شماره‌ی ۵۶۰ مجله‌ی «فیلم»

شماره‌ی ۵۶۰ مجله‌ی «فیلم»

شماره‌ی دیگری از «فیلم» به دکه‌ها رسید. چشم به هم زدیم، یک ماه از تابستان هم گذشت و گرما امان‌مان را برید. «فیلم» هم در این شماره گرم است اما نه به آن اندازه که امان آدم را بِبُرد؛ گرمای مطبوعی دارد. این شماره هم تا دل‌تان بخواهد مطلب پیدا می‌شود که به فراخور سلیقه‌تان می‌توانید بخوانید؛ از مطلبی جذاب درباره‌ی زیروبم غول رسانه‌ای این سال‌ها، «نت‌فلیکس» تا نیمچه‌پرونده‌ای درباره‌ی سریال جنجالی این روزها چرنوبیل. من هم در این شماره دو مطلب دارم؛ اولی یادداشتی‌ست درباره‌ی ایده‌ی اصلی (آزیتا موگویی) که به‌زودی اکران خواهد شد. حین صحبت درباره‌ی فیلم، به تصویری که تلویزیون و سینمای ما از پول‌دار و بی‌پول ترسیم کرده هم می‌پردازم. مطلب دیگر هم یادداشتی‌ست درباره‌ی یک فیلم اسپانیایی به نام عکاس ماوتهاوزن (مار تارگارونا) که هر چند فیلم فوق‌العاده‌ای نیست اما برای من بهانه‌ای شد که هم خودم و هم خوانندگان این یادداشت را به هم‌دردی با انسان‌هایی وادار کنم که هیچ‌وقت نمی‌توانیم عمق دردشان را درک کنیم. یادداشتم را به آن‌ها تقدیم کرده‌ام، هر چند ده‌ها سال از آن دردها و شکنجه‌ها گذشته باشد. در نهایت فیلم ببینید و «فیلم» بخرید و مطالب من و دوستان را هم اگر فرصتی بود بخوانید، ضرر ندارد.

فراتر رفتن از واقعیتِ صرف با نگاهی به دو فیلم جدیدِ زندگی‌نامه‌ای در سینمای ترکیه؛ در راهی طولانی و تنگ هستم

فراتر رفتن از واقعیتِ صرف با نگاهی به دو فیلم جدیدِ زندگی‌نامه‌ای در سینمای ترکیه؛ در راهی طولانی و تنگ هستم

 

این یادداشت در شماره ۵۵۹ مجله «فیلم» منتشر شده است

رسم‌الخط این یادداشت برطبق رسم‌الخط مجله «فیلم» تنظیم شده است

 

  • قهرمان (Champion /Bizim Için Sampiyon)
  • بازیگران: اکین کوچ ـ فاراح زینب عبدالله ـ فیکرت کوشکان و …
  • فیلم‌نامه‌نویس‌ها: آحمت کاتیکسیز ـ سرکان یوروک
  • کارگردان: آحمت کاتیکسیز
  • ۱۳۰ دقیقه؛ محصول ترکیه؛ سال ۲۰۱۸
  • ستاره‌ها: ۳ از ۵

خلاصه داستان: هالیس کاراتاش با وجود مخالفت پدرش تصمیم دارد در مسابقه‌های اسب‌دوانی شرکت کند. مخالفت پدر به دلیل گذشته تلخ خانواده است؛ پسر اول این خانواده بعد از آسیب‌دیدگی در حین یکی از مسابقه‌های اسب‌دوانی، ویلچرنشین می‌شود و به خاطر آسیب‌های روحی بعد از این سانحه، خودکشی می‌کند. پدر حالا اجازه نمی‌دهد این گذشته تلخ، برای هالیس هم تکرار شود. هر چند هالیس مصمم‌تر از این حرف‌هاست. در همین بین، پیشنهاد یکی از باشگاه‌داران معروف به هالیس برای چابک‌سواری در باشگاه او، پسر جوان را هوایی می‌کند. او که از این پیشنهاد به‌شدت هیجان‌زده است، بدقلق‌ترین اسب را که بولد پایلوت نام دارد، برای رام کردن و سوار شدن انتخاب می‌کند. بولد پایلوت اسب سیاه زیبایی‌ست که صاحبش بگوم، دختر رییس باشگاه است. هالیس در حینی که سعی می‌کند بولد پایلوت را برای مسابقه آماده کند، دلبسته بگوم هم می‌شود و این آغاز راهی‌ست پرفرازونشیب که با شنیدن خبر سرطان بگوم، به مسیری پر از بیم و امید می‌افتد. مسیری که انگار برنده شدن بولد پایلوت در مسابقه‌ها، امید به زندگی و مبارزه با بیماری در بگوم است …

 

  • مُسلم (Müslüm)
  • بازیگران: تِموچین اِسَن ـ زرین تکیندور ـ آیچا بینگول و …
  •  کارگردان‌ها: جان اُلکای ـ کِچه هاکان
  •  فیلم‌نامه‌نویس‌ها: هاکان گوندای ـ گورهان اُزچیفتچی سرکان
  • ۱۳۶ دقیقه؛ محصول ترکیه؛ سال ۲۰۱۸
  • ستاره‌ها: ۳/۵ از ۵

خلاصه داستان: شرح زندگی مسلم گورسس یکی از خواننده‌های محبوب و مشهور ترکیه. خواننده‌ای که در روستایی در اورفا به دنیا آمد و در ایام کودکی و نوجوانی گرفتار پدری سنگ‌دل و دائم‌الخمر بود که مدام او و بقیه اعضای خانواده را کتک می‌زد و یک روز طی همین کتک‌زدن‌ها، بچه نوزاد و همسرش را جلوی چشم مسلم و برادر دیگرش کشت. این کابوسی بود که تا پایان عمر مسلم را رها نکرد، حتی وقتی که مسیر زندگی‌اش توسط یک استاد موسیقی تغییر کرد. استادی که متوجه توانایی‌های این نوجوان وحشت‌زده شد، به او نواختن تار و خوانندگی آموخت و کم‌کم تبدیلش کرد به «مسلم‌بابا» با میلیون‌ها هوادار و ثروت فراوان.

(بیشتر…)

شماره‌ی ۵۵۹ مجله‌ی فیلم

شماره‌ی ۵۵۹ مجله‌ی فیلم

قبل از این‌که به شماره‌ی اول تیر بپردازم، چیزی درباره‌ی شماره‌ی قبلی که مربوط به نظرسنجی ده‌سالانه‌ی «فیلم» بود، بگویم. بعد از چاپ آن شماره، دوستانی لطف داشتند و به من پیام دادند که چرا اسمم در میان شرکت‌کننده‌های نظرسنجی نیست؟ چند روز پیش هم که تهماسب صلح‌جوی عزیز به دفتر آمده بود، وقتی از من پرسید چرا در نظرسنجی شرکت نکرده‌ام، این حس که به هر حال چند نفری متوجه نبودنم در لیست شده‌اند، حالم را خوب کرد. جوابی که به جناب صلح‌جو دادم، همان جوابی بود که به شهرام جعفری‌نژاد گرامی درباره‌ی دلیل شرکت نکردنم داده بودم. آقای جعفری‌نژاد به عنوان دبیر این شماره، به من لطف داشتند و می‌خواستند که در لیست باشم اما من که همیشه از زیر پرسش «فیلم‌های محبوب عمرت کدام‌ها هستند؟» فرار کرده‌ام، به ایشان جواب دادم که ترجیحم شرکت نکردن در این نظرسنجی‌ست. دلیلش هم شاید کمی عجیب باشد: به شکل موذیانه‌ای دوست ندارم این چیزها را لو بدهم و دلیلی هم برای لو دادنش نمی‌بینم. فیلم‌های محبوب من، مال من هستند، پس کنار خودم می‌مانند. احتمالاً جناب جعفری‌نژاد با این جواب پیش خودشان گفته‌اند «یارو دیوانه شده!»، اما به هر حال در مقدمه‌ای که برای شماره‌ی نظرسنجی نوشتند به شکلی این موضوع را توضیح دادند که ممنون‌شان هستم. احتمالاً کسانی که نوشته‌هایم را دنبال می‌کنند، در لابه‌لای‌شان کدهایی درباره‌ی فیلم‌های محبوب من دریافت کرده‌اند. ترجیح می‌دهم توضیح ندهم.

اما شماره‌ی ۵۵۹ هم به دکه‌ها رسید. در این شماره که طبق معمول پر از مطالب متنوع است (و به دلیل آن‌که شماره‌ی قبل به شکل ویژه چاپ شد و خبری از مطالب عادی نبود، مخصوصاً کلی نقد فیلم ایرانی و خارجی در آن پیدا می‌شود)، هم‌چنان‌ که روی جلد هم می‌بینید یادداشتی نوشته‌ام بر دو فیلم جدید زندگی‌نامه‌ای در سینمای ترکیه؛ قهرمان (آحمت کاتیکسیز) و مُسلم (جان الکای، کچه هاکان) دو فیلم بر پایه‌ی شخصیت‌هایی واقعی هستند. آن‌چنان که در نوشته آورده‌ام، سینمای ترکیه این سال‌ها بیش از پیش به فیلم‌های زندگی‌نامه‌ای بر اساس شخصیت‌های واقعی روی خوش نشان داده است. ما غلا‌م‌رضا تختی (بهرام توکلی) را می‌سازیم که با سر به زمین می‌خورد و آن‌ها مُسلم را می‌سازند که پرفروش‌ترین فیلم‌شان می‌شود. دلیل چیست؟ در یادداشت «در راهی طولانی و تنگ هستم…» سعی کرده‌ام به این پرسش پاسخ بدهم. در نهایت فیلم ببینید و «فیلم» بخرید و مطالب من و دوستان را هم اگر فرصتی بود بخوانید، ضرر ندارد.

شماره‌ی ۵۵۷ مجله‌ی فیلم

شماره‌ی ۵۵۷ مجله‌ی فیلم

در بحبوحه‌ی جشنواره‌ی جهانی فجر، که علاقه‌ای برای دیدن هیچ کدام از فیلم‌هایش چه ایرانی و چه خارجی ندارم، شماره‌ی جدید مجله هم به دکه‌ها رسید. در این شماره، دو مطلب دارم. اولی نیمچه‌پرونده‌ای‌ست درباره‌ی فیلم هندی فوق‌العاده‌ی سانجو (راج کومار هیرانی)؛ فیلمی که درباره‌ی زندگی سانجی دات، بازیگر پرحرف و حدیث هندی و شایعات پیرامون اوست. این نیمچه‌پرونده، با کمک آقای التفات شکری‌آذر که به شکل تخصصی به سینمای هند می‌پردازد آماده شده. ایشان هم مطلبی درباره‌ی فیلم دارند. دو بخش‌ دیگر این نیمچه‌پرونده، یکی حرف‌های هیرانی درباره‌ی نحوه‌ی ساخته شدن فیلمش است و دیگری زندگی‌نامه‌ی مختصری از سانجی دات. دیدن فیلم، به همراه خواندن این مجموعه، برای دوستداران سینمای هند و از آن مهم‌تر، برای دست‌کم‌گیرندگان این سینما (یعنی هنوز هم کسانی پیدا می‌شوند که با این‌همه مطالب من درباره‌ی سینمای هند، باز هم دست کمش بگیرند؟!)، می‌تواند جذاب و خواندنی باشد.

مطلب دوم من هم یادداشتی‌ست درباره‌ی فیلم ایرانی چهار انگشت (حامد محمدی) با تیتر «فیلم‌سازهای جهانگرد یا “وسطشو نفهمیدم ولی آمین”» که طی دو صفحه، به فیلم پرداخته‌ام و توصیه‌ای هم به آن‌هایی که مانند خودم اهل جهانگردی هستند کرده‌ام که با خواندن متن متوجه ربط این توصیه به فیلم خواهند شد.

اما در شماره‌ی ۵۴۸ مجله، یادداشتی نوشته بودم به بهانه‌ی دو فیلم همه‌چی عادیه! و یک کیلو و بیست‌ویک‌ گرم که به فیلم‌ها، فیلم‌سازها و مخاطب‌های معضل‌دوست می‌پرداخت. حالا و البته خیلی دیر، کارگردان همه‌چی عادیه! آقای محسن دامادی، طی نوشته‌ای، اعتراض خود را به این یادداشت نشان داده‌اند و من را حسابی نواخته‌اند. خواندنش خالی از لطف نیست. در نهایت فیلم ببینید و «فیلم» بخرید و مطالب من و دوستان را هم اگر فرصتی بود، بخوانید، ضرر ندارد.

شماره‌ی ۵۵۶ مجله‌ی فیلم

شماره‌ی ۵۵۶ مجله‌ی فیلم

شماره‌ی نوروز هم به دکه‌ها رسید. شماره‌ای که تقریباً بلافاصله بعد از کتاب سال منتشر شد تا سر خواننده‌های مجله به‌شدت شلوغ باشد. به سنت همیشگی، شماره‌ی اول فروردین مطالبی متنوعی دارد، از بهاریه‌های سنتی و همیشگی تا نقد فیلم‌های ایرانی و «سبد نوروزی» که اختصاص دارد به معرفی فیلم‌های برتر سال ۲۰۱۸٫ البته امسال برخلاف سال‌های قبل، تعداد فیلم‌های این بخش بسیار کم است که یکی از دلایل مهم آن، بدقولی برخی نویسندگان برای رساندن مطالب‌شان است وگرنه خبر داریم که جای خیلی از فیلم‌ها خالی‌ست.

اما فیلمی که در این بخش نوروزی به آن پرداخته‌ام «تکه‌ای از مردگان» یا برگردان نام ژاپنی‌اش «فیلم‌برداری را متوقف نکن!» است. فیلمی محصول ژاپن در ژانر ترسناک/کمدی و زیرژانر زامبی‌ها که یکی از باحال‌ترین و جذاب‌ترین فیلم‌های سال قبل بود. فیلمی پر از ایده و خلاقیت که کم‌تر به آن توجه شد. سازنده‌اش آقای شین‌ایچیرو اوئه‌دا تصورش را هم نمی‌کرد که فیلمش با بودجه‌ی تولید اندک و فضای عمداً مبتدیانه‌اش، این‌همه سروصدا به پا کند و به فروش بالایی برسد. اما این اتفاق افتاد و به‌درستی هم افتاد. متأسفانه برای علاقه‌مندانی که نیاز به زیرنویس فارسی برای ارتباط برقرار کردن با فیلم دارند، هنوز زیرنویسی منتشر نشده که امیدوارم هر چه زودتر این اتفاق بیفتد تا همه بتوانند این فیلم شاهانه را ببینند و لذت ببرند. خلاصه این‌که فیلم ببینید و «فیلم» بخرید و مطالب من و دوستان را هم اگر فرصتی بود بخوانید، ضرر ندارد.

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم