نگاهی به فیلم دیگر وقتش بود/درباره ی زمان About Time

نگاهی به فیلم دیگر وقتش بود/درباره ی زمان About Time

  • بازیگران: دومنال گلیسن ـ ریچل مک آدامز ـ بیل نایی و …
  • نویسنده و کارگردان: ریچارد کرتیس
  • ۱۲۳ دقیقه؛ محصول انگلستان؛ سال ۲۰۱۳
  • ستاره ها: ۲ از ۵

 

ایده ای که لوث می شود …

خلاصه ی داستان: تیم، پسر جوان بی دست و پایی ست که از طریق پدرش پی به راز مهمی می برد؛ اینکه مردانِ خانواده ی پدری، امکان سفر در زمان و بازگشت به گذشته را دارند. تیم با فهمیدن این رازِ عجیب، تلاش می کند اشتباهات گذشته را جبران کند و زندگی اش را تغییر دهد. آشناییِ او با مری، سرآغاز بزرگی ست برای تحول او …

 

یادداشت: یک ساعت ابتدایی فیلم، جذاب و شیرین پیش می رود. ایده ی بازگشت به گذشته و درست کردنِ خرابکاری ها و عوض کردنِ اتفاقات، تا حدودی در پیکره ی اثر جا می افتد و با توجه به حال و هوای فانتزی گونه ی اثر، این ایده که فقط مردانِ خانواده ی پدری قابلیت برگشت به گذشته را دارند، آنهم تنها با رفتن داخل کمد و بستنِ چشم ها، آنقدرها غیرقابل باور جلوه نمی کند. اما مشکل فیلم از بعد از یک ساعتِ اولیه ی اثر است که خودش را نشان می دهد. داستان که به ازدواج مری و تیم می کِشد، وارد دُورِ باطل و کش آمده ی داستان می شویم که بسیار خسته کننده است. استفاده از سکانس هایی بی نتیجه و طولانی مانند لباس عوض کردنِ مری، مراسم ازدواج و سخنرانی بعد از آن و سکانس های دیگر، که هیچ تأثیری در داستان ندارند، علاوه بر اینکه موجب می شود فیلم بسیار طولانی و کند پیش برود، ضمناً این مشکل را پیش می آورد که ایده ی داستان، یعنی همان عقب رفتن در زمان، لوث و بی مزه شود، کارکرد اصلی خود را از دست بدهد و حتی به نوعی احمقانه جلوه کند؛ تیم به کمک دوستِ نمایشنامه نویسِ پدرش می رود و با رفتن به زمان گذشته، موجب می شود بازیگری که روی صحنه در حال اجرای نقشش است، در مرتبه ی دوم، دیالوگ هایش را فراموش نکند، یا کمک تیم به خواهرش برای آشنایی با مردِ درستِ زندگی اش، یا استفاده از قابلیت برگشت زمان برای عوض کردنِ ساقدوش های عروسی، و … این قسمت ها، از آنجایی که شخصیت پردازیِ درستی هم ندارند و آدم هایش هیچ تأثیری در داستان نمی گذارند، مانند عضوی جدا از پیکره ی اصلی داستان هستند که فقط به آن چسبانده شده اند تا فیلم نامه نویس، به هر طریقِ ممکن، درباره ی ایده ی اصلی اش حرف بزند و تلاش کند به تماشاگر نشان بدهد که می توانیم در زندگی تصمیم های بهتری بگیریم و آدم های بهتری را انتخاب کنیم غافل از اینکه در یک ساعتِ دومِ فیلم، جوری دست و دلبازانه و سطحی، از ایده ی خودش استفاده کرده که دیگر آن تأثیر اولیه را ندارد.

 

پدر و پسر به گذشته می روند ...

پدر و پسر به گذشته می روند …

۱۱ دیدگاه به “نگاهی به فیلم دیگر وقتش بود/درباره ی زمان About Time”

  1. مهرزاد چلیپا گفت:

    درود

    میخواستم اگه این فیلم در اخاتیارتون هست قسمتی که تیم بهمراه مری میرن پیش خونواده تیم، هنگامی ک تیم با پدرش مشغول بازی هستن تیم ی آلبوم خواننده اینالیایی پیدا میکنه من نام اون البوم و نام خوانندشو میخوام. اگر بتونین کمک کنین ممنون میشم

  2. امیر گفت:

    سلام وقتتون بخیر
    در باره بی نتیجه بودن سکانس های طولانی لباس عوض کردن با شما هم عقیده نیستم؛ چون بنظر من نویسنده و کارگردان هدفشون به تصویر کشیدن یک زندگی عادی با جزئیات مهمه شه و کسالت بار بودن کمک کردن به یک زن برای انتخاب لباس مناسب برای مهمانی و امثال چنین کاری، جز مهمی از زندگیه. بنظر من چنین سکانس هایی نه تنها ارزش اثر رو کم نکرده بلکه به اثر کمک کرده تا زندگی رو با نقایصش نشون بده و باعث میشه ما ایده اثر ک ((تلاش برای لذت بردن از روزمره زندگی)) هستش رو باور پذیر تر ببینیم.
    همچنین بنظر من شخصیت پردازی دوست نویسنده پدر تیم و مخصوصا خواهر تیم به اندازه کافی خوب بوده.

  3. مینا گفت:

    از نظر من حتی یک لحظه از فیلم کسل کننده نبود و یکی از فیلم هایی است که تا ابد دوستش خواهم داشت علی الخصوص سکانس عروسی و عشق این زوج به هم.

  4. علی گفت:

    به نظر من شما نه تنها از داستان نویسی هیچی نمی دونی که هیچ تجربه ای از کارگردانی هم ندارید و نگاه سطحی شما واقعا سوال برانگیزه که چرا نقد فیلم می نویسید اصلا!

  5. مهدی گفت:

    سلام
    به نظر من فیلم فوق العاده ای بود و اگر کسی روو مودش باشه میتونه زندگیش رو متحول کنه این فیلم.
    چون به سکانس تعویض لباس مری اشاره کردید عرض میکنم که اتفاقا کاملا برخلاف نظرشما این سکانس بسیار به جا و عالی بود چون نشون میده که مری بعد از تست لباسهای زیاد درنهایت لباسی رو که همون اول پوشیده بوده انتخاب میکنه و تیم علی رغم اینکه میونست با سفر در زمان خودش رو از کلافه گی این انتخاب لباس نجات بده اما این کار رو نکردو برخوردش با همسرش در این سکانس کاملا مناسب بود. این سکانس خیلی آموزنده بود چراکه روتین زندگی زناشویی و توانایی درک متقابل رو ذر پس زمینه اش میشد دید

  6. حسین رسولی گفت:

    سلام .شما اشاره کردین که قسمت سخنرانی عروسی تیم یک سکانس اضافیه! اتفاقا سخنرانی پدر تیم سکانس برتر این فیلمه یک شاهکاره همچین سکانسی در تاریخ سینما کم نظیره.تمام باز گشت به گذشته که شما از نیمه دوم فیلم اشاره کردین که کسل کنندس با عرض معذرت ازشما باید بگم ازنیمه دوم این بازگشت به گذشته مفهومی تر و عمیق تر هستن شما بازگشت پدر و پسر همزمان به گذشته رو نگاه کنید خیلی عالیه کوتا ولی تاثیر گذار.
    من تصور میکنم باین نقد که شماداشتین احتمال نود درصد فیلم نگاه نکردین وکسی براتون تعریف کرده .

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم