هیچ ماجرایی در میان نیست!

هیچ ماجرایی در میان نیست!

کمال تبریزی در نظر من همیشه فیلم‌ساز متوسطی بوده که بیش و پیش از هر چیز، از حال و اوضاع مخاطب و جامعه خبر دارد تا این که ماجرای دیگری در میان باشد. در واقع «وقت‌شناس» خوبی‌ست!  اگر طبقه‌ی حساس (اینجا) یا مارمولک بامزه از کار در آمده‌اند، بیش‌تر به خاطر فیلم‌نامه‌ی پیمان قاسم‌خانی‌ست. مارمولک فقط فیلم بامزه‌ای بود که شهرتش دلایلی فرامتنی و فراسینمایی داشت و به همان «وقت‌شناسی» تبریزی برمی‌گشت. نگاه کنید به نوع دکوپاژ صحنه‌هایی مثل سخنرانی رضا (پرویز پرستویی) در کسوت روحانی محل در همین مارمولک تا منظورم را از این‌که او کارگردان متوسطی‌ست دریابید. دقت کنید به نماهای تک‌نفره‌ی روحانی و نماهای دسته‌جمعی اهل محل پای منبر او: در این لحظه‌ها حتی یک آدم ناآشنا با سینما هم به‌راحتی متوجه می‌شود پرستویی به خارج کادر جایی که کارگردان یا شخص دیگری که فیلم‌نامه‌به‌دست ایستاده و دیالوگ‌ها را می‌خواند، نگاه می‌کند و در واقع جواب او را می‌دهد تا بعداً این صحنه با صحنه‌ی مردم که آن پایین نشسته‌اند و از روحانی پرسشی می‌پرسند، تدوین و هماهنگ شود که البته امر معمولی در دنیای سینماست اما در این فیلم چنین اتفاقی نیفتاده و حتی عکس‌العمل‌های رضا مارمولک به جواب مردم هم در برخی لحظه‌ها سینک نیست. برای همین است که یک آدم ناوارد هم به‌راحتی متوجه موضوع می‌شود. تکلیف فیلم‌های ضعیفی مانند یک تکه نان، شیدا، همیشه پای یک زن در میان است و این واخر امکان مینا و طعم شیرین خیال هم که مشخص است و نیازی به حرف زدن درباره‌شان نیست، تا می‌رسیم به مارموز که نظر من درباره‌ی تبریزی را بیش از پیش محکم می‌کند.

(بیشتر…)

شماره‌ی ۵۵۲ مجله‌ی فیلم

شماره‌ی ۵۵۲ مجله‌ی فیلم

دی هم از راه رسید و مجله با چند روزی تاخیر به پیشخوان‌ها آمد. این شماره دو پرونده‌ی مفصل از جمله درباره‌ی فیلم جدید برادران کوئن داریم که برای علاقه‌مندانش جذاب خواهد بود؛ گفت‌وگو با برادرها تا نقدهایی بر فیلم‌شان. اما به نظرم مطالب مثل همیشه خواندنی و متنوع شهزاد رحمتی در بخش سینمای جهان را از دست ندهید؛ پرجزییات و پروپیمان. مخصوصا مطلبی با نام «جک تورانس، کینگ، باروز و شهرزاد: نیاز به آفریدن و تجلی آن در سینما» که فوق‌العاده است.
من هم در این میان یادداشتی سه صفحه‌ای نوشته‌ام بر فیلم جدید نوری بیلگه جیلان درخت گلابی وحشی که همان‌طور که روی جلد هم می‌بینید، تیترش هست:«جادوی جیلان». اگر فیلم را دیده‌اید، خواندن این یادداشت خالی از لطف نخواهد بود. خیلی‌ها با دیدن فیلم جدید جیلان، به این نتیجه‌ی دم دستی رسیده‌اند که او جامعه‌اش را سیاه می‌بیند و از مملکتش خسته است و در نظر او همه‌چیز تباه است و این حرف‌ها. اما این‌ها همه‌اش به این دلیل است که نویسنده‌های این مطالب، آشنایی درستی با حال و احوال جامعه‌ی ترکیه و ریزه‌کاری‌هایش ندارند و تنها از دوردست‌ها به ماجرا نگاه می‌کنند و بطن و متن آدم‌هایش را نمی‌شناسند. من در این مطلب تلاش کرده‌ام با توجه به آشنایی بسیار نزدیکم به جامعه‌ی ترکیه، دیدگاه دیگری ارایه بدهم که امیدوارم اگر خواندید خوش‌تان بیاید. در نهایت «فیلم» بخرید و فیلم ببینید و مطالب من و دوستان را هم اگر فرصتی بود بخوانید، ضرر ندارد.

نگاهی به مستند گریزلی‌من Grizzly Man

نگاهی به مستند گریزلی‌من Grizzly Man

  • با حضور: تیموتی تریدول
  • نویسنده و کارگردان: ورنر هرتزوگ
  • ۱۰۳ دقیقه؛ محصول آمریکا؛ سال ۲۰۰۵
  • ستاره ها: ۴/۵ از ۵

.

زندگی ذاتاً خشن است

.

خلاصه‌ی داستان: تیموتی تریدول فعال محیط زیستی‌ست که اکثر اوقات زندگی‌اش را در منطقه‌ای خطرناک از آلاسکا و کنار خرس‌های گریزلی سر می‌کند. او برای فیلم‌برداری از آن‌ها و نمایش نحوه‌ی زندگی‌شان، به آن‌ها نزدیک می‌شود و خود را دوست‌شان خطاب می‌کند، اما این به آن معنا نیست که خرس‌ها هم او را دوست خود بدانند … (بیشتر…)

فیلم‌های برتر ماه قبل

ـ جاده‌ی طوفانی (یادداشت)

*ستاره‌ها: ۳/۵ از ۵

 

و (اینجا) درباره‌ی این فیلم‌های خوب، نسبتاً خوب و البته عالی:

ـ سرو زیر آب

ـ عملیات دریای سرخ (Operation Red Sea)

ـ مأموریت غیرممکن: پیامد (Mission: Impossible – Fallout)

ـ مرد دوازدهم (The 12th Man)

ـ نقطه‌ی کور (Blindspotting)

ـ رهایی (Deliverance)

ـ تارزان مرد میمون‌نما (Tarzan the Ape Man)

ـ مرد باریک (The Thin Man)

ـ راه فردا را بساز (Make Way for Tomorrow)

ـ شب اضطراب (The Night of the Hunted)

 

ترس همیشه ترس از چیزی است. ترس همیشه معطوف به چیزی است. اگر چنان چیزی وجود نمی‌داشت، دیگر سخن از ترس نبود، بلکه از ضربان قلب، تندتر نفس کشیدن و لرزیدن بود. ترس چیزی فراتر و بیش از این حالت‌های فیزیکی است و آن «فراتر و بیش» همان چیزی است که ترس معطوف و راجع به آن است. آن چیزی که ترس راجع و معطوف به آن است همیشه پیش‌تر تفسیری در ذهن ما دارد.

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم