«ترین»های جشنواره‌ی سی‌وششم

جشنواره هم تمام شد و کلی حال کردیم. اما قبل از این‌که نظرسنجی مجله‌ی «فیلم» برای انتخاب بهترین‌ها در شماره‌ی پیشِ رو انجام شود، من همین‌جا یک نظرسنجی شخصی راه می‌اندازم و «ترین»‌های خودم را معرفی می‌کنم تا تنور داغ است.

بی‌سرو‌ته‌ترین فیلم: ۱- سوء تفاهم (احمدرضا معتمدی) ۲ – ماهورا (حمید زرگرنژاد) ۳- جشن دلتنگی (پوریا آذربایجانی)

کمدی ناخواسته‌ترین فیلم: ۱- امپراطور جهنم (پرویز شیخ‌طادی) ۲- هایلایت (اصغر نعیمی)

مدعی‌ترین اما توخالی‌ترین فیلم: ۱- امیر (نیما اقلیما) ۲- جاده‌قدیم (منیژه حکمت)

روشنفکرنماترین فیلم: اتاق تاریک (روح‌الله حجازی)

بی‌هدف‌ترین فیلم: کامیون (کامبوزیا پرتوی)

فیلمی حاصل ذهن‌هایی متوهم و جنون‌زده: فیلشاه (هادی محمدیان)

دیالوگ‌هایی که خنده به لب نشاندند: «قهوه یا چایی؟ می‌گم قهوه یا چایی؟!» (پژمان بازغی/ هایلایت) و «داعش با شما چه کار کرده؟!» (نیکی کریمی/کامیون)

بدترین بازیگر مرد: ۱- پژمان بازغی (هایلایت) ۲- بهنام تشکر (جشن دلتنگی)

بدترین بازیگر زن: ساره بیات (اتاق تاریک)

جشنواره‌ی سی‌وششم: فیلم‌ها و امتیازها

جشنواره‌ی سی‌وششم: فیلم‌ها و امتیازها

امسال هر چه‌قدر تلاش کردم مثل سال قبل، در پردیس چارسو فیلم‌ها را ببینم، نشد. در نهایت کارتم برای پردیس ملت صادر شد. این سینما زمانی مورد علاقه‌ام بود و خاطرات زیادی از آن دارم اما حالا دیگر سینمای مورد علاقه‌ام نیست هر چند آن خاطرات هیچ‌گاه از ذهنم بیرون نخواهند رفت. البته امروز متوجه شدم نه‌تنها من، بلکه خیلی‌های دیگر هم با این سینما مشکل دارند. از همان بدو ورود به سینما، بی‌برنامگی‌ها، بهم‌ریختگی‌ها، آشفتگی‌ها و اعتراض‌ها شروع شد و احتمالاً تا روزهای پایانی هم ادامه خواهد داشت. از نافرم بودن ساختمان این پردیس همین‌قدر بگویم که امروز لااقل چهار نفر از من آدرس پرسیدند که دستشویی و بوفه و غذاخوری کجاست!

اما امسال هم به رسم سال‌های پیش، خیلی کوتاه و مستقیم و چکشی، درباره‌ی فیلم‌هایی که هر روز می‌بینم، خواهم نوشت و به آن‌ها ستاره خواهم داد. از امشب به مرور فیلم‌ها را به همین پست اضافه خواهم کرد. بنابراین تا پایان جشنواره، این پست، ثابت خواهد ماند. می‌توانید هر شب سری بزنید و به فیلم‌هایی که افزوده شده نگاهی بیندازید، بلکه به دردتان بخورد. یادداشت مفصل‌تر فیلم‌ها هم می‌ماند برای زمان اکران‌شان. برویم سراغ فیلم‌ها و امتیازها: (بیشتر…)

شماره‌ی ۵۳۸ مجله‌ی فیلم

شماره‌ی ۵۳۸ مجله‌ی فیلم

شماره‌ی ویژه‌ی سی‌وششمین جشنواره‌ی فیلم فجر هم منتشر شد. با این‌که امسال تعداد فیلم‌ها نسبت به پارسال و سال قبل‌ترش (دو جشنواره‌ای که من در مجله بودم) خیلی کمتر بود اما کار اعضای تحریریه نه‌تنها راحت نشد، بلکه سخت‌تر هم شد. خلاصه‌داستان‌های یک‌کلمه‌ای، جواب سربالای برخی از کارگردان‌ها و بدقولی‌های مکرر و خست عوامل برخی از فیلم‌ها برای در اختیار گذاشتن عکس و عوامل تولید و مخلفات دیگر، باعث شد همه‌چیز پیچیده شود.

من هنوز متوجه نمی‌شوم چرا تصور می‌کنیم فیلم ساختن کار بزرگ و عجیب و غریبی‌ست؟ کار سختی‌ست اما نه بزرگ است و نه عجیب و غریب و نه حتی ویژه. برخی از سازندگان فیلم‌ها چنان در دسترس نیستند و خودشان را در لایه‌های پیاز مخفی کرده‌اند و برای ارتباط با آن‌ها باید از هزار سوراخ رد شد که تو گویی رییس سازمان ملل هستند و اگر جواب بدهند و حرف بزنند و اطلاعات در اختیار دیگران بگذارند، نظم جهانی بهم خواهد خورد. و تازه این نازکردن‌ها و مخفی‌شدن‌ها درباره‌ی مجله‌ای مثل «فیلم» اتفاق می‌افتد. بدقولی‌ها سر به فلک می‌زنند اما پای حرف که برسد اصحاب هنر، مظلوم‌ترین و بهترین و متفکرترین آدم‌های روی زمین هستند که برای فرهنگ مملکت زحمت می‌کشند!

آقایان و خانم‌ها تصورشان این است که با پخش کردن عکس‌های فیلم یا ارایه‌ی یک خلاصه‌داستان درست و حسابی، فیلم‌شان لو خواهد رفت. در هالیوود، فیلم هنوز ساخته نشده اما داستان ده‌خطی و عکس‌های رنگ‌ووارنگش همه‌جا پیدا می‌شود، اما این‌جا «می‌ترسند». علتش را به شما خواهم گفت: چون فیلم‌ها از خودشان مایه ندارند، سست و شکننده‌اند و در نتیجه با این عکس‌ندادن‌ها و خلاصه‌داستان‌های یک‌خطی و مخفی‌کاری‌ها، قرار است اعتباری کسب شود. من امسال فقط رسیدم یک فیلم از بخش مسابقه را ببینم به نام خجالت نکش (رضا مقصودی) که فقط و فقط درباره‌ی حال و هوایش نوشته‌ام، چنان که سنت مجله در روزهای جشنواره است. دوستان دیگرم فیلم‌های دیگر را تماشا کردند و … . بهتر است چیزی نگویم و خودتان ببینید. خلاصه که بلبشویی‌ست و خب با این طرز تفکرها و رفتارهای ما طبیعی هم هست. قبل‌تر هم گفته‌ام، سینمای بد، ناشی از آدم‌های بد است چون سینما خودش آدم نیست که بد باشد!

مطلب دیگر من هم یادداشت مفصلی‌ست به نام «سرِ نبش، دو دهنه، با برِ خوب»، درباره‌ی این‌که آیا هنوز هم جشنواره‌ی فجر ویترین سینمای ایران است؟ آیا اصلاً باید این‌گونه باشد؟ در این نوشته سعی کرده‌ام به بلبشویی به نام جشنواره‌ی فجر، نگاهی اجمالی بیندازم.

نگاهی به فیلم رد پا Spoor

نگاهی به فیلم رد پا Spoor

  • بازیگران: اگنی‌یژکا ماندات ـ ویکتور زوبروفسکی ـ یاکوب گی‌یرژال
  • فیلم‌نامه: اولگا توکارچوک ـ اگنی‌یژکا هولاند براساس رمانی از اولگا توکارچوک
  • کارگردان: اگنی‌یژکا هولاند
  • ۱۲۸ دقیقه؛ محصول لهستان, آلمان، چک؛ سال ۲۰۱۷
  • ستاره‌ها: ۳ از ۵

 

حیوانات انتقام می‌گیرند…

 

خلاصه‌ی داستان: یانینا دوشیکو، پیرزنی‌ست که به‌تنهایی در کلبه‌ای میان جنگل زندگی می‌کند. او عاشق حیوانات است و دائم با شکارچیانی که تله‌گذاری می‌کنند یا حیوانات را با تیر می‌زنند، مجادله دارد. او حتی از آن‌ها به پلیس هم شکایت کرده اما نتیجه‌ای نگرفته است. وقتی قتل‌های زنجیره‌ای که مقتولین، همان شکارچیان منطقه‌ی جنگلی هستند اتفاق می‌افتد، پلیس به دنبال رد پای قاتل می‌گردد اما یانینا اعتقاد دارد این حیوانات هستند که انتقام خود را از قاتلین‌شان گرفته‌اند … (بیشتر…)

نگاهی به فیلم پل رودخانه‌ی کوای The Bridge on the River Kwai

نگاهی به فیلم پل رودخانه‌ی کوای The Bridge on the River Kwai

  • بازیگران: الک گینس ـ ویلیام هولدن ـ جک هاوکینز و …
  • فیلم‌نامه: کارل فورمن ـ ماسکل ویلسون براساس رمانی از پی‌یر بول
  • کارگردان: دیوید لین
  • ۱۶۱ دقیقه؛ محصول آمریکا و انگلستان؛ سال ۱۹۵۷
  • ستاره‌ها: ۴ از ۵

 

پل کلنل نیکلسن

 

خلاصه‌ی داستان: در جنگ جهانی دوم، عده‌ای سرباز انگلیسی که توسط ژاپنی‌ها به اسارت گرفته شده‌اند، در منطقه‌ای جنگلی، مأمور می‌شوند پلی روی رودخانه‌ی کوای بسازند. با ورود به زندان ژاپنی‌ها، فرمانده سایتو، که مردی‌ست خشن، در برابر کلنکل نیکلسن انگلیسی که فرماندهی سربازان را به عهده دارد، قرار می‌گیرد. آن دو برای این که هر کدام دیدگاه خودشان را به کرسی بنشانند، سعی می‌کنند قدرت خود را به رخ حریف بکشند؛ سایتو با زورگویی و زندانی کردن بی‌مورد افسران انگلیسی و نیکلسن با پایمردی در برابر حرف زور سایتو … (بیشتر…)

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم