دی هم از راه رسید و مجله با چند روزی تاخیر به پیشخوانها آمد. این شماره دو پروندهی مفصل از جمله دربارهی فیلم جدید برادران کوئن داریم که برای علاقهمندانش جذاب خواهد بود؛ گفتوگو با برادرها تا نقدهایی بر فیلمشان. اما به نظرم مطالب مثل همیشه خواندنی و متنوع شهزاد رحمتی در بخش سینمای جهان را از دست ندهید؛ پرجزییات و پروپیمان. مخصوصا مطلبی با نام «جک تورانس، کینگ، باروز و شهرزاد: نیاز به آفریدن و تجلی آن در سینما» که فوقالعاده است.
من هم در این میان یادداشتی سه صفحهای نوشتهام بر فیلم جدید نوری بیلگه جیلان درخت گلابی وحشی که همانطور که روی جلد هم میبینید، تیترش هست:«جادوی جیلان». اگر فیلم را دیدهاید، خواندن این یادداشت خالی از لطف نخواهد بود. خیلیها با دیدن فیلم جدید جیلان، به این نتیجهی دم دستی رسیدهاند که او جامعهاش را سیاه میبیند و از مملکتش خسته است و در نظر او همهچیز تباه است و این حرفها. اما اینها همهاش به این دلیل است که نویسندههای این مطالب، آشنایی درستی با حال و احوال جامعهی ترکیه و ریزهکاریهایش ندارند و تنها از دوردستها به ماجرا نگاه میکنند و بطن و متن آدمهایش را نمیشناسند. من در این مطلب تلاش کردهام با توجه به آشنایی بسیار نزدیکم به جامعهی ترکیه، دیدگاه دیگری ارایه بدهم که امیدوارم اگر خواندید خوشتان بیاید. در نهایت «فیلم» بخرید و فیلم ببینید و مطالب من و دوستان را هم اگر فرصتی بود بخوانید، ضرر ندارد.
زنده باد فیلم درخت گلابی وحشی و همه میدانند
مجله را قراره بخرم