فرستاده شده توسط
damoon در تاریخ اسفند ۲۶, ۱۳۹۵ در
یادداشتهای کوتاه |
بدون دیدگاه | 2,115 بازدید
- نام فیلم: یک روز بهخصوص
- کارگردان: همایون اسعدیان
حامد یک روزنامهنگار است. خواهرش منیژه که بیماری قلبی دارد در صورتی که عمل پیوند قلب نکند، خواهد مُرد. حامد به هر دری میزند تا برای منیژه کاری بکند. او وقتی با آقای سازگار بوفهچی بیمارستان آشنا میشود که مخفیانه دلالی میکند و با گرفتن پول و دادن رشوه، عمل قلب بیماران را عقب و جلو میاندازد، سعی میکند به هر طریقی عمل قلب منیژه سریعتر انجام بگیرد اما در این میان عذاب وجدان هم به سراغش میآید … نام فیلم اشاره به کدام روز دارد؟ لابد روزی که حامد دچار تغییر اخلاقی میشود و میفهمد که نباید نوبت خواهرش را جلو بیندازد. اما خب این تغییر با آن داستان سانتیمانتال تبدیل میشود به عنصری ناجور در کلیت درام. در اینجا سودابه، نامزد حامد، مانند یک ترمز عمل میکند که سعی دارد حامد را به راه راست بیاورد و به او بقبولاند که پیش از آنها آدمهای نیازمندتری هم هستند که باید قلبشان عمل شود. بعد هم مدام نماهایی میبینیم از پیرمردی که همراه نوهی بیمارش در بیمارستان تحصن کردهاند و منتظر قلب هستند. پیرمرد سرفه میکند و نوه مدام دستانش را روی قلبش میگذارد و یک بار هم پیرمرد با همراهی موسیقی پرسوزوگداز نقش زمین میشود و از هوش میرود و خلاصه با این اتفاقها قرار است ما هم مجاب شویم که حامد دارد اشتباه میکند. اما خب مجاب نمیشویم و برای همین است که عمل پایانی حامد را چندان باور نمیکنیم. چطور میشود یک نفر تنها به خاطر عذاب وجدان و جوانمردی، مرگ خواهرش را به جان بخرد تا یکی دیگر زودتر از او قلبش را عمل کند؟ فیلم اگر به ورطهی احساساتگراییها نمیافتاد، انگیزهها را روشنتر میکرد و اگر آن موسیقی هر لحظه حاضر و آماده نبود، داستان بدی نداشت. (بیشتر…)
آخرین دیدگاهها