچ‌یک از شما سندی مبنی بر وجود جهان آخرت ارائه ندادید، نه سندی بر پایه‌ی منطق و نه کلامی از تورات! به شما اطمینان می‌دم که در تورات هم این رو پیدا نمی‌کنید و شما هم این رو می‌دونید. (بیشتر…)

شماره‌ی ۲۵ مجله‌ی «فیلم امروز»

شماره‌ی ۲۵ مجله‌ی «فیلم امروز»

از یادداشت آخرم که در مجله منتشر شد، پنج ماه می‌گذرد. گرفتاری‌ها زیاد است و فرصتِ نوشتن برای مجله، کم. این ماه، یک ترجمه دارم و یک یادداشت درباره‌ی پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران. ترجمه‌ام، مطلبی‌ست از رضا اویلوم، دوست اهل ترکیه‌ام، که درباره‌ی سینمای ترکیه و ارزیابی اوضاع و احوال این سینما طی سال پیش میلادی نوشته است. در مقدمه‌ی مطلب، اشاره کرده‌ام که او کیست، آشنایی‌ام با او چه‌گونه شروع شد و چه اتفاقی افتاد که تصمیم گرفتیم چیزی برای «فیلم امروز» بنویسد و من هم واسطه‌ی انتشارش شوم.

اما مطلب دوم من درباره‌ی فسیل (کریم امینی) است. فیلمی که به شکلی عجیب می‌فروشد که البته بیش از آن‌که خوشحال‌کننده باشد، نگران‌کننده به نظر می‌رسد. در این یادداشت سعی کرده‌ام به جنبه‌های مختلف فیلم نظر بیندازم و به نکته اشاره کنم که چرا چنین فیلمی این‌همه فروش می‌کند. امیدوارم فرصت خواندن مطالب این شماره دست دهد.

فیلم‌های برتر ماه قبل

(اینجا) درباره‌ی این فیلم‌های خوب

ـ  نهنگ (The Whale)

ـ عینک مشکی (Occhiali Neri)

ـ منطقه‌ی ۷ (۷ gwanggu)

ـ گربه‌ی سیاه، گربه‌ی سفید (Black Cat, White Cat)

ـ وقتی بابا رفته بود مأموریت (When Father Was Away on Business)

ـ یک فراری از گذشته (A Fugitive from the Past)

کوتاه درباره‌ی چند فیلم؛ نودوچهار

کوتاه درباره‌ی چند فیلم؛ نودوچهار

۱

  • نام فیلم: استخر بی‌نهایت (Infinity Pool)
  • کارگردان: براندان کراننبرگ
  • محصول: ۲۰۲۳

جیمز و اِم برای تعطیلات به مکان تفریحی عجیبی پا می‌گذارند که انگار آخر دنیاست. جایی که جیمز به جرم تصادف با یک عابر پیاده و کشتن او، یا باید خودش اعدام شود یا با پولی هنگفت، بدلی از او بسازند و به جای او اعدامش کنند…

به نظر می‌رسد حالا پسر هم مانند پدر، بیش از آنکه فکر داستان و نوع روایت باشد، به فکر ایده‌های عجیب و غریب و بیانیه‌های روان‌شناختی و اجتماعی و حتی فلسفی‌ست. استخر بی‌نهایت از فضایی شیک و آرام آغاز می‌شود و کم‌کم به وادی سینمای ترسناک می‌افتد که نیم‌نگاهی هم به ایده‌ای کراننبرگ‌وار به موضوع تنِ انسان و هویت او دارد. ایده‌ی ساخت بدل و اعدام کردن آن به جای انسان اصلی، ‌به این مسیر می‌افتد که دیگر میان اصل و بدل نمی‌توانیم تفاوتی قائل شویم و این همان جایی‌ست که کراننبرگِ پسر به آن علاقه‌ای زیاد نشان می‌دهد تا حدی که حرف اصلی‌اش در میان آن پنهان می‌ماند  و در نهایت گم می‌شود. (بیشتر…)

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم