یکی از عجیب‌ترین‌های سینما …

یکی از عجیب‌ترین‌های سینما …

در یادداشت کشتن گوزنی مقدس (یورگوس لانتیموس) که در مجله‌ی «فیلم» چاپ شد، نوشته بودم که نیازی نیست هر اثر هنری‌ای را تعبیر و تفسیر کنیم و بکر بودنش را از بین ببریم (اینجا). فیلم تکان‌دهنده‌ی زولاوسکی لهستانی، تسخیر (Possession، ۱۹۸۱) چنین خاصیتی دارد؛ پر از رمز و راز و به شکل بی‌رحمانه‌ای خشن و زننده. فیلمی که حتی یک لحظه هم متوقف نمی‌شود و چنان ذهن را تسخیر می‌کند که بعد از پایانش باید کمی بنشینید، مکث کنید و دنیای غریبش را درون‌تان هضم کنید. طبعاً نوشتن درباره‌ی چنین فیلم عجیبی، ساده نیست و چنان که گفتم، نیازی هم به این کار نداریم. بلکه حس و حال توصیف‌ناشدنی فیلم، تمام آن چیزی‌ست که باید دریافت کنیم. (بیشتر…)

قاب روز – چهار

قاب روز – چهار

از درخشش کوبریک، عکس‌های پشت صحنه‌ی زیادی وجود دارد. حتی کسانی که هنوز هم فیلم را ندیده‌اند، حتماً این‌طرف آن‌طرف، عکس‌های صحنه و پشت صحنه‌اش به چشم‌شان خورده. شاید یکی از علت‌های توجه زیاد به پشت صحنه‌ی این فیلم، جدا از کیفیت بالا و داستان هول‌انگیزش، شخص استنلی کوبریک باشد. دیدن این کارگردان در حال هدایت بازیگران و دکوپاژ کردن، یکی از وسوسه‌های خوره‌های سینماست، که هر چه بیش‌تر این کارگردان بزرگ را بستایند و به قول معروف «حال» کنند. اما عکس زیر، از آن‌هایی‌ست که کمتر دیده شده. حتماً صحنه‌ی معروف یخ زدن جک نیکلسون را به یاد دارید. این عکس توسط آلبرت واتسون هنگام فیلم‌برداری از این سکانس مهم گرفته شده است. از آن‌جایی که کوبریک به‌شدت وسواسی و «اذیت‌کن» بود، به این راحتی‌ها رضایت نمی‌داد بازیگران کارشان را در یکی‌دو برداشت تمام کنند. در این عکس، نیکلسن در آستانه‌ی قندیل بستن، منتظر است برای چندمین بار، کوبریک سکانس دویدن در برف را مرور کند تا نوبت بازی‌اش برسد. ظاهراً نزدیک بوده نیکلسن بعد از این سکانس، ذات‌الریه بشود.

کوتاه درباره‌ی چند فیلم، شماره‌ی پنجاه‌وهفت

کوتاه درباره‌ی چند فیلم، شماره‌ی پنجاه‌وهفت

  • نام فیلم: سرو زیر آب
  • کارگردان: محمدعلی باشه‌آهنگر
  • محصول ۱۳۹۶

جهانبخش در ستاد کشف اجساد رزمندگان فعالیت می‌کند. او معتقد است برای آرامش خانواده‌ی شهیدانی که عزیزان‌شان هنوز پیدا نشده‌اند، می‌توان اجساد بی‌نام و نشان را به آن‌ها داد. اما همین کار او باعث می‌شود جسد بی‌نام یک شهید، دو خانواده پیدا کند و اوضاع به‌هم بریزد … یک ساعت اول فیلم خوب پیش می‌رود. ایده‌ای که جهانبخش در سر می‌پروراند و بعد اشتباهی که در پی این تفکر به وجود می‌آید، جذابیت لازم را برای دنبال کردن داستان دارد اما هر چه به سمت انتها می‌رویم، نخ فیلم پاره می‌شود و انگار که ایده‌اش را فراموش کرده باشد، به جای پروبال دادن به آن، وارد خانواده‌های طرفین می‌شود و به شخصیت‌های بی‌کارکردی می‌پردازد که نفس داستان را می‌گیرند و تأثیری هم در آن نمی‌گذارند و در نهایت هم نیمه‌ی دوم فیلم، با به وجود آمدن عشقی آبکی بین جهانبخش و دختر زرتشتی، همه‌چیز از هم می‌پاشد. فیلم از ایده‌ی خوبش استفاده‌ی درستی نمی‌کند. حتی آن‌قدر از این شاخ به آن شاخ می‌پرد که گاهی جهانبخش را در داستان گم می‌کنیم در حالی که او شخصیت اصلی ست.   (بیشتر…)

شماره‌ی ۵۵۰ مجله‌ی فیلم

شماره‌ی ۵۵۰ مجله‌ی فیلم

حالا دیگر دقیقاً ۵۰ شماره است که با مجله همکاری مستمری دارم. همه‌چیز رُند شده! شماره‌ی ۵۰۰ و به سردبیری افتخاری اصغر فرهادی بود که برای اولین بار اسمم در بخش همکاران آمد و تا حالا هم ادامه داشته. من از مسائل رُند خوشم می‌آید!

به‌هرحال شماره‌ی اول آذر هم به دکه‌ها رسید. مانند همیشه مطالب ریز و درشت جذابی در آن پیدا می‌شود که پیشنهاد می‌کنم تورقی بکنید و اگر وقت و حوصله داشتید، بخوانیدشان. به عنوان نمونه، در بخش سینمای جهان، شهزاد رحمتی مانند همیشه چند مطلب درجه‌یک نوشته که باید خواند. نقد فیلم‌های ایرانی و خارجی هم به سبک سالیان گذشته وجود دارد. از این میان، پیشنهاد می‌کنم نقد شاهین شجری‌کهن بر فیلم شب بازی را بخوانید. یک کمدی سرحال و جذاب و یکی از بهترین‌های ۲۰۱۸

من هم در این شماره دو مطلب دارم، یکی ایرانی، یکی خارجی. مطلب ایرانی، یادداشتی‌ست بر فیلم لس‌آنجلس ـ تهران (تینا پاکروان) با تیتر «بزن بریم کمدی بسازیم!»؛ فیلمی فاجعه‌بار و بی‌سروته. دومی هم درباره‌ی یک کمدی باحال خارجی‌ست به نام جادهی طوفانی (جیم کامینگز) با تیتر« ژن‌های نامرغوب آقای جیم آرنود» که دیدن این کمدی متفاوت را حتماً توصیه می‌کنم، خواندن مطلبم پای خودتان! در نهایت فیلم ببینید و «فیلم» بخرید و مطالب من و دوستان را هم اگر فرصتی بود، بخوانید. ضرر ندارد.

فیلم‌های برتر ماه قبل

ـ جزیره‌ی خلوت (یادداشت)

*ستاره‌ها: ۴ از ۵

 

ـ ویکرام وِدها (یادداشت)

*ستاره‌ها: ۳/۵ از ۵

 

و (اینجا) درباره‌ی این فیلم‌های خوب و بعضاً عالی

ـ عرق سرد

ـ شب بازی (Game Night)

ـ کلاس هشتم (Eighth Grade)

ـ جستجو (Searching)

ـ بیابان (Desierto)

ـ احمق (The Fool)

ـ مرد من گادفری (My Man Godfrey)

 

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم