چی صدا کنم تو رو؟!؛ سازوکار ترجمه اسامی فیلم‌های خارجی اکران‌شده در سینمای ترکیه با ذکر نمونه‌هایی بامزه

چی صدا کنم تو رو؟!؛ سازوکار ترجمه اسامی فیلم‌های خارجی اکران‌شده در سینمای ترکیه با ذکر نمونه‌هایی بامزه

  • این یادداشت در شماره ۵۳۵ مجله «فیلم» منتشر شده است
  • رسم‌الخط این یادداشت بر طبق رسم‌الخط مجله «فیلم» تنظیم شده است

زیاد برخورد کرده‌ایم با آدم‌هایی که دو یا سه اسم دارند؛ در شناسنامه یک اسم دارند، در خانه چیز دیگری صدای‌شان می‌زنند و در جمع دوستان هم اسم دیگری دارند. معمولاً هم این تغییر اسم یا به دلیل بیان و ادا کردن راحت‌تر، توسط اطرافیان شخص شکل می‌گیرد، یا به این دلیل که شخص مورد نظر از اسم رسمی‌ای که برایش در شناسنامه در نظر گرفته‌اند، راضی نیست و دوست دارد به نام دیگری صدایش بزنند. در هر دو مورد (شاید بیش‌تر در مورد دوم) تفاوتی بسیار میان اسم اصلی شخص و اسمی که خودش برای خودش در نظر می‌گیرد، وجود دارد که گاه باعث تعجب است. زمانی نگارنده از یکی از همین دوستانی که اسم شناسنامه‌اش با اسم مرسومش فاصله‌ای زیاد داشت، پرسید: «چی صدا کنم تو رو؟!» و او ناخواسته، عالمانه جواب داد: «هر چی! اسم من نشانه خودِ من نیست!». خوب که نگاه کنیم متوجه خواهیم شد این آدم‌ها هستند که به اسم‌های‌شان هویت می‌دهند، نه برعکس. این‌که خیلی‌ها می‌گویند اسم‌ها هویت آدم‌ها هستند، چندان هم نمی‌تواند درست باشد. از جایی به بعد، وقتی اسم کسی را صدا می‌زنیم، خودِ آن آدم با تمام مشخصات ظاهری و درونی‌اش جلوی چشم ما می‌آید و تکلیف‌مان را با او روشن می‌کند. این‌جاست که دیگر اسم، بخشی از هویت شخص هم هست. جواب ناخواسته‌فلسفی آن دوست، غلط نیست، اما زیاده‌روی‌ست! (بیشتر…)

فیلم‌هایی که نباید دید، شماره‌ی هجده

فیلم‌هایی که نباید دید، شماره‌ی هجده

  • نام فیلم: قاتل اهلی
  • کارگردان: مسعود کیمیایی

حاج‌آقا دکتر جلال سروش کارآفرین موفق بخش خصوصی تصمیم به افشای خیانت‌های شرکت پیسارو که مافیای قدرت و ثروت است می‌گیرد. سیاوش مطلق و احمد کیا فرزندخوانده‌های سروش‌اند و سیاوش نه‌تنها مورداعتمادترین فرد نزد سروش بلکه دل‌بسته‌ی مهتاب دختر او هم هست. اما مهتاب رابطه‌ی عاطفی با بهمن خواننده‌ی پاپ دارد … تعریف کردن یک خط داستان درباره‌ی این فیلم بسیار بسیار بد کار مشکلی‌ست. اعتراف می‌کنم که برعکس همیشه، این خلاصه‌ی داستان را از ویکی‌پدیا کپی کردم. ‌واقعاً این‌همه دیالوگ مصنوعی و شعاری یعنی چه؟ چرا یک فیلم‌ساز باید فکر کند که اجازه دارد وقت و پول و انرژی مردم را صرف کند برای شنیدن یک مشت حرف‌های نامفهوم و بی‌دروپیکر؟ اصلاً این آدم‌ها چه می‌گویند؟ دردشان چیست؟ این حرف‌های گل‌درشت درباره‌ی اوضاع و احوال جامعه‌ی امروز یعنی چه؟ قرار است حرف‌های خط قرمزی بزنیم و مشکل‌های جامعه را رو کنیم؟ خب این کار را که می‌شود با یک بلندگو، پشت وانت هم انجام داد. دیگر چه احتیاجی به ساختن فیلم است؟ چرا این‌قدر خودمان را جدی می‌گیریم؟ یک فیلم تأسف‌برانگیز. (بیشتر…)

پوسترهای عجیب و غریب

پوسترهای عجیب و غریب

پوسترهایی وجود دارند که با دیدن‌شان اتفاقاً چیزی از فیلم دستگیرمان نمی‌شود. یعنی برعکس روند معمول، انگار قرار نیست از طریق آن‌ها بتوانیم با فیلم ارتباط برقرار کنیم. یعنی انگار طراح پوستر از روی عمد، چنین کاری کرده. پوسترهایی که خواهید دید مربوط به فیلم‌هایی هستند که در جایی غیر از کشور خودشان نمایش داده شده‌اند و اکثراً هم طراحان لهستانی، برای نمایش آن فیلم‌ها در کشورشان طراحی کرده‌اند. پوسترهایی که بیش‌تر شبیه یک نقاشی هستند. مثل این است که دارید در یک نمایشگاه از آثار نقاشی هنرمندی سورئالیست، با تمام آن ذهنیات غریب و دلهره‌آور و حتی گاه ترسناکش می‌چرخید. این پوسترها به همان اندازه غریب هستند و تماشایی. (بیشتر…)

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم