همچون یک قاعده ما اغلب تصادفاً به اهداف خود دست می‌یابیم تا با طرحی قبلی؛ و این خبری دلسردکننده برای اغواگر است که در او روح پُزیتیویسم و خردگرایی حلول یافته و بر این باور است که با دقتِ نظرِ کافی و تحقیق علمی، قوانین عاشق شدن را می‌توان کشف کرد. اغواگران به امید یافتن «قلاب‌های عشق» پیش می‌روند تا معشوق را به دادم بیندازند ـ یک جور لبخند یا اظهار نظر خاص یا حتّا شیوه‌ی در دست گرفتن چنگال … ـ ولی بخت بد اینجاست که هر چند قلّاب عشق برای همه وجود دارد، اما یافتن و به‌کارزدنش طی مرحله‌ی اغواگری بیش‌تر از سرِ بخت و اقبال است تا محاسبه. از همه‌چیز‌گذشته، کلوئه چه کار کرده که مرا سراپا عاشق خود ساخته؟ دلدادگی‌ام به او بیش‌تر حاصل آن طرزِ دلبرانه و ستایش‌انگیزی بود که از پیشخدمت اندکی کره درخواست کرد، تا همسویی‌اش با آراء این حقیر در باب ارزش‌های «هستی و زمان» هایدگر.

 

توضیح: املای کلمات، فاصله‌گذاری‌ها، علائم و به طور کلی ساختار نوشتاری این متن عیناً از روی متن کتاب پیاده شده است.

 

پی‌نوشت: بارها و بارها درباره‌ی آلن دوباتن عزیز حرف زده‌ام، اما این‌بار چیز جدیدی با بازخوانی این جمله‌های درخشان بالا به نظرم رسید: دوباتن زندگی را سر کشیده است …

نگاهی به فیلم زاپاس

نگاهی به فیلم زاپاس

  • بازیگران: امیر جعفری ـ ریما رامین‌فر ـ شبنم مقدمی و …
  • نویسنده و کارگردان: برزو نیک‌نژاد
  • ۹۷ دقیقه؛ سال ۱۳۹۴
  • ستاره‌ها: ۲ از ۵
  •  این یادداشت در شماره‌ی ۵۱۲ ماهنامه‌ی «فیلم» منتشر شده است.
  • رسم‌الخط این نوشته به سبک رسم‌الخط ماهنامه‌ی «فیلم» تنظیم شده است.

 

نخندیدن دلیل بر جدی بودن نیست!

 

خلاصه داستان: نعمت ماجرای زندگی خانوادگی خود را تعریف می‌کند: پدر او، داود مربی تیم فوتبال روستای‌شان رامیان است. سعید پسرخاله نعمت، بعد از آخرین مسابقاتی که نتیجه‌اش موجب شده تیم فوتبال روستا به لیگ دسته دوم کشور برود، دچار آسیب‌دیدگی از ناحیه پا شده و با عصا راه می‌رود. سعید عاشق نعنا دختر داود و زری است. آن‌ها با هم نامزد هستند اما داود به رغم این عشق، مخالف ازدواج آن‌ها با هم است حالا هم که پای داود آسیب دیده، بهانه او برای جلوگیری از این ازدواج جورتر است. سعید اعتراف می‌کند به خاطر نعنا فوتبالیست شده است وگرنه علاقه‌ای به این ورزش ندارد اما حالا که داود برای ازدواج او با نعنا این شرط را گذاشته که باید به فوتبالش ادامه بدهد، سعید با لجبازی شروع می‌کند به تمرین فوتبال اما پای آسیب‌دیده‌اش این اجازه را به او نمی‌دهد. سعید برای این‌که ثابت کند مرد شده است، تصمیم می‌گیرد خودش را از ارتفاعی بلند به چشمه روستا بیندازد … (بیشتر…)

شماره‌ی ۵۱۲ ماهنامه‌ی فیلم

شماره‌ی ۵۱۲ ماهنامه‌ی فیلم

شماره‌ی جدید ماهنامه‌ی «فیلم» از این جهت برای من اهمیت دارد که برای اولین‌بار در بخش سینمای جهان برای دو فیلم ترسناک جدید مایک فلانگن یعنی «پیش از آن که بیدار شوم» و «هیس» یادداشت نوشته‌ام؛ یک پرونده‌مانند که امیدوارم خوب شده باشد. یک یادداشت هم بر فیلم ایرانی «زاپاس» دارم که کسانی که فیلم را دیده‌اند، بد نیست بخوانند. البته این یکی ربطی به آن میزان اهمیتی که گفتم ندارد بلکه بخشی دیگری از اهمیت این شماره مربوط می‌شود به طرح جلد بسیار خوب آن که بعد از مدت‌ها چشم‌مان را جلا می‌دهد. راستش خودم هم تا زمان صفحه‌بندی طرح جلد را ندیده بودم و حالا می‌بینم که خیلی خوب درآمده است. خلاصه فیلم ببینید و «فیلم» بخرید و مطالب من و دوستان را هم اگر فرصتی بود بخوانید، ضرر ندارد.

فیلم‌های برتر ماه قبل

ـ یک زندگی سخت Una Vita Difficile (یادداشت)

*ستاره‌ها: ۳ از ۵

 

ـ پی کی PK (یادداشت)

*ستاره‌ها: ۳ از ۵

 

و (اینجا)، درباره‌ی این فیلم‌های خوب و نسبتاً خوب:

ـ پات

ـ زوتوپیا (Zootopia)

ـ ۹۹ خانه (۹۹ Homes)

ـ بزرگ کردن بیبی (Bringing Up Baby)

ـ جنگ بزرگ (The Great War)

ـ مشق شب

 

نگاهی به فیلم یک زندگی سخت Una vita difficile

نگاهی به فیلم یک زندگی سخت Una vita difficile

  • بازیگران: آلبرتو سوردی ـ لئا ماسازی ـ فرانکو فابریزی و …
  • فیلم‌نامه: رودولفو سونِگو
  • کارگردان: دینو ریزی
  • ۱۱۸ دقیقه؛ محصول ایتالیا؛ سال ۱۹۶۱
  • ستاره‌ها: ۳ از ۵

 

داشتنِ النا …

 

خلاصه‌ی داستان: سیلویو ژورنالیستی‌ست که به خاطر مخالفت با آلمان‌ها تحت تعقیب است. او بعد از فرار از دست آن‌ها با النا آشنا می‌شود، دختری که به خاطر او، یک آلمانی را با اتو می‌کشد. رابطه‌ی سیلویو با النا عاطفی می‌شود اما سیلویو که سر پرشوری دارد دختر را رها می‌کند و به رم می‌رود. دو سال بعد او یک روزنامه‌نگار است و برای یادآوری خاطرات به جایی برمی‌گردد که با النا آشنا شده بود … (بیشتر…)

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم